نخستین پایگاه خبری شـعر و تـرانـه ایــران

پخش زنده رادیو تارنا

  1398/7/16   شعرنو   کدخبر: 899   خبرنگار:   نظر: 0   بازدید: 114 چاپ

به بهانه سالروز فوت نیمایوشیج؛-پرونده ای کوچک برای او که بزرگ بود-اختصاصی تارنا,مللبه بهانه سالروز فوت نیمایوشیج؛-پرونده ای کوچک برای او که بزرگ بود-اختصاصی تارنا

پرونده-اي-کوچک-براي-او-که-بزرگ-بود

به بهانه سالروز فوت نیمایوشیج؛-پرونده ای کوچک برای او که بزرگ بود-اختصاصی تارنا

متن

 

از نیما می‌گوییم. نیمایی که آغازگر راهی نو در ادبیات بود و همچنان تاثیرگذار است. نیمایی که به گواه عده ای هنجار شکن بود و به گواه عده ای آغازگر مسیری مستقل و \نو\.

نیما یوشیج با مجموعه تأثیرگذار افسانه، که مانیفست شعر نو فارسی بود، در فضای راکد شعر ایران انقلابی به پا کرد. نیما آگاهانه تمام بنیادها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید. شعر نو عنوانی بود که خودِ نیما بر هنر خویش نهاده‌ بود.

تارنا به بهانه سالروز فوت این شاعر پارسی به سراغ دوتن از شاعران سپیدسرای معاصر رفته تا از نیما بگویند.

 

مجید سعدآبادی شاعری که سپید می‌گوید و بیش از هفت مجموعه شعر کوتاه دارد که بدون شک از نیما بسیار می‌داند. چراکه دنباله رو اوست و می‌خواهد از نیما بنویسد. وی در این یادداشت می‌گوید:

بی شک در مواجهه اولیه با این مساله در ابتدایی ترین حالت به شکل ظاهری زبان می پردازیم. سپس به سمت  محتوا، نظریات و نگاه اصلی نیما می رویم. (البته با کمک نامه های نیما)!

اگر این گفتگو تنها در مبحث تغییرات ظاهری و شکلی نیما باشد متوجه آن خواهیم شد که آنچه نیما پایه گذاری کرد شکل جدیدی از همان شعر کلاسیک است و شاید بهتر بود عنوان شعر نو را از شاملو به بعد، یعنی درست از زمان شکل گیری  قالب سپید قرار داد.

احتمالا بسیاری از بزرگان و پیشکسوتان ادبی از این حرف به رنج می آیند و از این قلم خرده خواهند گرفت. اما باور کنید ما امروزه دچار بحران های ادبی بزرگی در ادبیات و خصوصا شعر سپید و نیمایی شده ایم که دلیل آن درست گذر نکردن از قالب نیمایی است.  چرا که به عنوان شعر نو  و غریب حتی مورد توجه اهالی قوالب کلاسیک  هم قرار نگرفت! و سریع از آن گذر کردند و بی توجه از آن گذشتند.

حال که به دنیای جدیدتری وارد شدیم، بزرگان ادبیات و محیط بانان دانشگاهی می خواهند به گذشته برگردند و خلاء های شعر نیمایی را پر کنند.

برای بیان نمونه از این ضعف باید گفت که در سال های اخیر در داوری تقریبا تمام جشنواره های ادبی و مهم کشور قالب شعر نیمایی را در بخش شعر نو به داوران متخصص شعر سپید می سپارند و فراموش می کنند این قالب بیش از آنکه به شعر سپید نزدیک باشد، به شعر کلاسیک نزدیک تر است و همین امر دلیل بزرگی برای عدم داوری خوب و خصوصا دیده شدن قالب نیمایی بوده است.

باید پذیرفت که در سال های اخیر شاعران جوان به ندرت سمت و سوی این قالب رفته اند و به خلق آثار درخور توجه دست پیدا کرده اند.

پیشنهاد صاحب این قلم این است که بیاییم برای مشخص کردن وضع شعر نیمایی در فضای موجود، این قالب محترم را به آغوش شاعران کلاسیک بسپاریم و شعر سپید را آغاز شعر نو نامگذاری کنیم تا حداقل احترامی که برای این فضا قائل شده ایم نیز از بین نرود!

  center;\\

 

اما صابر ساده دیگر شاعری که کوتاه می‌نویسد و همیشه سعی کرده به دور از هرگونه نمایش، بهترین و مفیدترین نظرات را ارائه دهد نیز از نیما می‌گوید:

همیشه با خودم فکر می‌کنم اولین شاعر چقدر در زندگی خودش سختی و تنهایی را تحمل کرده است. همیشه اولین نفرها انسان های تنهایی بوده اند و برای رسیدن به هدف خویش واثبات حقانیت حرف و عمل خود چه تلاش ها که انجام نداده اند.

در طول تاریخ انسان هایی که برچسب نفر اول بودن بر آنها خورده کم نبوده و شک ندارم تا انسان وجود دارد بر تعداد آنها نیز افزوده می شود اما وقتی سخن از شعر به میان می آید نمی توان این نکته را در نظر نداشت که اولین نفر ها در این وادی بسیار غمگین تر و تنها تر هستند. از آن جهت که شعر هنر ملی ما ایرانی ها محسوب میشود و به قول آنه ماری شیمل : هیچ ایرانی را ندیدم که در طول زندگی اش شعر نگفته باشد؛ می توان به افرادی اشاره کرد که جان و مال و همه چیز خود را در این راه صرف کرده اند تا این هنر ملی سر پا بماند از طرفی فقط هزینه کردن جان و مال مطرح نیست بلکه باید استعداد٬ هوش٬ دانش و سواد٬ زیرکی و بخت یاری نیز همراه آدمی باشد تا بتواند نفر اول شود.

 همیشه اولین ها هنجار شکن هم بوده اند مثلا فردوسی٬ حافظ، سعدی٬ ... و نیما.‌ ‌‌نیما با آگاهی از هنجاری هزار ساله و با دانش به این موضوع که شکستن این هنجار او را می شکند تن به هنجار شکنی داد. شعر او شعری شریف، روشنگر، تفکر ساز، جریان ساز و انسان مدارانه با هنجاری جدید بود.

 

\\

 

او با شکستن ریخت بیرونی شعر ثابت کرد شعر موجودی است که در ریخت نمی گنجد بلکه از دل و اندیشه می جوشد و زبان فقط در ریخت متولد نمی‌شود.

شاید بشود نیما را بزرگترین هنجار شکن ادبیات فارسی نام نهاد. کسی که شعر را به استخدام شعر در آورد و آن را از قید و بند هایی که بر پیکره شعر خصوصا از سبک هندی به بعد خورده بود رها کرد و گویی شعر با او به یک بیگ بنگ رسید و پس از او شاگردانش در جهت  موازی و گاه متقاطع با رفتار هنجار شکنانه ی وی همراه شدند اما چیزی که غم انگیز است این است که متاسفانه استقبال غلطی از هنجار شکنی وی در این سه چهار دهه اخیر صورت گرفته است تا جایی که علل اصلی این هنجار شکنی فراموش شده است.

هرچند به شخصه معتقدم هنوز ذهن جامعه ی ادبی به درکی درست از رفتار جسورانه ی نیما نرسیده و قطعا روزی به این درجه خواهد رسید تا عمق کار نیما واکاوی و کشف شود.

به امید آن روز...

 

مجید سعدآبادی- صابر ساده/ دی ماه 1395

 

کد خبر:215

برچسب ها : ملل

اشتراک گذاری :

مطالب مرتبط

    نظرات


    لطفا نظرات خود را به زبان فارسی بنویسید و از نوشتن آن با الفبای لاتین خودداری کنید.