مريم دلشاد مطرح کرد:
اختصاصی تارنا
مریم دلشاد یکی از ترانه سرایان بانوی پرکارو مطرح این روزهای موسیقی ما از دنیای امروز ترانه سرایی و دغدغه های ادبی خود برای اولین بار به تارنا میگوید
*شروع فعالیت هنری شما از چه زمانی بوده است؟
حقیقتا یادم نمیاد اولین ترانه را کی وچه زمانی نوشتم اما،نوشتن را از کلاس چهارم شروع کردم،اولین کارم سال 82 با البومی بنام خاتون اتفاق افتاد.
*مریم دلشاد را چطور به جامعه معرفی می کنید؟
من در تمام این سال ها تلاش کردم بی حاشیه و به دور از هر گونه تنش،اضطراب و درگیری کار کنم،نه بدنبال راه اندازی جلسه وکارگاه برای مطرح کردن خودم بودم.خیلی سخت است تلاش کنی دوراز حاشیه باشی و به موفقیت برسی.حتی بغیرازهمکارها باهیچکس در ارتباط نیستم واز کسی جزآهنگساز ها و تنظیم کننده ها که معمولا خودم معرفی می کنم ازکسی خبرندارم وجالب که آنها هم از من خبر ندارند وفقط دورادور کارهای من را دنبال می کنندو باورکنید من حتی خیلی اهل مصاحبه وگفتگو نیستم.می دانید متاسفانه اطرافم ادم های موفق مارکت که بی حاشیه بودند هم اگر کسی بوده است فقط برای منفعت خودش بوده
*فکر می کنید چگونه می توانیم اتحاد بین شعرا واهل قلم را بیشتر کنیم؟
خوب از طریق انجمن ها ونشست ها،نقد ها صحبت ومبادله اطلاعات وهمفکری ها کمک شایان به اتحاد دوستان شاعر می کند.اما من خیلی اهل جلسه رفتن و اتحاد وهمبستگی نیستم و دلم می خواهد مستقل حرکت کنم،چرا که زبان ها،تجربه ها خصوصیت اخلاقی متفاوت است و من اینجا چیزی به اسم اتحاد ندیدم و نمیبینم . اکثرا در مواقعی یا همه از روی دست هم کپی کردند یا اگر هم کسی چیز خاص ومتفاوت نوشت از ایشان فاصله گرفتند.به همین دلیل من اتحاد را نمی پذیرم چون از صمیم قلب و با نیت خالص نیست.از نظر من تنها واولین اتحاد برای یک شاعر اتحاد درونی و احساسش با قلم است.یک شاعر قبل از هر چیزی باید دنیای درونش،احساساتش،خواسته هایش را بشناسد وسپس قلم دست بگیرد.
*در ترانه های شما ردی از عشق دنیای حقیقی و زندگی شخصیتان وجود دارد؟
من فكر مي كنم آن لحظه كه شروع مي كنم به نوشتن، در واقع همه ي زندگي خودم را مينويسم، همه ي آنچه كه به من گذشته يا پيش بيني آينده .. ( شايد بدانيد، شاعرها گاهي پيشگو هاي خوبي هستند...) از عشقِ اما بايد بگویم كه به طورِ ديوانه واري بين حقيقت و رويا دنبالش هستم..
*جایگاه شعر وترانه را در جامعه امروز چگونه می بینید؟
جایگاه شعر وترانه در جامعه کنونی اصلا جایگاه ویژه ای نیست.بعداز این همه سال تلاش وکار می فهمم که هیچ جایگاهی ندارد،ترانه چون با خواننده کار می شود پررنگ ومهم می شود.مثلا خودمن به عنوان مریم دلشاد کار دکلمه هم کرده ام ولی کار انقدر که باید دیده نشد.خوب کار ترانه سرا و خواننده مکمل است ،من به این نتیجه رسیده ام وقتی ترانه ای با خواننده کار میشود بیشتر مورد توجه مردم قرار می گیرد و قلم بیشتر معرفی می شود.
*مریم دلشاد چطور از پس فیلترها و پیچیدگی های ورود به مارکت ترانه برآمدند؟
خوب بله دقیقا ورود به مارکت ترانه پیچیده است، ومنظور از فیلترها اگر اشخاص متفاوت ،رفتارهای متناقض است تا دلتان بخواهد دیده ام...بسیار دودستگی وجود دارد.وقتی میبینند شخصی بایک خواننده دارد پیشرفت می کند، دیگران خیلی تلاش می کنند که کار با آن خواننده بگیرند وگاهن چوب لای چرخ هم بگذارند.تنها زمانی می توانید موفق بشوید که مستقل کار کنید و انقدرخلاقیت داشته باشید که فیلتر نشوید
من برای به اینجا رسیدن پانزده، سال تلاش کرده ام،راه پرفراز ونشیبی طی کردم وسختی ها کشیده ام وبا اکثریت در موسیقی کار کردم وآخرین ترانه ام را با معین به اجرا رساندم.
والان کسانی وارد مارکت شدند که اصلا ترانه سرا نیستند، ترانه فروش هستند،فکر می کنند ترانه سرایی کارمندی است و باید فقط بنویسند و بفروشند،ترانه اما ازشاعرانگی سرچشمه می گیرد..اینها بیشتر کاسب هستند وآمده اند کاسبی کنند.
واخرین ترانه سروده شده به قلم مریم دلشاد
دلسوزِ من باش..
به جز سقفِ شونَت كجا سر بذارم..تو دلسوز ِمن باش
به جايي رسيدم كه راهي ندارم.. تو دلسوزِ من باش
چراغِ كدوم شب، تنِ سرپناهِ كدوم خونه اي تو
عزيزِ دلِ من، هوادارِ بغضِ كدوم شونه اي تو/
برم سمتِ كي جز تو كه از بدِ عشق، دلت پيشِ من نيست..
اميدم به غير از تو كه باشه كارم مُداوا شدن نيست../
به اين دلخوشم كن كه قلبت قراره به من رو بياره
كجا گريه هام و ببارم تو شهري كه دريا نداره../
دلم مثلِ حالم پريشونه امشب، تو دلسوزِ من باش
كه از هر طرف غم فراوونه امشب، تو دلسوزِ من باش
رو سينَت بذار اين سَرِ بي قرار و، تو دلسوزِ من باش
كه طاقت ندارم بدِ روزِگار و، تو دلسوزِ من باش
برچسب ها: ترانه ترانه سرا اختصاصی تارنا مریم دلشاد