1398/11/22   شعر امروز   کدخبر: 1111   نظر: 0   بازدید: 1760   خبرنگار: شمیلا شهرابی چاپ

فرهاد وفايي:

   شعر مقدس است ونباید به سیاست آلوده شود.

شعر مقدس است ونباید به سیاست آلوده شود.

اختصاصی تارنا

شعرخوب،شعر اجتماعی،رسالت و قداست شعر، فرهاد وفایی برایمان از شعر و ضمیر پاکش میگوید.

 

*فعالیت های هنری فرهاد وفایی از کجا شروع شده و در چه زمینه ای است؟

 

دانشچوی سال سوم دکترای فیزیولوژی دانشگاه تهران،حدود هشت سال است که در حوزه شعر فعالیت می کنم.

 

شروع شاعرانگی (هرچند معتقدم شعر ادم هارا انتخاب میکند وشعر خوب شعری است که طبق نظریه احمد شاملو ودیگر شاعران برجسته شعری است که جوششی است ودر افراد رویش پیدا میکند )خب خداراشکر من در خانواده هنرمند بدنیا آمده ام.

 

برادار من شعر کار می کردند هرچند حرفه ی اصلی شان عکاسی بود.

 

تقریبا با شعر ، وزن ها وعروض آشنابودم که با ورود به دانشگاه ودسترسی به اساتید ادبیات فعالیت من گسترده تر شد ودر زمینه شعر شروع کردم به مطالعه کتاب های تخصیصی ادبیات وتئوری شعر...و با عالیجنابان شعر مثل احمد شاملو،بیژن الهی ودیگر عزیزانی که در شعر ما حرفی برای گفتن دارند اشنا شدم .

 

من شعر را از دوران دانشجویی با شعر کلاسیک شروع کردم وسیاه مشق کردم وقلم زنی تا به مهارت رسیدم. بعد از آن شروع کردم به نوشتن شعر آزاد،شعر کلاسیک معاصر را دنبال نمی کردم , بیشتر از شعرای کلاسیک مثل مولاناوحافظ و... مطالعه می کردم وخداروشکر شعر من سمت وسوی خود را پیدا کرد.

 

سبک آزاد انتخاب کردم هرچند زمانی هم که کلاسیک می نوشتم سعی میکردم بشتر مدرن کار کنم.

 

درسال 96 کتاب (باید کسی ازمیان ما به کشتن کتاب برخیزد)که به لطف خوانندگان وبازار این کتاب موفق شد وبه چاپ دوم رسید وهمراه با چاپ آلبوم صوتی با شش شعر بلند با  خودم به عنوان(آوای آبی ) وارد بازارشد وبه نوبه خودش بازخورد خوبی از دوستان شاعرم داشت.

 

دراین چندسال اخیردر انجمن ونداد در تهران فعالیت می کردیم وسه سال است که با کمک دوست خوبم رامین زارعی انجمن ونداد رادر همدان استارت زدیم وبا کمک تیم خوب وجوانمان داریم کار می کنیم.

 

 

 

* با توجه به رشته ی تحصیلی خود که فیزولوژی است چطور می توانید دو رشته هنری و پزشکی را که کاملا متفاوت ازهم هستند باهم هماهنگ کنید؟

 

 

 

دو تا نکته در مورد این سوال قابل بررسی است.

 

خب رشته ای که من می خوانم با مولکول، سلول وفیزیولوژی وزیست شناسی در ارتباط است. البته کسانی که مثل شما از بیرون به این قضیه نگاه می کنند شاید خیلی این مسئله برایشان ملموس نباشد،ولی این رشته یکی از پر احساس ترین رشته است وقتی شما هرچی بیشتر بابحث های زیست شناسی وسلول شناسی آشنا می شویدوچیزهایی را کشف می کنید یک شگفتی برایتان دارد و چیزی که شاید در بعد دیگرش در شعر ایجاد می شود.

 

نکته دوم بخواهیم نگاه کنیم عشق در چیزهایی است که ما سخت تر به آنها می رسیم.

 

آسان رسیدن همیشه باعث می شود که ما آسان بگیریم.

 

ما شاعران درجه یک وحرفه ای که دانشجوی ادبیات یا دانش آموخته ی این رشته باشند خیلی خیلی کم وانگشت شمار داریم.

 

این خودش نشانه این است که شعر به سراغ انسان ها رفتن است نه انتخاب فرد برای شاعر شدن.

 

شاید یک دانشجوی ادبیات فرمول هارا یاد بگیرد و بتواند شعر بگوید ولی صرفا شاعر نبوده است.

 

مثل یک شیمیست یا یک ریاضی دان که که شاید بتواند فرمولی را پیش ببرد و شاید بتواند کلمات را کنار هم بچیند یا وزن را درست کند اماقطعا ماندگار نیست .

 

من به این شعر می توانم اشاره کنم( آنچه از دل براید ....لاجرم بردل نشیند)مصداق کامل شاعرانگی است که شعر باید جوششی واز درون فرد نشات بگیرد.

 

 

 

*اینروزها بحث داغ تحریم فجر است،دیدگاه شما نسبت به حوادث پیش آماده چیست؟

 

 

 

خب در حوزه بحث داغ هایی که طی روزهای سال از جریانات سیاسی به وجود می اید من یک چیز یا سخن را در نظر داشتم. یکی از اساتید من (هرمز علی پور )سخن حرفه ای را ازایشان ودیگر اساتیدی که شعرشان سمت وسوی سیاست نگرفته است یاد گرفتم که (شعر مقدس تر از آن است که به سیاست آلوده شود).

 

شاعر قطعا دغدغمند است.هنری که دغدغه مند نباشد هنرسطح عالی و رو به جلو نیست.اما اینکه با یکسری فیگورها وژست های خاصی که میگیرند بخواهند خود را شاعر معترض,  شاعر جریان خاصی کنند،موافق نیستم با دغدغه مند بودن اتحاد شاعران موافقم ..اما خدارا شاکرم که خودم وشعرم را کوچک نکرده ام وبه سیاست آغشته نکردم.

 

البته این نظر شخصی من است واصلا قصد ترویج آن را ندارم , اما باشعر اجتماعی، شعر روبه جلو کاملا موافقم اما با اشعار سمت و سو گرفتن شان دلیل دارد و به طور کلی با حاشیه رفتن شعر موافق نیستم، با شعاف های تحریم ها موافق نیستم.گاهی کسانی را می بینیم که این شعاف هارا راه می اندازند واستفاده دیگری از آن میبرند.

 

 

 

* من قصد جسارت ندارم وبه کسی خورده نمیگیرم اما این ژست های روشنفکرانه که باب شده ودر مورد یک موضوع مثلا (آتش گرفتن مکانی یا زلزله) شعر می گویند ومتاسفانه انقدر بحث وگفتگو بالا می گیرد و پرحاشیه می شودکه هدف اصلی شعرکمرنگ می شود وازهدفی که قلب شاعر دنبال رو آن است فاصله می گیرد...بنظرتان چگونه می شود از این همه حاشیه در شعر کاست؟

 

 

 

این یک موضوع جامعه شناختی است و من نمیتوانم یک نظر کلی وجامع هم بدهم چون تخصص ندارم.

 

متاسفانه در جامعه  نه تنها جوانان وافرادمعمولی  ما بلکه افراد شاخص وستاره های ما دچار این اتفاق هستند دچار توهم دانایی هستند.

 

لزومی ندارد فلان سوپراستار ما که اتفاقا بازیگر خوبی هم است بیاید درمورد شعر،ورزش یا مسائل دیگر جامعه نظر بدهد.

 

لزومی ندارد فلان شاعر،فلان نقاش یا هرکسی که اتفاقا در رشته خود پخته کامل و برجسته هستند بیایند و در مورد خیلی چیزاها نظر کارشناسانه بدهند.

 

مثلا یکی از بازیگر های ما که اتفاقا جوان نیست وخیلی هم جاافتاده است میاید درمورد گرانی گوشت , فلان زلزله و یا هر چیز دیگر نه تنها نظر بلکه حکم هم صادر می کند.

 

خوب البته استقبال مردم و بحث هایی که در میگیرد هم باعث این رویکرد می شود که طرف فکرمیکند اگر طنازی نکند نظر ندهداز قافله جا مانده است و باید ادامه دهد.

 

البته فضای مجازی با مزایایی که برای ما داشته مضراتی هم داشته است.

 

 

*لذتی که در چاپ وانتشار یک کتاب است را قطعا یک نویسنده وشاعر که خود موفق به سرانجام رساندن آن شده  وخالق آن بوده می تواند درک کند.چه احساسی داشتید وقتی کتابتان چاپ شد وبدستتان رسید وقتی ورق می زدید کتاب را چه حسی بیشتر در شما برجسته بود؟

 

 

 

قطعا همانطور که شما هم گفتید،حس زیبا و لذت بخشی است انتشار یک کتاب اما اینکه چقدر برای جمع آوری کتاب زحمت می کشیدوصبر می کیند لذت آن کار را بیشتر می کند.

 

کتاب اول بنظر من آینه ای است برای ما وشخصیت مارا نشان می دهد.همچنین کتاب من و البته شعرهایی که درکتاب اول من چاپ شده است مال سال 94 و95 من است.

 

 شعرهای روبه جلو وبهترِ من برای مجموع شعر دومم گرد آوری شده که درحال حاضر اماده چاپ است اما هیچ عجله ای برای انتشار ندارم و باید کتاب پخته تر وکامل تر شودورضایت خودم را کسب کند.

 

 

 

* برای خوانندگان در مورد مضرات دنیای مجازی و نبود مطالعه در جامعه چه صحبتی دارید؟

 

 

 

بدا به حال نسل آینده ما، ما که پدران و مادرانی داشتیم که با تکیه بر اصالت تاریخ وادبیات مارا بزرگ کردند و این شدیم.

 

وای به حال نسل بعدی ما که باگشت زنی های دنیای مجازی از چهار وپنج سالگی گوشی دردست می گیرند و با دنیای مجازی شروع می شود.

 

 این هوش نیست،این خلاقیت نیست.

 

باید اموزش و خلاقیت ازمدرسه شروع شود که متاسفانه سیستم آموزشی ما ضعف بسیار دارد.

 

 

 

*حرف آخر

 

 

 

ممنون از شما وتیم خوب شما که دغدغه شعر ورسانه شعر را دارید و برای رشد ادبیات تلاش می کنید هرچند که با آشنایی با انجمن ها و فضای شعر در جامعه سختی وپیچیدگی کار شما وتیمتان را کاملا درک می کنم.

 

امیدوارم که سبزی وطراوات شعر به معنای واقعی هنر در جامعه ما برگردد.

من برای شعر دعا می کنم که هرچه زودتر از انگل ها رها بشود واتفاقات بهتری در هنر بیفتند و ارزوی کامیابی برای مردم سرزمین ام را دارم

 

انتهای پیام|

گالری خبر

اخبار پیشنهادی

برچسب ها: شعر فرهد فدایی ونداد آوای آبی

اشتراک گذاری :

مطالب مرتبط

    نظرات


    لطفا نظرات خود را به زبان فارسی بنویسید و از نوشتن آن با الفبای لاتین خودداری کنید.