دانلود دکلمه حمید چشم آور به نام غنیمت
مرا بگیر در آغوش و زخمه زخمه به رقص آر زخمهای تنم را
که شرحه شرحه ببینی به حرف آمدن پاره پارهی بدنم را
مرا بگیر در آغوش و با کلاف لبانت، بباف بافه برایم
و بوسهبوسه بپوشان شبیه برف به بخت سیاه من کفنم را
مرا بگیر در آغوش و همشریعت من باش،
از این جهان پدرسوخته غنیمت من باش
خودت طریقت من باش دربهدر شدنم را
بغل بگیر مرا سخت و سخت عاشق من شو
در این دو روز دروغین تو حرف صادق من شو
که اعتبار ببخشم به نام تو سخنم را
بغل بگیر مرا مرهمی به درد و غمم باش
در این کسادی حرمت، تو عشق محترمم باش
شریک بیش و کمم باش رنج زیستنم را
بگو لبت نکند از لبم مضایقهها را
بخوان دهان به دهان قصهی معاشقهها را
نفس نفس به هوس تازه کن نفس زدنم را
بخواب تاب و تبم را، به لب بگیر لبم را، بیا بساز شبم را
که لب به لب غزلم سر کند روایت لب بر لبت گذاشتنم را
مرا بگیر و بغل کن، تو را به کامم عسل کن، مرا درون تو حل کن
تورا شبیه لباسم، بپوش تا نشناسم، من از "منِ تو" "منم" را
مرا بریز به جامت، مرا بنوش به کامت، بزن مرا به سلامت
به هر طریق به چشم تو راضیام که ببینم به چشم آمدنم را
مرا بریز به لیوان و جرعه جرعه بنوشم
مرا تنت کن و آنگاه دکمه دکمه بپوشم
خلاصه ساده کنم دربیار پیرهنم را
مرا در آتش عشقت به شعلهها بفروشم
اگر مراد نیابی به قدر وسع بکوشم
که دوست داشته باشی دوباره سوختنم را
مرا ببوس که جز بوسهات امید ندارم
که حرف تازه و اندیشهای جدید ندارم
نپرس قصهی تلخ غم کمرشکنم را
مرا ببوس که بستهاست بغض، راه گلویم
که خستهای تو و من خستهتر از آنکه بگویم
دوباره شرح دل پاره پارهی وطنم را
مرا ببوس فقط...