1398/8/1   شعر امروز   کدخبر: 600   نظر: 0   بازدید: 290   خبرنگار: زهرا محمدی چاپ

به-ترانه-امروز-زمان-بدهيم

نرگس جعفری:-به ترانه امروز زمان بدهیم

نرگس جعفری:-به ترانه امروز زمان بدهیم

-اختصاصی تارنا

  زیر آسمان این شهر شلوغ، به ندرت می‌توانید کسی را پیدا کنید که برنامه‌ی رنگین کمان را در شبکه‌ی پنج سیما (شبکه‌ی تهران سابق) دنبال نکرده باشد. رنگین کمان را هم بچه‌ها دنبال می‌کردند و هم بزرگترها و ترانه‌هایی که در برنامه خوانده می‌شد، ورد زبان کوچک و بزرگ بود. هر اثری خالقی دارد.

  زیر آسمان این شهر شلوغ، به ندرت می‌توانید کسی را پیدا کنید که برنامه‌ی رنگین کمان را در شبکه‌ی پنج سیما (شبکه‌ی تهران سابق) دنبال نکرده باشد. رنگین کمان را هم بچه‌ها دنبال می‌کردند و هم بزرگترها و ترانه‌هایی که در برنامه خوانده می‌شد، ورد زبان کوچک و بزرگ بود. هر اثری خالقی دارد.

تارنا این بار با نرگس جعفری، ترانه سرایی که نام او را با رنگین کمان شناختید، به گفت و گو می‌نشیند. مچموعه ترانه های وی با عنوان حیف به تازگی به وسیله نشر نگاه منتشر شده است:   نرگس جعفری را با یکی از ترانه هایش معرفی کنید.

اگر قرار باشه خودم انتخاب کنم، ترانه «دوست دارم» با صدای شهره صولتی رو انتخاب می‌کنم. با این که ترانه‌های دیگری هم دارم که خواننده‌های معروف اجرا کردن، اما این ترانه رو ترجیح میدم.  

نرگس جعفری چگونه ترانه سرا شد؟

 من ترانه سرا نبودم و خیلی اتفاقی وارد این حیطه شدم. من کار دکور و نقاشی انجام می‌دادم و یک بار به خاطر این که برای برنامه‌ی رنگین کمان دکور طراحی کرده بودم، برای جلسه‌ای به شبکه‌ی پنج سیما دعوت شدم. آقای زارعان که مدیر گروه کودک وقت در شبکه‌ی پنج بودند، در جلسه از من پرسیدند که کار ترانه‌ی کودک هم می‌نویسم یا نه. من برای خودم می‌نوشتم، اما حرفه‌ای کار نکرده بودم و حتی یک ترانه‌ی کودک هم نداشتم، ولی بهشون گفتم بله می‌نویسم. از من نمونه خواستن و من گفتم براتون می‌فرستم. وقتی به خونه رسیدم دو تا کار نوشتم و براشون فرستادم که خیلی استقبال شد و من وارد برنامه رنگین کمان شدم و با این گروه همکاری کردم. یک سال با رنگین کمان همکاری کردم و بعد برنامه‌ی ململ رو کار کردم. بعد از مدتی تعداد برنامه‌ها زیاد شد. یک بار اواخر سال ۸۷، مجید رضا زاده از من پرسید، کار بزرگسال هم می‌نویسید و من طبق معمول نه نگفتم. ایشون یک کار در مورد خدا به من سفارش دادن. من تو خلوت خودم می‌نوشتم ولی اسمش رو ترانه نمی‌گذاشتم و اطلاعات زیادی هم در این مورد نداشتم. در آن زمان دانشجوی ادبیات فارسی بودم. اینجا بود که ترانه‌ی  «خدا» رو برای صدا و سیما نوشتم که اتفاقا مجوز هم گرفت و پخش شد. این شروع کار بزرگسال بود و از این نقطه به بعد من کارم رو ادامه دادم و تعداد پروژه‌ها بیشتر و بیشتر شد.

  چراغ ترانه سرایی نرگس جعفری در چه  موقعیت‌هایی روشن میشود؟

من بیشتر در موقعیت‌های احساسی شروع به نوشتن می‌کنم. اما خیلی وقت‌ها هم در موقعیت احساسی نیستم و در خلوت خودم می‌نویسم یا این که در حال صحبت با کسی هستم و یک کلمه یا حس بین صحبت‌ها جرقه‌ی اول رو می‌زنه. مثلا یک بار که با دوستم صحبت می‌کردم و از گذشته صحبت شد، برای دلداری دادن به ایشون گفتم «لعنت به خاطره» و من با خودم فکر کردم که این عبارت می‌تونه سوژه‌ی خوبی برای ترانه نوشتن باشه. این ترانه رو نوشتم و اتفاقا توسط یک خواننده‌ی خوب هم اجرا شد اما به خاطر این که هنوز پخش نشده، اجازه بدید که اسمش رو نگم چون ممکنه در لحظه‌ی آخر تغییری ایجاد بشه. بیشتر وقت‌ها، در موقعیت‌های احساسی که برای خودم یا دوستانم پیش میاد، می‌نویسم.   

باز هم سراغ ترانه‌سرایی برای کودکان می‌روید؟

بله، من هیچوقت ترانه‌سرایی برای کودکان را قطع نکردم و در همه‌ی این سال‌هایی که ترانه‌ی بزرگسال می‌نوشتم، در کنارش ترانه‌ی کودک هم نوشتم. روزی رودابه حمزه‌ای، از شاعران مطرح در حوزه‌ی کودک، به من توصیه کرد که یا کار بزرگسال انجام بدم و یا کودک چون زبان این دو با هم متفاوت است و امکان از دست رفتن یکی از این دو ژانر خیلی قوی هست.  اما من تمام تلاشم رو کردم که هردو رو درست انجام بدم و هرگز کار کودک را قطع نکردم. در این سال‌ها خیلی از تیتراژهای کودک را نوشتم مثل اردشیر و چغا و ۱۵  کار که برای مجموعه‌ی ۵۲ قسمتی کارا و کوشا نوشتم و تیتراژهای دختر من و با بهار تا بهار، مثل من مثل تو و ۱۱۰ ترانه برای تلفن قصه‌گوی زنگوله، حدود ۵۰ ترانه برای تلفن قسه‌گوی دانی وبسیاری کارهای دیگر. کار کودک رو در تمام این مدت ادامه دادم و ادامه خواهم داد اما زیاد پیش نمیاد که در مورد کارها کودک صحبت کنم چون اکثر مخاطبان من، جویای ترانه‌های بزرگسال من بودند.

  اولین ترانه ای که سرودید را به خاطر دارید؟

اولین ترانه، یک ترانه‌ی خیلی خنده دار کودکانه بود با یک سوژه‌ی تکراری. ترانه در مورد نچیدن گل‌ها بود. یادم میاد که یک ایراد کوچک قافیه‌ای هم داشتم که آقای زارعان در موردش تذکر دادند و من کلی به این که با عجله نوشته بودم خندیدم. همراه این ترانه، ترانه‌ی دیگری هم با موضوع آب دادن به گل‌ها بود که هردو را با هم برای آقای زارعان فرستادم. اما اولین ترانه‌ی بزرگسال با نام «کمکم کن» در مورد خدا بود که آهنگسازی این کار را مجید رضازاده انجام داد.

  اولین دستمزدی که بابت ترانه گرفتید چقدر بود؟

اولین دستمزد من یک نیم سکه بود و بعد از اولین کار، مبلغ دریافت می‌کردم. من کارم رو از ۳۰۰ هزار تومان شروع کردم. البته در اولین کار من مبلغی رو تعیین نکردم و آقای رضازاده به انتخاب خودشان یک نیم سکه به عنوان دستمزد، تهیه کردند.  

اوضاع ترانه سرایی چگونه است؟

من دوست دارم مثبت نگاه کنم. به نظر من ما ترانه‌های خوب خیلی زیاد داریم. اما خواننده‌ی خوش‌سلیقه کم داریم. خواننده‌هایی که ترانه رو بفهمن و بعد اجرا کنند، خیلی کم هستند. ما خواننده زیاد داریم ولی کار خوب کم می‌شنویم. متاسفانه ترانه‌سراهایی هم هستند که چیزی که می نویسند رو نمیشه اسمش رو ترانه گذاشت و زمانی که اینجور کارها اجرا میشن، بیشتر شبیه به آلودگی صوتی هستند تا موسیقی شنیدنی. اما اگر خواننده درست انتخاب کند، اوضاع ترانه بهتر خواهد شد.  

چرا بیشتر آثار شما عاشقنه است؟ و کمتر وارد فضاهای اجتماعی و سیاسی می‌شوید؟

من آدم احساستی هستم و کارهای عاشقانه را خیلی دوست دارم. علاوه بر احساس خودم، احساس اطرافیانم هم روی ترانه‌هایی که می‌نویسم اثرگذار هستند و عشق مساله‌ایست که اتفاق افتادنش رو در زندگی همه‌ی اطرافیانم میبینم و تاثیر می‌گیرم؛ ضمن این که عشق، زیبایی‌های زیادی داره که میشه ازشون نوشت. اما اینطور نیست که فقط عاشقانه بنویسم. ۸۰ درصد از کارهای من عاشقانه هستند و من کارهای اجتماعی هم دارم که در کتابم آمده. البته بعضی از این کارها حذف شدند. یکی از این کارهای حذف شده، در مورد کسانی بود که مجبور میشن بچه‌هاشون رو به هر دلیلی در اجتماع رها بکنن و کار دیگری هم در مورد خیانت داشتم. متاسفانه این کارها اجازه‌ی انتشار نمی‌گیرند و حذف می‌شوند. خواننده‌ها هم اغلب حاضر به خواندن این نوع کارها نمی شوند؛ به این دلایل این کارها کمتر دیده میشن و همه فکر میکنند که من کمتر اجتماعی می‌نویسم.  

 آثار قدیم  که حتی پس از گذشت ۵۰ سال از شنیدنشان لذت می‌بریم، چه ویژگی‌هایی دارند؟

این آثار زبان منسجمی داستند ولی من دوست ندارم که ترانه‌ی امروز محکوم شود. ما در مورد ترانه‌های پنجاه سال پیش صحبت می‌کنیم و به نظر من این ترانه‌ها فرصت خاطره شدن، ‌شنیده شدن و ماندگاری را داشتند. ترانه‌ی امروز هم نیاز به زمان دارد. در آن صورت شاید خیلی از ترانه‌های امروز، شانس نوستالژیک شدن رو داشته باشند. مساله بعدی کم بودن تعداد ترانه‌سراها و خواننده‌ها در آن دوره بوده و تعداد کارهایی که اجرا می‌شدند، طبیعتا خیلی کمتر بودند بنابراین زیاد شنیده می‌شدند. من خوب بودن ترانه‌های قدیمی رو تکذیب نمی کنم اما سروده هاى همان ترانه سراها امروز مثل گذشته فرصت شنيده شدن پيدا نمي‌كنند و این به خاطر زیاد شدن تعداد ترانه‌سراها و خواننده‌ها در عصر حاضر است.  

در آخر درخصوص  موجی که برای همکاری با خوانندگان خارج از کشور و به اصطلاح خوانندگان لس آنجلسی وجود دارد صحبت کنید. از تجربه همکاری با این خواننده‌ها بگویید؟

جواب من در مورد این سوال، حقیقتی تلخ است که ممکن است به خوانندگان داخلی بر بخورد اما به هر حال باید گفته شود. خواننده‌های خارج از کشور، نسبت به بعضی از خوانندگان داخلی خیلی حرفه‌ای‌تر عمل می‌کنند، از این جهت که تغییر زیادی در کار ایجاد نمی‌کنند و اگر نیاز به تغییر باشد، بارها و بارها با خود ترانه‌سرا چک می‌کنند. برای من بارها پیش آمده که بعد از انتشار کار در جریان تغییرات قرار می‌گیرم! برخورد آن‌ها هم بسیار محترمانه است و کار در حین اجرا بارها و بارها با ترانه سرا چک می‌شه و حتی ملودی را با ترانه‌سرا چک می‌کنند و  مسائل مالی هم خیلی بهتر انجام می‌شه. مساله‌ی بعدی، دیده شدن کار هست. اغلب خوانندگان داخلی زیاد تریبون ندارند و صدای آن‌ها کمتر شنیده می‌شود. 

اخبار پیشنهادی

برچسب ها: ترانه نرگس جعفری ترانه سرا

اشتراک گذاری :

مطالب مرتبط

    نظرات


    لطفا نظرات خود را به زبان فارسی بنویسید و از نوشتن آن با الفبای لاتین خودداری کنید.