1400/07/16   بازدید: 1539   نظر: 7   دانلود

ساعت شنی

ساعت شنی

دانلود دکلمه ساعت شنی با صدای محمدجواد بحیرایی



دانلود دکلمه ساعت شنی با صدا محمدجواد بحیرایی



هشدار...خوابی،فرصتت در فکرِ پرواز است...
ساعت شنی را می‌گذارم...وقتِ آغاز است...

روزی تو هم با گریه هم آغوش خواهی شد...
شمعی و با اشکِ خودت خاموش خواهی شد...!

در خاطراتت بغضِ من در حالِ تکثیر است،
روزی که در این ماجرا پای تو هم گیر است...

روزی که می‌فهمی رهایی آخری دارد،
حسِ پشیمانی عذابِ بدتری دارد...!

ناگاه نامرئی شدن را سوگواری هاست...
وجدانِ نا آرام،تاوانِ فراری هاست!...

از من شنیدی روزهای سختِ فردا را...
فرق ِمیان واژه‌ی "تنها" و "تن ها" را...

پشت سرت را دیده‌ای؟پل های ویران است...
یاس از دوباره بازگشتن را چه درمان است؟!...

خود را به داغِ رفتنت نابود خواهی کرد...
آتش شوی،اول خودت را دود خواهی کرد...!

اندامِ نازت در نگاهِ شهر،بستر شد...!
زخمم زدی،دستِ خودت در خون شناور شد...

حیفِ دلم که روزگاری پا رکابت بود...
راضی به کم بودی،گناهم انتخابت بود...!

راهِ ورودت را به قلبم تا نشان دادم،
آرامشم را دستِ طوفان،رایگان دادم...!

موجِ دروغت را رساندی،ساحلت باشم...
خود را شبیهم ساختی سهمِ دلت باشم...

من را به هر آغازِ نو بی اعتنا کردی،
وقتی خیانت را به جانم آشنا کردی...!

ای ماه اگر در چشمِ دنیا جنسِ رویایی،
از سوختن‌های منِ خورشید زیبایی...!

هر روزِ دنیا از حضورم گرم و پویا بود...
فقدانِ من،تاریکی و سرمای شب‌ها بود...

گفتم بیا با من به زیبایی نشین ای ماه...
شب‌ها مرا یادآوری کن در زمین ای ماه...

زیبا شدی،چشمِ زمین از شمس دوری کرد...
باز از محبت،قلبِ سوزانم صبوری کرد...!

حالا که رخ پوشانده‌ای،با صبر می‌سازم...
کافیست نوری بر تو از امشب نیندازم...!

وقتِ غروب است ای که خوابی...آسمان را باش...
از نیمه هم ساعت شنی رد شد... زمان را باش...!

روزی قلم هم وزنِ مولانا خطر می‌کرد...
این شمس،با ابیاتِ خود در هیچ سر می‌کرد...!

شیرینیِ ادراکِ هیچ از شعر،جاری بود...
ما را به عشقِ دنیوی آخر چه کاری بود!؟...

تا تلخیِ شعر از نگاهم زخمِ کاری شد،
ابیاتِ مولانایی‌ام هم شهریاری شد...!

حالا سیاهی بس که در هر شعر زندانی‌ست،
شب پیشِ ابیاتم شبیهِ روز نورانی‌ست...!

بعد از تو اوضاعِ ادب در شعر بدتر شد...
هر بیت منزلگاهِ فحشی خارمادر شد...

آنقدر گفتم بوفِ کور،ای بی‌صفت برگرد،
تا آنکه شعرم را غمِ چشمت "هدایت" کرد...!

حالا به لطفت روزِ خوش را وهم می‌بینم...
ایمان به دل را خبط و دور از فهم می‌بینم...!

عشق از نگاهم در قیاسِ حقه بازی هاست...
معشوقه و دل بستنش را صحنه سازی هاست...!

چون ماهیِ افتاده در تابوتِ قایق‌ها،
در دامِ معشوقانِ شیاد اند عاشق‌ها...

راهِ فراری از حقیقت‌های دنیا نیست...
دنیای ما در اختصار،افسوس و تنهایی‌ست...

انسان!...به کذبِ عشق با روحت جفا کردی...
انکار کن...اما خدا شاهد خطا کردی...!

با نیتِ پایانِ باز،آغاز می‌سازی...
صلح ادعا کردی،چرا سرباز می‌سازی؟!...

از واژه‌ی انسانیت،لفظِ محالش ماند...!
یک طبلِ تو خالی که تنها قیل و قالش ماند...

شرمنده‌ام،اما چرایش را نمی‌دانم...!
تنها همین که پوچم،انسانم...پشیمانم...!

تا زندگانی زنده مانی را پسندیده‌ست،
از نحوه‌ی بودن،همیشه درد باریده‌ست...!

وقتی حجابِ عاشقی پیژامه‌ی مرگ است،
عریان بجنگ...این زندگی،هنگامه‌ی مرگ است!...

مشتِ جهان را خاک کن...با حرص...قدرتمند...
جنگاوری کن بینوا...احساس سیری چند؟!...

هر چند بعد از تو به آغوشم بلا برگشت،
دل در تنورِ عشق رفت اما طلا برگشت...!

شمسم هنوز و دل به آتش می‌کشم ای ماه...
تا در فروغم،مفتِ چنگت آتشم ای ماه...!

هل من مبارز؟پس چرا دورم ستیزی نیست...؟
قیدِ جهان را میزنم...دل را که چیزی نیست!...

از صیدِ چشمِ بچه آهو بودنم سیرم...
آهو چه صیادی‌ست،تا وقتی که من شیرم!...

روزی ندامت دامنت را سخت می‌گیرد...
حقِ مرا دنیا خیالت تخت...می‌گیرد!...

آتش زدی؟از آتشت شمسم...!خبر داری!؟
از درد فرصت می‌تراشم...این هنر داری!؟...

از اوجِ می‌دیدم که من را هیچ می‌بینی...
ذاتت همین بود...از همان آغاز،پایینی...!

دیگر زمانی نیست بر ابرازِ بی‌تابی...
شن‌های آخر هم زمین خوردند‌ و در خوابی...!

با اینکه بختت بوده بازی را ببازی باز،
امیدوارم با خودت روزی بسازی باز...

با اژدهای درد دوشادوش خواهی شد...
روزی که با هر گریه هم آغوش خواهی شد...

با پوچ های هم ترازِ خویش...خوش باشی...
ما را که شرت هیچ،خیرت پیش...خوش باشی!...




پخش آنلاین

برچسب ها: خبرگزاری شعر تارنا اخبار شعر رادیو تارنا Radio Tarna نیستان دانلود دکلمه tarna محمد جواد بحیرایی ساعت شنی Hourglass

اشتراک گذاری :

نظرات


لطفا نظرات خود را به زبان فارسی بنویسید و از نوشتن آن با الفبای لاتین خودداری کنید.


اطلاعات دکلمه

ساعت شنی

گوینده :   [محمدجواد بحیرایی]

شاعر :   محمدجواد بحیرایی

از آلبوم :   -

آهنگساز :   محمدجواد بحیرایی

پیشنهاد