1398/12/15   شعر امروز   کدخبر: 1130   نظر: 0   بازدید: 2828   خبرنگار: شمیلا شهرابی چاپ

سابير هاکا مطرح کرد:

شاعران امروز تحت تاثیر  ابر رسانه ها قرار گرفته اند

شاعران امروز تحت تاثیر ابر رسانه ها قرار گرفته اند

اختصاصی تارنا

در اذهان مردم عامی اینگونه جا افتاده است که مگر شاعر یا نویسنده چه می کند، قلمی دستش میگیرد وگوشه ای  می نشیند ومی نویسد.

سابیرهاکا برایمان ازدشواری های راه پرپیچ وخم ادبیات و اهل قلم می گوید.

*سابیر هاکا را برایمان معرفی کنید؟

 

حوزه فعالیت من شعر است، شعر برای من وقفه ی کوتاه تا مرگ نیست، به نوعی هم اجتماعی است هم ضد اجتماع، شاعر هم رویای پیوند با جامعه را دارد هم گریز از آن.

 

نگاه می کنیم میبینم گاه پشت میله های زندان چنان از امید و زندگی می نویسد که هیچ ناامیدی درش نیست ‌و گاه شاعر بر سرانه زیبای خود بر مبل های راحتی لمیده وچنان از غم و ناامیدی مینویسد که کورسویی از عشق به زندگی و امید در آن نیست.

شاعر دغدغمند است و باید جلوتراز زمان حرکت کند.

*بنظر شما در حال حاضرشعر وشاعران امروز  در راستای هدف قلم حرکت می کنند؟

بهر حال شاعر در دنیای مدرن و ابر رسانه قرارگرفته و دیگردر دنیای امور واقعی بسر نمیبرد.

 به جستجو بر نمیخیزد و بستر شعر را نظام و قدرت و رسانه برای شاعر محیا می کند.

 شاعر غیر واقعی در واقع خلق وخوی مصرفی پیدا میکند.

 در کتاب وشعر های شعر این روزها به وفور دیده میشود.

 

این قاعده حیاتی به هر قیمتی نمود پیدا می کند ، آن اصل مصرف است که ارزش پیدا میکند این بدل حقیقت است.کشف وشهود درش وجود ندارد و شعر وشاعری می شود مصرفی و الان چه چیزی مد شده کودک ،جنگ،زلزله شاعر همزمان اون رسالت خودش را فدای زرق وبرق های مد گرایی می کند.همین است که فکر میکنیم که همه ی اشعار همسان است.حقیقت همیشه در روند سرمایه داری است.

 

*پس با این نگاه یعنی شعر تسخیر شده است؟ و در دام عقاید گیر کرده است؟

شاعر تحت تاثیر ابر رسانه ها قرار گرفته مخصوصا در جامعه توتالیته، درچار زرق وبرق قرار میگیرد بقول نیچه اگر کسی بهشتی را برای خود ساخته، این بهشت را از جهنم درون خودش بیرون کشیده  

این جمله برمیگرده به این که آن جهنم چیزی نیست جز اینکه شاعر به جستجو بر می خیزدو به نوعی آن فریادهایی  که تاریخ یا نهاد قدرت سرکوب کرده است را از دل زمان بیرون میکشد و دوباره زنده می کند و این بهشت ان رنج وشفقتی است که شاعرو نویسنده میبرد برای کشف حقیقت.

 

که متاسفانه در جامعه کنونی از شاعر این حق انتخاب گرفته شده واکثریت قابل توجهی از اهل قلم در محاصره مدگرایی، برجسته سازی، اوهام و توتالیستی قرار گرفته اندو در دام فرهنگ های نابجا افتاده اند.

 

*آیا فکر می کنید این تحریم هایی که بعضی از دوستان اهل قلم داشتند، کمکی به همبستگی بین اجتماع شعرا خواهد کرد؟

 چه همبستگی؟ این همبستگی به هیچ جا نمیرسد. دونکته وجود دارد.ایا این انصراف اصلا باعث همبستگی می شود؟وجواب خیر.

دوما  ما دو دسته شاعرداریم دسته اول شاعرانی که زیر پرچم هیچ ایدولوژی و هیچ نماد قدرت نمی روند ومدام از زیر سلطه نمادین قرار گرفتن سرکشی می کنند

دسته دوم شاعران نون به نرخ روز خوری هستند که مانند پرچم از هر طرف باد منفعت بوزد همانطرف میچرخند.

هستند کسانی که تا دیروز سکه را گرفته، شعرش را خوانده، دست بوسی اش را هم کرده، به به و چه چه هارا هم شنیده، امروز می گوید من نیستم.

تحریم می کنم...نیستی خب جانت در بیاید...به درک که نیستی.

فکر کردی مردم فراموش می کنند آن قضایارا (خنده) خیر.

هیچ وجه اشتراکی بین مردم و من و آن شاعر وجود ندارد و هبستگی اتفاقی ایجاد نمیشود.

همسویی باید در شعر اتفاق بیافتد.

اوپوزوسیون هایی که آنور دارند کارمی کنند شاعرانشان را جوری تربیت می کنند که اصلا شما آزادید و حتی حقوق میگیرند تا یکسری هدف ها را نشانه بگیرند.

آن شاعرهای تربیت شده می توانند به هرنهاد دولتی ناسزا بگویند، زیر سوال ببرند و مردم هم می گویند به به فلان شاعرنترس است.رک گوی است ،حماسه ساز است .این ها کارشان را می کنند.

کدام حماسه،کدام رک گویی...کارشان را می کنند  وازآن طرف همین ها کسانی راهم که مخالفند می فروشند.

یعنی هم از توبره میخورند هم از اخور پس هیچ همبستگی وجود ندارد خصوصا شعر دهه های هشتاد ونود

بگذارید مثال بزنم شعر دهه هفتاد راه خودش را رفت

خودِ شعر بود , بی هیچ دخل وتصرفی، آن ده اشعار تا ژرفای همه چیز حتی اشیاء نفوذ کرد,  اما از ان طرف بام افتاد.

این ها به تمامی از حاکمیت ها نشات میگیرد.اتحاد باید در اشعار صورت بگیرد نه افراد.

 

 

 

*تباهی شعرامروز  را در چه رویکردی می بینید؟

 

نهاد قدرت به نوعی زبان را از هرانچه اندیشه و استعاره بود خالی کرد و زبانی را روانه بازارکرد که بیشترجنبه همه فهم بودن وسادگی داشت واین سراغاز تباهی شعر نسل من شد،که من وبسیاری از هم نسل های من خواسته یا ناخواسته گرفتاراین مسیر شدیم.بی شک هیچ گاه و هیچ وقت این مسیر دنبال منطقی شعرما نبوده ونیست.وابزاربرای ایدولوژی بوده است.اما چه می شود که جامعه ای تاریخ هزار ساله شعر دارد به چینی ابتذالی کشیده میشود به قول "اخوان ثالث"(شاعر بر حکومت است نه با حکومت)الان میشه گفت باملت بسیاری از شاعر های ما به اسارت خود تن دادند شاعر نباید با دغدغه های جامعه بیگانه باشد و این معنای تقلیل دادن خود وشعر است وعمومی  کردن شعر.

همانطور که کفته شد هیچ همبستگی نیست.شاعری که اگاه باشد راه خودش را پیدا می کند..

 

*شما چرا از جشنواره انصراف دادید، هدف خاصی را دنبال می کنید؟

من نمیتوانم زندگی خود را انکار کنم.شکی نیست که با یک کندوکاو ساده به این نتیجه برسیم که هنرمند همیشه با جامعه خود ناامیدانه در تضاد است و جامعه نویسنده را آزار می دهد.

 اما این تعهد نویسنده وهنرمنده که به او اجازه تسلیم شدن را نمیدهد.

 

آن چیزی که پیش روی شاعر به جامعه تحمیل شده و تمام عمر تلاش می کند برای اینکه ان تضاد را برطرف کند رسالت قلم اوست.من هم از این قاعده مستثنا نیستم.

 

نویسنده ما اگاه است و می داند که ایدولوژی ادبیات را به قهقرا کشانده، پس پیوند بین شاعر وجامعه را عقاید، دین و دیدگاهها ایجاد می کند.

 

بیشتروقت ها شاعرویا نویسنده نمیتواند کنار بیاید با تاریکی ها و زوایای ناهماهنگ جامعه وگوشه نیشن می شود.اما گاهی هم تن میدهد به مدگرایی و در دنیای اوهام و سنبل گرایی غرق شود و برج نشین عاج شود.

 

البته نا گفته نماند به نوعی نویسنده متعهد لبه تیغ نشسته است.باید همه ی حواسش به تغییرات،کشمکش ها و وظایفش باشد.

 

*فکر می کنید قلم شعرای ما به چه تحولی نیاز دارد تا باز گردد به رسالت خویش و دوباره شعر همان شعری شود که الهام گونه و بکر وناب است؟

 

شعر امروز در دنیای ما به یک قرنطینه جدی نیاز دارد!

در جامعه ای که فرهنگ در آن فروریخته و همه چیز را از منظر سود و منفعت آنی نگاه می کنند شاعر و شعرش که خود را تسلیم شرایط کرده و به سود و زیانها, توجه ها و لایک های  بیشتر از رسالتش توجه دارد. حاشیه سازی از نقد ها، حتی اگر شده دست به کشتن قلم بزند و یا عادی سازی کردن فجایع است. شعر واقعا نیاز به قرنطینه دارد.

*مسیر حرکت یک شاعر و نویسنده اهل قلم برای مردم, به ظاهر ساده و بی دردسر است , اما می دانیم که اهل قلم بشدت مورد آسیب های اجتماعی هستند.این را چگونه بررسی می کنید؟

 

همیشه یا می توان گفت اکثر مواقع شاعر یا شاعران به بیراهه کشیده می شوند وخواسته یا ناخواسته حضور در اجتماع را ازدست میدهند وانگار فارغ از دنیا گوشه نشین می شوند 

اما در جامعه امروز شاعر پیشرو نیست و جلوتر از زمان و مردم نمی رود، بلکه عقب مانده و پشت سر مردم حرکت می کند و هرچیزی را که مردم و حاکمیت برایش برجسته کنند اونیز  پیروی می کند و این درد بزرگ ادبیات زمان ماست

شعر امروز مورد پسند نیست...پیشرو نیست ،هدفمند نیست،رسالت ندارد و فقط وفقط یک نوع اوهام ودنبال روی مد است

یک جمله ای است برای سنبلیست های روس

هرانچه بران سجده کردم سوزاندم و برهرآنچه که سوزاندم سجده کردماین قضیه دقیقا اینجا اتفاق می افتد که بی اعتنایی جز به بقای نظام راه نمی یابد و برعکس

نویسنده وشاعرباید درک کند که با لم دادن روی مبل نمی تواند با مردم همسو شود.

وقتی فقر،محرومیت،این بیگانگی ها بیداد می کند یکی از این شاعران که اتفاقا داور شعر فجر هست برداشتند رفتند سیستان وبلوچستان بعد هم برداشته نوشته برای اولین بار دعا کردم کاش در این مملکت کاره ای بودم.

بعدشم شما به عنوان یک شاعر و داور جشنواره تا بحال این هارا ندیده بودی؟پس کجا بودی،چطور شاعر مردمی بودی؟دعا می کنید کاری بتوانید انجام دهید وهمچنان صدای قدرت نظامی هستید که این بلارا سر مردم جامعه ات اورده است؟

 

*خود شما چه رویکردی در شعر دارید وهدفتان از تحریم چه بود؟

 یک روز چشم باز میکنیم ومیبینیم بدترین اتفاق ها افتاده خب اینجا خاورمیانه است.

مخصوصا کشور من در 20 سال گذشته مرگ انسانهای بزرگی که میتوانستند سرنوشت ساز باشند اتفاق افتاد، بی مروتی ها، بی عدالتی ها،خب باید انتظار همه جور بلایای طبیعی وغیر طبیعی راداشت برای من یکی از بلایا پیامکی بود که از سمت ارشاد دریافت کردم (خنده) می گفت

 

شما جزو کسانی هستید که کتابتان جزو برگزیدگان جشنواره فکر انتخاب شده است و باید به سوالاتی پاسخ دهید که اگر کتاب به مرحله پایانی رسید آن زمان مشکل ساز نشود و انجا به مشکل برنخورید.

من بسیار تعجب کردم چراکه اصلا کتابی ارسال نکرده ام نه این جشنواره فجر که هیچ جشنواره نمادین دیگری را قبول ندارم و شرکت نمیکنم پیرو این پیامک تماس گرفتم با اقای "جلالی"  ( البته اگر  اسم میبرم چرا که ایشان هم درمصاحبه با همشهری اسم برده بودند که فلانی شماصبر کنید ببینید کتابتان برنده می شود یا خیر) و این بدان معناست که میخواستند خرابمان کنندو بگویند تو که برنده نشده ای قیل و قالت چه بود.

خلاصه تماس گرفتم گفتم که من کتابی برای جشنواره ای که به جای افتخارملت ، شرمساری جامعه شعرا است نفرستاده ام. در اصل خودم را در دام های اینچنینی قرار نمیدهم

 

ببینید من یک چیزی را روشن کنم برایتان اصلا قرار نبود شعر در جشنواره قرار بگیرد، نگاه به تاریخ برگزاری ها نشان می دهد که اگر برای شعر جشنواره گذاشتند ۳۸دوره جشنواره فجر سینما بوده و۱۱دوره شعر فجر و فقط برای اثباتشان به دنیا بوده است که ما جشنواره ادبیات داریم.. جشنواره قلم داریم ..شما نگاه کنید شعر را هدف دارکردند و به چهارمیخ کشیدند با قواعد وضوابطی مانند شعر انقلاب،شعر ائمه،شعردفاع مقدس، با چارچوب تعیین کردن برای شعر آن را به داراویختن و دستاویزی کردن برای سود ومنفعت

 

تنها در زمان عبدالجبار کاکایی قدم وگام های متفاوت قرار بود  برداشته شود، که  جناب "یدالله رویایی" از آمریکارا بنا بود دعوت کنند که آن هم اجازه داده نشد.

 

در سینما آزاد ترهستند تا اهل قلم.خب برگردیم به اصل صحبت اقای جلالی گفتند شاید ناشر فرستاده که ایشان گفتند ما بی اجازه ارسال نمی کنیم.

 

خلاصه من مانده ام چه جوری این اتفاق افتاده والبته ناگفته نماند که بسیارتهدید و فحش وناسزا از پدر ومادر گرفته تا همسروفرزند شده ام.

 

باورکنید من جشنواره ای اجباری تا بحال ندیده بودم. (خنده)

 

تهدید به عدم مجوز برای کارهای بعد و هزار تهدید که با مدرک می توانم ثابت کنم.

 

 میتوانید با شعرتان قدمی برای مردم بردارید؟

من هم جزئی از همین مردم هستم وافسوس نمیتوانم حقیقت و واقعیتم را انکار کنم. درد میکشم،رنج میبرم وشاید  تحریم ها نمیشود گفت تاثیر ندارد، یک نوع سرکشی در مقابل نهاد قدرت است.

امابیشتر نشان از این دارد که هستند کسانی که هنوز انسانیت درونشان زنده است و همدرد مردم اند و حتی برای رنج هایشان اشک میریزند و سر سختانه در مقابل ظلم قد علم میکنند.

 

 وحرف اخر

من حرفی ندارم جز اینکه بگویم هیچ چیز پایداری وجود ندارد.این نیزبگذرد.وتنها میتوانم جمله ای از نویسنده ای که متاسفانه نامش را فراموش کردم به عنوان حسن ختام بگویم. 

زیر ردای بلند آسمان آنانی از  همه نا امیدترند که زمانی بیشترین امید را داشتند وکسانی بی ایمان ترندکه زمانی بشدت معتقد بودند.

انتهای پیام|

 

گالری خبر

اخبار پیشنهادی

برچسب ها: تارنا جشنواره شعر فجر شعر امروز سابیر هاکا گفتگوی ویژه

اشتراک گذاری :

مطالب مرتبط

    نظرات


    لطفا نظرات خود را به زبان فارسی بنویسید و از نوشتن آن با الفبای لاتین خودداری کنید.