1397/03/22   Visit: 1525   Opinion: 0   Download

میراث

میراث

دانلود دکلمه میراث با صدای مهدی اخوان ثالث با متن دکلمه

دانلود دکلمه میراث با صدای مهدی اخوان ثالث


پوستینی کهنه دارم من

یادگاری ژنده پیر از روزگارانی غبار آلود

سالخوردی جاودان مانند

 مانده میراث از نیاکانم مرا ، این روزگار آلود

 جز

پدرم آیا کسی را می شناسم من

 کز نیاکانم سخن گفتم ؟

نزد آن قومی که ذرات شرف در خانه ی خونشان

 کرده جا را بهر هر چیز دگر ، حتی برای آدمیت ، تنگ

خنده دارد از نایکانی سخن گفتن ، که من گفتم

جز پدرم آری

 من نیای دیگری نشناختم هرگز

نیز او چون من سخن می گفت

همچنین دنبال کن تا آن پدر جدم

 کاندر اخم جنگلی ، خمیازه ی کوهی

 روز و شب می گشت ، یا می خفت

 این دبیر گیج و گول و کوردل : تاریخ

 تا مذهب دفترش را گاهگه می خواست

 با پریشان سرگذشتی از نیاکانم بیالاید

رعشه می افتادش اندر دست

در بنان درفشانش کلک

شیرین سلک می لرزید

حبرش اندر محبر پر لیقه چون سنگ سیه می بست

زانکه فریاد امیر عادلی چون رعد بر می خاست

هان ، کجایی ، ای عموی مهربان ! بنویس

ماه نو را دوش ما ، با چاکران ، در نیمه شب دیدیم

مادیان سرخ یال ما سه کرت تا سحر زایید

در کدامین عهد بوده ست اینچنین ، یا

آنچنان ، بنویس

لیک هیچت غم مباد از این

 ای عموی مهربان ، تاریخ

 پوستینی کهنه دارم من که می گوید

 از نیاکانم برایم داستان ، تاریخ

من یقین دارم که در رگهای من خون رسولی یا امامی نیست

 نیز خون هیچ خان و پادشاهای نیست

 وین ندیم ژنده پیرم دوش با من گفت

کاندرین بی فخر بودنها گناهی نیست

پوستینی کهنه دارم من

 سالخوردی جاودان مانند

 مرده ریگی دساتانگوی از نیاکانم ،که شب تا روز

گویدم چون و نگوید چند

 سالها زین پیشتر در ساحل پر حاصل جیحون

بس پدرم از جان و دل کوشید

تا مگر کاین پوستین را نو کند بنیاد

او چنین می گفت و بودش یاد

 داشت کم کم شبکلاه و جبه ی من نو ترک می شد

 کشتگاهم برگ و بر می داد

 ناگهان توفان خشمی با شکوه و سرخگون برخاست

 من سپردم زورق خود را به آن توفان و گفتم هر چه بادا باد

تا گشودم چشم ، دیدم تشنه لب بر ساحل خشک کشفرودم

پوستین

کهنه ی دیرینه ام با من

 اندرون ، ناچار ، مالامال نور معرفت شد باز

 هم بدان سان کز ازل بودم

 باز او ماند و سه پستان و گل زوفا

 باز او ماند و سکنگور و سیه دانه

 و آن بآیین حجره زارانی

 کانچه بینی در کتاب تحفه ی هندی

 هر یکی خوابیده او را در یکی

خانه

 روز رحل پوستینش را به ما بخشید

ما پس از او پنج تن بودیم

 من بسان کاروانسالارشان بودم

کاروانسالار ره نشناس

اوفتان و خیزان

تا بدین غایت که بینی ، راه پیمودیم

سالها زین پیشتر من نیز

 خواستم کاین پوستیم را نو کنم بنیاد

 با هزاران آستین

چرکین دیگر برکشیدم از جگر فریاد

 این مباد ! آن باد

 ناگهان توفان بیرحمی سیه برخاست

 پوستینی کهنه دارم ن

 یادگار از روزگارانی غبار آلود

 مانده میراث از نیاکانم مرا ، این روزگار آلود

های ، فرزندم

بشنو و هشدار

 بعد من این سلخورد جاودان

مانند

 با بر و دوش تو دارد کار

 لیک هیچت غم مباد از این

 کو ،کدامین جبه ی زربفت رنگین میشناسی تو

کز مرقع پوستین کهنه ی من پاکتر باشد ؟

با کدامین خلعتش آیا بدل سازم

 که من نه در سودا ضرر باشد ؟

ای دختر جان

همچنانش پاک و دور از رقعه ی آلودگان می دار



رادیو تارنا

 

 

Play online

Download the audio version of the speech Download / The speaker: [مهدي اخـوان ثالث]

Labels: خبرگزاری شعر اخبار شعر رادیو تارنا Radio Tarna نیستان دانلود دکلمه مهدی اخوان ثالث میراث متن دکلمه میراث

share :

Comments


Please write your comments in Farsi and avoid using Latin alphabet.


information of declamation

میراث

The speaker :   [مهدي اخـوان ثالث]

poet :   مهدی اخوان ثالث

From the album :   قاصدک

Composer :   مجید درخشانی

Offers