محمد جليلوند مطرح کرد:
اختصاصی تارنا
محمد جلیلوند از شاعران الیگودرز در گفتگوی اختصاصی با تارنا از فعالیت های خود و دنیای شاعرانه اش میگوید.
*از فعالیت هنری خودتان بگویید؟واز چه سالی شروع به نوشتن کردید؟
محمد جلیلوند هستم وتخلصم "میم جیم"
سال ۱۳۶۶ در شهرستان الیگودرز در خانواده ای کاملا فرهنگی ادبی بدنیا آمده ام.
دارای تحصیلات دانشگاهی در رشته های مهندسی کشاورزی و حسابداری میباشم
کارمند رسمی شهرداری واز دوران نوجوانی علاقه مند به ادبیات و شعر بودم و با خواندن اشعار فروغ فرخزاد بیشتر بسمت شعر روی آوردم
از سال۸۶ و با ورود به دانشگاه شروع به سرودن شعر در قالب سپید کوتاه بصورت تخصصی کرده ام
مضامین اشعارم اکثرا اجتماعی ست.
از "سهراب سلیمانی" همیشه بعنوان مشوق اصلی خود یاد می کنم.
عضو فعال انجمن شعر فردوسی الیگودرز هستم واز بنیانگذاران انجمن ادبی مولانا دانشگاه پیام نور،برگزیده چندین همایش و جشنواره سراسری شعر از جمله( شعر کوتاه خلیج فارس بوشهر، شعر ازاد در دورود، چکامه عشق در تهران ، شعرکوتاه غزه در تهران، شعر آزاد فومن شعر شهنواز درتهران
آثار مکتوب من شامل چندین کتاب مشترک از جمله
۱ کتاب شعر کوتاه تجربه خواب دریایی
۲کتاب خوابگردها جلد
۳کتاب خوابگردها جلد ۴
۴ به هوای تو
۵ راهیان شعر سپید معاصر
گیسو۶ چاپ رسیده است.
کتاب مستقل من با نام «میم مثل مریم»که به زودی منتشر می شود.
شما بیشتر جنبه های مختلف زندگی خودتون را برای سوژههای شعرها تون انتخاب می کنید و یا بیشتر مشاهدات بیرونی را توصیف میکنید؟
بستگی به برهه زمانی که که من مینویسم دارد اما بیشتر مشاهدات بیرونی در نوشته هایم دیده می شود تا اینکه جنبه های مختلف زندگی خودم باشد چرا مضامین اکثر کارهایم اجتماعی است.
خیلی ها هنوز تفاوت نظم، شعر و نثر را نمیدانند، به نظر شما تفاوت آنها در چیست؟
ما اگر بخواهیم تعریفی از شعر داشته باشیم شعر و نثر تفاوت اندکی با هم دارند شعر کلامی است؛ مرتب، موزون، سرشار از تخیل، فکر و عواطف در قالب الفاظ زیبا بیان میشود، نظم هم کلامی موزون و قافیه دار است اگرچه بیانگر عاطفه، تخیل هم نباشد.
اما نثر میتواند که موزون نباشد یکی از اصلی ترین تفاوت هایش تخیل کمی در آن صورت بگیرد و اگر تخیل صورت بگیرد به یک نثر شاعرانه معروف میشود تا یک شعر، و یک تفاوت خیلی عمده این است که در یک سطر، نثر نویسنده می تواند برش دهد کم کند، زیاد کند اما در نظم سطر ها از روی یک تعریف و انضباط و نظم خاصی صورت میگیرد و اگر شاعر بخواهد برش دهد، به کارش ضربه میزند یکی از تفاوت های ظاهری بین نظم و نثر این است.
به نظر شما شعر تا به حال چقدر توانسته در نگرش فردی و اجتماعی مخاطبین تاثیرگذار باشد؟
بله به شدت موافق هستم که شعر توانسته برنگرشه افراد و اجتماع تاثیر گذار باشد ما در تاریخ معاصر اشعار مشروطه، وقتی که شعرهای "میرزاده عشقی" ، "محمدتقی بهار "را میخوانیم می شود این مثال ها را آورد برای این سوال ،شعر رسالت شاعر و فریاد جامعه اش است فریاد زمانی که دارد زندگی می کند اگر ناملایمتی ها و هرج و مرج ها و ناعدالتی های دید، می تواند در دیده مردم تاثیر گذار باشد.شاعرهایی که تاثیرگذار بودند، امثال: اخوان ثالث ، احمد شاملو و فروغ فرخزاد که نه تنها در نگرش جامعه بلکه بر نگرش جامعه روشنفکر و تحصیلکرده دانشگاهی در زمان پهلوی دوم تاثیرگذار بودند. یا اشعاری که در هشت سال دفاع مقدس داریم چقدر شور و نشاط وارد میکردند به دیده مردم ، پس نتیجه میگیریم بسیار شعر به عنوان یک هنر قوی ، ارتباط بین شاعر و مردم زمان خودش تاثیرگذار است.
در حال حاضر شعر و شاعران امروز در راستای هدف قلم حرکت میکنند؟
بستگی به قلم شاعر و شخصیت شاعر و هدف شاعر دارد که چرا می نویسد، رسالت شاعری فریاد ناملایمتی های است که در جامعه و در آن لحظه در زمانه خودش می بیند، حالا یا فرد کنار می آید یا نه بدتر به نفع سیستم ظلم می نویسد شاعرانی هم داریم که ناملایمتی ها را فریاد می زنند در راستای هدف خودش قدم برمیدارد، قلم میزند و در طول تاریخ ادبیات ایران بسیار از این شاعر ها دیده شده و در برهه خاص خودش شاعرانی داشتیم که درباری بودن و کنار میآمدند و از بسیاری اتفاقات چشم پوشی میکردند.
آینده ادبیات بخصوص شعر را برای کشورمان چگونه می بینید؟
به نظر بنده آینده ایران خوب خواهد بود اگر به جوان ها در بسیاری از نشست ها و همایش ها راه بدهند، و اگر دست از تک محوری عمل کردن ها برداریم خوب خواهد شد، بسیاری از جوانان با فراگیری شبکه های اجتماعی فقط به نوشتن توجه نکنند، مطالعه کنند، کتاب بخوانند در جلسات و بحث ها شرکت کنند ، ما اساتید بزرگی داریم و امیدوارم سایه شان مستدام باشد بر سر ادبیات مانند شفیعی کدکنی ، ابتهاج و... جوانان باید با طرز نوشتن ،طرز برخورد در جامعه به عنوان یک شاعر ، نویسنده، آشنا شوند.
نظر شما درباره ی کارگاه های شعر چیست و شما کارگاهی دارید؟
کارگاه های شعر اگر بخواهیم از دیده حقیقی و اصلی نگاه کنیم برای کسانی که تازه شروع به نوشتن می کنند مناسب است اما اخیرا توجه کردم که کارگاه شعر و کلاس های شعری که تشکیل میشود بیشتر به جنبه مادی توجه میکنند و خروجی کمی دارد.
ما در شهرستان الیگودرز چهارشنبه ها عصر انجمن ادبی داریم و به نقد اصولی شعر می پردازیم،و بنده هم سعی میکنم در حوزه شعر سپید و کوتاه نظراتی بدهم و به دوستان کمک کنم.
برخی از هنرمندان و شاعران جوان بر این باور هستند که باید از شهرها و روستای خود به تهران مهاجرت کنند تا بتوانند دیده شوند و در رسانهها و هنر امروز جایگاهی پیدا کنند. نظر شما نسبت به این نگرش چیست؟
متاسفانه تا حدودی درست است چون فضا یا رسانه و تریبون ها در شهر های بزرگ و کلان شهر ها است اما ما باید قبل از این موضوع ببینیم دیده شدن یعنی چی؟ از چه بابت دیده بشویم؟ هر شاعر ی شناسنامه اش شعرش است، شعرش میگویید که این شاعر قوی یا ضعیف است، شاعر با اشعار قوی خود دیده میشود نه شرکت در رسانه های تصویری و شنیداری.
✍️
برچسب ها: شعر نو تارنا محمد جلیلوند میم جیم سهراب سلیمانی میم مثل مریم