دانلود دکلمه پیکان با صدای یغما گلرویی
یه پیکان قراضه کنارِ اتوبان داره خواب میبینه،
یه پیکانِ بیچرخ که بازم تو رؤیاش پُرِ سرنشینه...
غرورش شکسته، به جای چراغاش دو تا حفره مونده،
کی میدونه اونو زمونه چهجوری تا اینجا کشونده؟
چه راهایی رفته، چه روزایی داشته، چه چیزایی دیده،
با ترمز گرفتن چه خط و نشونا رو جاده کشیده
عجب خاطراتی تو مغزِ فلزیش دارن رژه میرن،
نمیذاره هرگز که این دلخوشیها تو قلبش بمیرن:
چه روزا تنش رُ با گُلها پوشوندن برای عروسی
چه شبها تنِ اون تو جاده شده یه اتاقِ خصوصی...
چهقدر بچهها رُ رسونده دبستان زیرِ برف و بارون،
تو چه کوچههایی سرک میکشیده به فرمانِ فرمون
چهقدر رو به رو رُ میدیده مبادا یه گربه تلف شه
چهقدر غصه داشته که تو پمپِ بنزین گرفتارِ صف شه
واسه هم مدلهاش چه بوقای کشدار که تو سینه داشته
از این پاسبونا و برگِ جریمه چهقدر کینه داشته...
حریصِ یه جادهس از اینجا تا رؤیا، بدونِ توقف
نه از شب میترسه، نه از شیبِ دره، نه حتا تصادف...
یه پیکان قراضهس ولی توی رؤیاش هنوزم جوونه
خیالش میتونه بازم توی جاده یه کله برونه
خیالش هنوزم موتور مونده باقی تو صندوقِ سینه
یه پیکان قراضه کنارِ اتوبان داره خواب میبینه...
برچسب ها: خبرگزاری شعر رادیو تارنا Radio Tarna نیستان یغما گلرویی پیکان