دانلود دکلمه همه چی از یاد آدم میره با صدای حسین پناهی با متن دکلمه
دانلود دکلمه همه چی از یاد آدم میره با صدای حسین پناهی
همه چی از یاد آدم میره
مگه یادش که همیشه یادشه!
یادمه قبل از سوال
کبوتر با پای من راه میرفت.
جیرجیرک با گلوی من میخوند.
شاپرک با پر من پر میزد.
سنگ با نگاه من برفُ تماشا میکرد .
سبز بودم در شب رویش گلبرگ پیاز .
هاله بودم در صبح، گرد چتر گل یاس .
گیج میرفت سرم، در تکاپوی سر گیج عقاب .
نور بودم در روز،
سایه بودم در شب.
بیکرانه است دریا
کوچیکه قایق من
های آهای
تو کجایی نازی
عشق بی عاشق من .
سردمه!
مثل یک قایق یخ کرده رو دریاچه یخ، یخ کردم .
عین آغاز زمین.
زمین!
ــ یه کسی اسممو گفت! تو منو صدا کردی یا جیرجیرک آواز می خوند؟!
جیرجیرک آواز می خوند .
ــ تشنته؟ آب میخوای ؟
کاشکی که تشنهم بود .
ــ گشنته؟ نون میخوای؟
کاشکی که گشنم بود .
ــ دندونت درد میکنه؟
سردمه .
ــ خوب! برو زیر لحاف .
صد لحاف هم کممه .
ــ آتیشو الو کنم؟
میدونی چیه نازی؟
تو سینه ام قلبم داره یخ میزنه
اون وقتش توی سرم، کوره روشن کردند .
سردمه مثل آغاز حیات گل یخ!
ــ چه کنم؟ ها؟! چه کنم؟!
ما چرا میبینیم؟
ما چرا می فهمیم؟
ما چرا می پرسیم؟
ــ مگسم میبینه، گاو هم میبینه!
میبینه که چی بشه؟
ــ که مگس به جای قند نشینه رو منقار شونه به سر
گاو به جای گوساله اش کره خر و لیس نزنه
بز بتونه از دور بزغاله اشو بشناسه
خیلی هم خوبه که میبینیم
ورنه خب کفشامون لنگه به لنگه می شد
اگه ما نمیدیدیم
از کجا می فهمیدیم که سفید یعنی چه که سیاه یعنی چی؟!
سرمون تاق می خورد به در!
پامون میگرفت به سنگ!
از کجا می دونستیم که بوتهای که زیر پامون له میشه
کلمه یا گل سرخ؟!
هندسه توو زندگی کندوی چشم آدمه
درک زیبایی درکی زیباست
سبزی سرو فقط یک سینه
از الفبای نهاد بشری
حرمت رنگ گل از رنگ گلی گم گشته است
عطر گل خاطره عطر کسی است که نمی دانیم کیست
میآید یا رفته است؟
چشم با دیدن رودخونه جاری نمیشه
بازی زلف دل و دست نسیم افسونه
نمیگنجه کهکشون در چمدون حیرت
ادمی حسرت سرگردونه!
ناظر هلهله باد و علف
هیجانیست بشر
در تلاش روشن باله ماهی با اب
بال پرنده با باد
برگ درخت با باران
پیچش نور در اتش!
چشماشو میبخشه تا بفهمه که دریا آبی است
دلشو میبخشه تا نگاه ساده آهو رو درک بکنه
سردمه!
مثل پایان زمین!
نازی!
نازی مُرد …
تا کجا من اومدم؟
چطوری برگردم؟
چه درازه سایهام!
چه کبوده پاهام!
من کجا خوابم برد؟
یه چیزی دستم بود!
کجا از دستم رفت؟
من میخوام برگردم به کودکی
قول میدم که از خونه پامو بیرون نذارم
سایهامو دنبال نکنم
تلخ ِ تلخم مثل یه خارک ِ سبز
سردم و میدونم
هیچ زمانی دیگه خرما نمیشم!
چه غریبم روی این خوشه سرخ
من میخوام برگردم به کودکی
ــ نمیشه! کفش برگشت برامون کوچیکه
پا برهنه نمیشه برگردم؟!
ــ پل برگشت توان وزن ما رو نداره، برگشتن ممکن نیست!
برای گذشتن از ناممکن، کیو باید ببینم؟!
ــ رویا رو!
رویا رو؟! کجا زیارت بکنم؟
ــ در عالم خواب!
خواب به چشمام نمیاد!
ــ بشمار
تا سی بشمار!
یک و دو …
یک و دو …
سه و چهار …
سه و چهار …
پنج و شــ…
برچسب ها: خبرگزاری شعر اخبار شعر رادیو تارنا Radio Tarna نیستان دانلود دکلمه حسین پناهی همه چی از یاد آدم میره