محمد کاکايي در گفتگو با تارنا:
اختصاصی تارنا
محمد کاکایی شاعر خوش لهجه برای ما از جهان بینی شاعر و تاثیر آن بر شعرش می گوید.
*در مورد اشعار خود مختصری توضیح دهید شامل چه جهان بینی و دیدگاهی است؟
دیدگاه های فلسفی و بهره مندی از عناصر دینی و اخلاقی در شعر را دوست دارم و همیشه سعی می کنم در اشعارم پیامهای اخلاقی رنگ و جلای بیشتری داشته باشند .
حتی در غزلهای عاشقانه هم همیشه سعی کرده ام ارتباطم را با بعد معنوی شعر حفظ نمایم و صرفا به جنبه های مادی نپردازم.
*برخی از هنرمندان و شاعران جوان بر این باور هستند که باید از شهرها و روستای خود به تهران مهاجرت کنند تا بتوانند دیده شوند و در رسانهها و هنر امروز جایگاهی پیدا کنند.
نظر شما نسبت به این نگرش چیست؟
متاسفانه و با توجه به محقق نبودن سه شرط زیر چنین نگرشی وجود دارد و تا سه شرط زیر محقق نگردد چنین روندی خواسته یا ناخواسته ادامه خواهد داشت
1.جلوگیری از رانت ادبی.
2. ایجاد فضای رقابت سالم و یکسان برای بروز همه استعدادها.
3. جلوگیری از انباشت منابع و توزیع امکانات این عرصه بطور عادلانه در سراسر کشور
متاسفانه شرایط امروز فضای ادبی جامعه ما هیچ یک از این سه شرط را محقق ننموده است. در بحث رانت ادبی متاسفانه شاعرانی که می خواهند به هر قیمتی رشد کنند برای مطرح شدن بایستی خود را وارد حلقه یکی از این شبکه های تو در توی ادبی کنند.
انباشت منابع در مرکز و عدم وجود فضای رقابتی سالم هم از جمله عواملی است که این امر را شدت می بخشد.
* آیا ترانه و شعر را پاسخگوی نیاز شنیداری انسان امروز خصوصا در جامعه کنونی ما میدانید ؟
نیاز انسان امروز دین باوری ، عشق به معنای حقیقی ، حکمت ، فلسفه ، اخلاق و باورهای انسانی و الهی و دوری از مکاتب شیطانی و عاری از اخلاق است که متاسفانه شعر امروز به دلیل بهره مند نبودن شاعران امروز از این علوم , شعر و ترانه را وارد بعد مادی نموده و هر رور از معنویات دور و دورتر کرده است.
*خیلی ها هنوز تفاوت نظم وشعر با نثر را نمیدانند. تفاوت آنها درچیست؟
نثر در معنای لغوی یعنی پراکنده. در حقیقت گونهای از زبان است که تنها متکی به قواعد زبانی از جمله قواعد واژگانی و قواعد نحوی باشد و قواعد موسیقیایی یعنی آنچه موجب همآوایی و همآوازی در زبان شود
مانند وزن، قافیه، ردیف، بر آن وارد نشود..
اما نظم در لغت به معنی آراستن یا به رشته کشیدن مرواردید است, قالبی است منظم در چهار چوب مشخصی که وزن و ردیف و قافیه از آن جمله است در واقع نظم کلامی است موزون و مقفی ، اما چیزی که نظم را از شعر متمایز می کند.
1. احساس شاعرانه یا همان شاعرانگی و....
2 . گره خوردگی عاطفی و تخيل است در زبانی آهنگين.
خوب است در این دو مقال اخیر برای دوستان مثالی بیاورم به دو قطعه زیر توجه کنید :
اين جنگ و جدال بشر از علت جهل است
وين نكبت حال بشر از علت جهل است
بر كشتن خود كسب كند علم و هنر را
اين نقص كمال بشر از علت جهل است
گفتار ز توحيد ولی تفرقه كردار
اين وزروبال بشر از علت جهل است
و این قطعه :
ديده شد راه روان در طلب كام بسي
پخته در عشق كمی ديده شده و خام بسی
آنكه از ناوك مژگان نگريزد چه كسيست؟
مدعی در طلب وصل دل آرام بسی
محرم واجد هر شرط در اين كعبه كجاست؟
گرچه بستند به خود جامه ی احرام بسی
در اولی هيچگونه تشبيه، استعاره، كنايه و مجاز ديده نمی شود.
پيام به شكل صريح آن باز گو شده است. درست عين چيزی كه در نثر قابل تحرير است، با اين تفاوت كه در اينجا، كلام به شكل موزون و مقفی بيان شده است.
اما در شعر دوم، كلام از حالت نثر وارگی بيرون آمده، جهت سمبليك پيدا كرده است.
تشبيه، استعاره و كنايه ای كه در اين شعر هست، به زيبايی، لذت بخشی و شور افكنی آن افزوده است.
*توضیح مختصری در مورد شعر کلاسیک می دهید وانواع آن را تفکیک میکنید؟
شعر کلاسیک بر پایه اوزان عروضی است ، در ضمن می دانیم که هر مصرع به قالبهائی تقسیم می شود که اوزان عروضی بر اساس طول هجاها در آن قالبها قرار گیرند ،لازم به ذکر است که شعرهای کلاسیک پارسی دارای ویژگیهایی هستند و از این لحاظ با شعرهای نو متفاوتاند.
در ضمن شعر کلاسیک طبق تعریفی که از شعر خدمتتان ارائه نمودم شامل گرهخوردگی عاطفه و تخیل است که در زبانِ آهنگین شکل گرفتهباشد.
اما شعر کلاسیک انواعی دارد که کم و بیش همه عزیزان با آن آشنائی کامل دارند ، غزل ، قصیده ، مثنوی ، رباعی ، دو بیتی ، چهارپاره ، قطعه ، مسمط ، مستزاد ، ترکیب بند و ترجیع بند از جمله این نوع ها می باشد.
به وفور دیده میشودشاعران غزل سرا و شنیده میشود اشعار کلاسیک و غزل ومثنوی...ایا تمام اشعار از وزن وقافیه وردیف به شکل صحیح واصولی پیروی می کنند یا خیر هستند مواردی که حتی صدمه به بدنه شعرکلاسیک وارد می کنند؟
بصورت کلی عرض کنم که اعمال هر تغییری در بدنه اشعار کلاسیک پذیرفته نیست ، حتی اعمال تغییرات باید بر اساس دستورالعملی انجام شود که از نظر دستور زبان فارسی پذیرفته و منطقی است.
*چرا در شعر بیشتر ژانر عاشقانه را در نظر میگیریم.
ایجادگر و یا تحلیل کننده نقد و داستان نداریم آیا این بدان معنی نیست که جامعه ما هنوز ترجیح میدهد دوتا بیت بخواند و به یک حکم کلی برسد؟
ژانر های عاشقانه از جمله ژانرهائی است که حداقل در بین قشر جوان جامعه بیشترین مقبولیت را دارد بنابر این شاعر برای اینکه بتواند آثار منتشر شده خود را به راحتی بفروش رسانده و مقبولیت افزون تری کسب نماید به سمت ژانر عاشقانه گرایش پیدا می کند البته ما در هر دوره ای از تاریخ ادبیات ایران شاهد مقبولیت یک ژانر ادبی بوده ایم کما اینکه در دهه های اول و دوم و حتی دهه سوم انقلاب اقبال عمومی بیشتر به سمت ادبیات مقاومت و گونه های مذهبی و به اصطلاح آئینی بوده است، اقبالی که در دهه چهارم انقلاب کم کم به سمت ژانرهای عاشقانه به جای مذهبی و جنائی به جای حماسه سوق پیدا کرده است .
*بنظر شما شاعر باید دارای جهان بینی خاصی باشد،درواقع دریچه نگاه شاعر متفاوت است؟
به نظر بنده شاعران پیامبران کلام هستندو در حقیقت شعر تیغ دو لبه ای است که اگر به دست نااهلان قرارگیرد بجای انسان سازی و معرفت افزائی می تواند منحرف کننده و بنیان برانداز باشد .
جهانبینی،حکمت و فلسفه نقش کلیدی ایفا می کند.همانطور که قبلا هم بدین نکته اشاره شد یکی از مشکلات شعر امروز که شعر امروز را از حیث محتوا دچار نقصان نموده،نبود همین دیدگاه و جهانبینی است.
*وقتی به گذشته تاریخ ادبیات کشورمان نگاه می کنیم وجود شاعرانی بزرگ چون مولانا،حافظ ،سعدی،دهلوی،
فردوسی نشان از تفکرودیدگاه مردمان آن زمان است.ایا در جامعه کنونی هم شعر بر دیدگاه مردم همان تاثیر شگرف و عمیق را دارد؟
به دلیل اینکه شعر امروز از آن جهان بینی و درک عمیق بی بهره بوده و صرفا آنچه می بینیم و می شنویم کپی برداری شاعران امروز ما از آن عقاید و افکار می باشد و این امر چندان تاثیری نمی تواند داشته باشد چرا که شاعر تا درک عمیقی از آنچه که می گوید نداشته واز مفهومی که می خواهد عرضه کند،درک درستی نداشته باشد نمی تواند آنرا به مخاطب منتقل نماید.
علت تاثیر گذار بودن شعر انقلاب و دفاع مقدس در دهه های آغازین انقلاب به همین درک منتهی می شود .
برچسب ها: طنز شعر محمد کاکایی نثر محمد کاکایی شاعر