1401/03/28   شعر امروز   کدخبر: 1462   نظر: 0   بازدید: 2601   خبرنگار: شمیلا شهرابی چاپ

رویا ابراهیمی : شعر کلاسیک فاقد قدرت در جهان است

رویا ابراهیمی : شعر کلاسیک فاقد قدرت در جهان است

شعر کلاسیک و موزون الان آن قدرت و جذابیت را در برون مرزها ندارد. وقتی که در گستره‌ی جهانی شنیده می‌شود، نمی‌توان درباره اش حرف از قدرت زد.


به گزارش خبرگزاری شعر ایران تارنا: رویا ابراهیمی در گفت‌ و گوی اختصاصی با خبرنگار تارنا در سفر اخیر خود به ایران در خصوص شرایط کاری، چاپ آثار و تاثیر زیست محیطی، بر شعر توضیحات قابل توجهی را ارائه دادند.

رویا ابراهیمی شاعر و ترانه سرایی که سالهاست در کسوت روانشناس فعالیت میکند، او مولف آثاری همچون « دیکتاتوری با چشم‌های قهوه‌ای » و «تهرانتو» که شامل سروده‌های او در تهران و تورنتو می‌باشد.



شما به عنوان بانوی موفق در ادبیات و شعر به همراه مهارتهای تحصیلی دیگر قدم برداشته اید،

تا چه میزان نوع و رشته تحصیلی خود رابر اشعارتان تاثیر گذار می‌‌دانید؟


می دانید که من رشته روانشناسی بالینی را به عنوان رشته تحصیلی خود برگزیده‌ام و سال‌ها در دانشگاه تدریس کرده‌ام.

کلینیک مشاوره و مرکز ترک اعتیاد نیز داشته‌ام و تا قبل از مهاجرت فعالیت‌های خدماتی و درمانی زیادی را در رزومه کاری خود دارم.

دنیای روانشناسی، دنیای جالبی است که باعث می‌شود اول خودت را  سپس به طور نسبی اطرافیانت و مردم را بشناسی. افرادی به کلینیک مراجعه می‌کردند و از دردهایشان می‌گفتند، انتقال درد‌ها و درخواست کمک از آنها نوعی حس بشر دوستانه را در من تقویت می‌کرد. می توانم بگویم حتی  به نوعی جسارت نوشتن را در من بیشتر و بیشتر می‌کرد. خیلی از اشعار من حاصل جلسات مشاوره و افرادی که در آن لحظه‌ها زیست نموده‌اند است، مخصوصا خانم های عزیز و سعی می‌کردم صدای آنها باشم.


ادبیات و شعر امروز را چگونه می‌بینید؟


چه بگویم؟ فکر می‌کنم حال شعر امروز ما خوب نیست، به دلیل وجود  رسانه‌ها و هنرهای دیگر که اتفاقا فعال‌تر و قدرتمندتر حرکت می‌کنند، مردم از شعر و شعر خوانی فاصله گرفته‌اند. حتی خود دوستان و شاعران گرامی.

تنها اشعاری پرنگ‌تر می‌شود و بیشتر دیده می‌شود که به نظام موجود ربط دارد و در فرهنگ‌ سراها، انجمن‌ها، صدا و سیما و... خوانده می‌شود و مکرر شنیده و تشویق می‌شود، چیزی که شنیده می‌شود برای (مردم) منظور (عام مردم ) است پر رنگتر و شنیدنی تر می‌شود.

اما اگر بخواهیم مخاطب خاص که همان جامعه ادبی ما است را درنظر بگیریم، همه به نوعی دارند تلاش خود را می‌کنند و هنگام چاپ کتاب ها سعی می‌کنند با خرید و خواندن آن به هم‌قلم خود انگیزه بدهند.

اما به نظر من شعر واقعا به مخاطب عام و نظرات مردم نیاز دارد، البته این بر می‌گردد به سرانه مطالعه، که در کشور ما پایین آمده و بالطبع خواندن شعر خیلی کمتر است‌، 

قطعا وقتی سینما فعالیتی گسترده دارد. مخاطب عام ترجیح می‌دهد زمان خود را چند ساعت صرف دیدن فیلم‌ها کند تا اینکه کتاب بخواند.

باید ارتباط بین ادبیات و قلم را با مردم بیشتر کنیم.


جهان شعر مشمول گستردگی خاص و پهناوری است. چه چیزی رویا ابراهیمی را در این پهنه گسترده جذب خودش کرده است؟


این سوال مرا یاد این مسئله انداخت که با تمام وجود عاشق یک فرد باشی و آن شخص از شما بخواهد بگویید چه چیزی در وجودش شما را عاشق کرده! خب باید بگویم عاشق شعر هستم و خیلی اوقات دردها را می‌توانم در اشعار انعکاس بدهم. وقتی رنج، درد، احساس را در قالب شعر می‌سرایم و دیگران می‌خوانند. حس می‌کنم همدرد پیدا کرده ام و این برایم تسکین است.

حس می‌کنم هر نفر که شعرم را می‌خواند برایم یک آرام‌بخش، هدیه می‌فرستد. از این طریق می‌توانم درد و دل کنم و خودم را به مخاطب بشناسانم. شعر  می‌تواند باعث نشاط و تسکین و یا غم و درد باشد و من همین تناقض و دوگانگی را دوست دارم. شاعر و شعر، هردو را می‌توان گفت:« دیوانه ی دوست داشتنی، جذاب» که شاید دلیل آسیب و گاه آرامش هم بوده‌‌اند. اما من این دیوانه را دوست دارم...



شعر را برای بانوان معاصر عرصه قدرت در داخل و برون مرزها می‌دانید؟


شعر یک رسانه است، وقتی شما رسانه داشته باشید در واقع قدرت هم دارید.اما باید ببینیم  این رسانه تا کجا با مخاطب ارتباط برقرار کرده است.

در یک مقیاس کوچک می‌تواند برای ما قدرت ایجاد کند، وقتی که این شعر، چه در داخل و چه در خارج از مرزها خوانده می‌شود.اما این قدرت بسیار محدود است و با وجود محدودیت می‌تواند خیلی جذاب باشد.

اگرمی‌توانست خارج از مرزها خود را نشان بدهد و قابلیت ترجمه داشت مخصوصا( شعر کلاسیک )می‌توانست با قدرت بیشتری پیش برود.

به جرئت می‌توان گفت: شعر کلاسیک الان آن قدرت و جذابیت را در برون مرزها ندارد. وقتی که در گستره‌ی جهانی شنیده می‌شود، نمی‌توان درباره اش حرف از قدرت زد.


این روزها ادبیات و شعر به سمت مردمی شدن پیش می‌رود، یعنی موضوع‌های عاشقانه کمتر و موضوع های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در اشعار نمود بیشتری پیدا کرده‌اند

این تغییرات از کجا نشأت می‌گیرد و آیا در ادبیات برون مرزی هم چنین اتفاقاتی افتاده است؟

 سوال گسترده ای است، می‌توان گفت شعر و ادبیات زاییده زیست است و ما الان در نوع زندگی هایمان مشکلات اقتصادی، اجتماعی و غیره بسیاری وجود دارد و از آنجا که  همیشه رسالت پیام رسانی بر دوش اهل قلم و شعرا بوده است، اگرمسئولیت پذیر باشیم. قطعا شاعر باید با زمان پیش برود. حتی یک جاهایی هنرمند باید از زمان خود جلوتر پیش برود. 

ما در زمان مشروطه هم شاهد تغییراتی در شعر بودیم. اما درباره اینکه ادبیات برون مرزی چه مسیری را طی می‌کند باید گفت: بله 

دوستان خارج از کشور نیز گاهی در مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، که در کشور شکل می‌گیرد خود را دخیل می‌دانند و دست به قلم می‌شوند.

قطعا در ادبیات جهان هم به همین شکل شاعران و نویسندگان به موضوعات اجتماعی می‌پردازند. با این تفاوت که آنجا دست‌ها و قلم‌ها برای نوشتن بازتر و سانسوری وجود ندارد.


از شاعران برون مرزی یا بین‌المللی کدام شاعر را به ما معرفی می‌کنید؟


اجازه بدهید به رسم احترام و پیشکسوتی بزرگان ادبیات از شاعرانی وطنی خارج از مرزها نام ببرم که حق بیشتری بر گردن ما و ادبیات دارند. شاعر و ترانه سرا شهریار قنبری، ایرج جنتی عطایی و مرحوم رضا براهنی.

ای کاش شرایطی ایجاد می‌گردید تا شاعران برجسته در کشور خودمان در عرصه ادبیات و شعر فعالیت می‌کردند و ما نیز از سواد و آگاهی آنها بهره می‌بردیم.



به عنوان یک روانشناس که در عرصه هنر نیز فعالیت دارد، تاثیر زیست محیطی شاعر را بر اشعارش تا چه میزان می‌دانید؟

مثال شاعری که از کشور خود خارج می‌شود بازهم قلمش در راستای هدف های داخلی قرار می‌گیرد یا محیطی که در آن زیست می‌کند؟


فکر می‌کنم  سوال خیلی خوب و به جایی بود . از نظر من و تجربیاتی که کسب کرده‌ام  خیلی تاثیر گذار است. دغدغه شما در جایی که زندگی می‌کنید چیست! چه المان هایی را دریافت می کنید؟ نوع زبان و نگرش اطرافیان قاعدتاً بی‌تاثیر نیست.

خود من تا وقتی در کشورم  بودم بیشتر مضامینی که به آن می‌پرداختم تساوی حقوق بین زن و مرد و یا حقوق زنان بود.

ولی از بعد از مهاجرت دیگر این مسئله دغدغه ذهنی من نبود، چرا که این مسائل در کشوری که سکنی دارم تا حدودی حل شده است. سعی می‌کنم به مسائل دیگر بپردازم؛ و البته این دغدغه‌ها هستند که از اندیشه شاعر تراوش می‌کند.

می‌توانی تفاوت اشعار من را بعد از خروج از مرزها  اینگونه ببینید که اکثر اشعار از دلتنگی، غربت، تنهایی سروده شده است.

پس بنابراین در جواب سوال شما می‌گویم محیط زیست شاعر بر شعر او بسیار تاثیر گذار است.



وحرف آخر


از سایت خبرگزاری تارنا و شما سپاسگزارم که در این سفر فرصت گفتگو را برای من مهیا کردید و از خوانندگان مصاحبه پیشاپیش برای خوانش این گفتگو تشکر می‌کنم.


پایان گفت‌و‌گو


گالری خبر

اخبار پیشنهادی

برچسب ها: خبرگزاری شعر تارنا رویا ابراهیمی دیکتاتوری با چشم‌های قهوه‌ای رویا ابراهیمی شاعر روانشناسی بالینی مهاجرت کتاب تهرانتو

اشتراک گذاری :

مطالب مرتبط

    نظرات


    لطفا نظرات خود را به زبان فارسی بنویسید و از نوشتن آن با الفبای لاتین خودداری کنید.