1399/3/15   شعر امروز   کدخبر: 1225   نظر: 0   بازدید: 1747   خبرنگار: شمیلا شهرابی چاپ

جعفر لاهوتي آذر مطرح کرد:

 بارزترین نمود مستقیم جهان بینی شاعر در لابلای عنصر " اندیشه " نهفته است.

بارزترین نمود مستقیم جهان بینی شاعر در لابلای عنصر " اندیشه " نهفته است.

اختصاصی تارنا

شاعر محترم آذری زبان جعفرلاهوتی آذر در خصوص شعر کلاسیک میگوید.

*از سابقه هنری خود بگویید،آیا اثر مکتوبی دارید؟


متاسفانه بعلت مسئولیت و مشغله اداری،فرصت و توفیق گردآوری و چاپ دلنوشته های کوچکم نصیب نشده  هرچند به باور خودم هنوز به آن بلوغ و فخامت کافی نیز نرسیده اند . بااین وجود مقدمه ای برای کتاب مجموعه شعر " سماع سخن " دوست ادیب و هنرمند خود "وحید رشیدی" در باب عناصر شعر و ماندگاری آن نوشته ام که در سال ۹۲ توسط نشر شانی و نیز مجموعه شعر " چهار باغ " متعلق به اینجانب و دوستان شاعر ارجمندم"دکتر وحید رشیدی"، خانم ها "نسیم پریشان"و"عظیمه ایرانپور"در سال ۹۶ توسط انتشارات مایا چاپ شده اند.
علاوه بر فعالیت در فضای مجازی و سایت شعر نو
کانون ادبی کتابخانه عمومی شهریار
انجمن ادبی حوزه هنری تبریز
انجمن ادبی شهریار تبریز
محافل ادبی مرتبط با شعر اند که توفیق شرکت دارم.

*در مورد اشعار خود مختصری توضیح دهید شامل چه جهان بینی ودیدگاهی است؟


جامع ترین تعریف برای جهان بینی ، می تواند مجموعه  باورهای یک انسان در رابطه با هستی مبتنی بر " دانش ـ عقل " توام با تجربیات و استدلالات باشد.


 بر این اساس بزرگان ، جهان بینی را از منظر روش به سه نوع جهان بینی علمی ـ فلسفی ـ دینی یا عرفانی تقسیم بندی می کنند و از منظر محتوا به دو نوع جهان بینی مادی ـ الهی،ضمن رد جهان بینی مادی،حال در خصوص جهان بینی از منظر روش، با اتکا به بلاواسطه ترین و ارزنده ترین مرجع و ابزار شناخت و استدلالی که از جانب خالق یکتا به انسان هدیه شده همان " عقل " ، اینطور تکمیل می کنم دیدگاهی الهی و عرفانی که به هستی داریم بر مبنای دانش و عقل .


تاکیدا می پذیرم فرمایش دکتر" الهی قمشه ای" را که حتی ایمان به خالق هستی نیز مبنای عقلی داشته و همسو با گرایش فطری انسان نیز می باشد.


بااین مقدمه در دلنوشته های کوچک خود، نمود همیشگی خالق حاضر و ناظر را ملحوظ داشته و با جهت گیری در راستای کمال مطلق ، مشق الفبا می کنم.

*برخی از هنرمندان و شاعران جوان بر این باور هستند که باید از شهرها و روستای خود  به تهران مهاجرت کنند تا بتوانند دیده شوند و در رسانه‌ها و هنر امروز جایگاهی پیدا کنند.

 

نظر شما نسبت به این نگرش چیست؟



در رابطه با تاثیر محیط تردید نکنید اما این تمام مسئله نیست .
درواقع ، فرد لازم است ابتدا استعداد و هنر شاعری داشته باشد تا متعاقبا در بستر و محیط مستعد،جایگاه شایسته ای کسب نماید.


هرچند خود محیط در بلوغ فکری و تکوین هنر شاعری نیز مستقیما اثرگذار میباشد.
مثالی از علم ژنتیک جهت تنویر افکار مخاطبین عرض کنم . بحثی هست بااین عنوان که فنوتیپ یا رخ نمود هر انسان برابر است با ژنوتیپ یا ترکیب ژنتیکی آن فرد , بعلاوه تاثیر محیط .


دوقلوهای همسانی که دارای ساختار و ترکیب مشابه ژنتیکی اند در محیطهای جداگانه نهایتا شخصیت فردی متفاوت و متناسب با آن محیط کسب می کنند.
بنابر این امکان عرضه ـ جهت گیری ـ بازخوردگیری از نقطه نظرات ـ دسترسی به رسانه های امروزی  هم افزایی های اندیشه ای  تاثیر پذیری، موضوعاتی اند که در شهرهای بزرگ به ویژه تهران مهیا و قطعا موثرند.
غنی ترین و ناب ترین بذر،حتی در کویر با دو قطره باران جوانه می زند اما هرگز به بار نمی نشیند.


حرف آخر اینکه صرفا راجع به دیده شدن و کسب جایگاه بوده و گرنه شاعران چیره در جای جای ایران قلم می زنند.

 

 

 

* آیا ترانه و شعر را پاسخ گوی نیاز شنیداری انسان امروز خصوصا در جامعه کنونی ما  میدانید ؟


دنیای بدون شعر و ترانه دنیایی گنگ ، تلخ و ناگوارا ست . با مرور حجم آثار ادبی شعر و ترانه ای که پوشش می دهند رخدادهای آیینی ـ حماسی ـ تبلیغی ـ محافل ادبی ـ موسیقی و ... را ، نیاز شنیداری جوامع و سهم بسیار بزرگ شعر و ترانه در اجابت این نیاز بیشتر روشن می شود .


 ناگفته نماند حتی بخشی از نیازهای دیداری جامعه نیز به مدد شعر و ترانه و در قالب کنسرتها ، عکس نوشته ها و کلیپهای منتشره در فضای مجازی پوشش داده می شوند . بنظر میرسد دو مقوله " فقر محتوا و تکرار " می توانند بعنوان آفت این پوشش نیاز شنیداری تلقی بشوند .


آحاد جامعه مدام مشتاق غنای محتوا و تازگی اند و تکراری بودن و مفاهیم سطحی ، کسل کننده بوده و نهایتا منجر به رویگردانی و گرایش به آثار جایگزین برای رفع نیاز شنیداری خواهند شد .
درحال حاضر شعر و ترانه را پاسخگوی نسبتا خوب نیاز شنیداری انسان امروزی می دانم هرچند مطلوب و قانع کننده نیست.

*خیلی ها هنوز تفاوت نظم وشعر  با نثر را نمیدانند.تفاوت آنها  درچیست؟

 


اشعاری مبتنی بر ساختار عروضی اند . اشعاری دارای طول مصرع های مساوی و وزن مشابه که نهایتا قالب کلی و شکل ظاهری شعر را می سازند . برای این منظور هر مصرع از قالبهای ریز تری تشکیل می شوند که هجاها در آن قالبهای ریز گنجانده شده و چیدمان این قالبهای ریز ، آرایش مصرع ها را رقم می زنند .
نظام قافیه آرایی نیز مسئله بعدی است که با رعایت هم آوایی قافیه ها و انتخاب هنرمندانه آنها در اشعار کلاسیک پیاده و مجموعا منجر به ایجاد موسیقی در شعر می شوند .
 با این توضیح و بر اساس شکل ظاهری و قالب کلی برای اشعار کلاسیک تقسیم بندی ذیل لحاظ شده است :
قصیده ـ غزل ـ مثنوی ـ قطعه ـ ترجیع بند ـ ترکیب بند ـ مسمط ـ مستزاد ـ رباعی ـ دوبیتی ـ چهاپاره ـ مفرد .

دررابطه با کاربرد شکل صحیح وزن و قافیه و ردیف باید عرض کنم غیر از موارد جزئی که عمدتا بعنوان اشتباهات سراینده جلوه می کنند هنجار شکنی جدی و آگاهانه به اسم نو آوری زیاد مطرح نبوده ، البته پیدایش کارهای نیمایی که واضح ترین دگرگونی در ساختار قالب کلاسیک بصورت تغییر در طول مصرع ها و جایگاه قوافی نمود پیدا کرده بحثی است که نه بعنوان آسیب ! به بدنه شعر کلاسیک, بلکه بروز جریان جدید شعری علاوه بر تغییرات یاد شده توام با تحول در زبان و البته کمرنگ شد.
*توضیح مختصری در مورد شعر کلاسیک می دهید وانواع آن را تفکیک میکنید؟

 


 اشعارکلاسیک مبتنی بر ساختار عروضی اند، اشعاری دارای طول مصرع های مساوی و وزن مشابه که نهایتا قالب کلی و شکل ظاهری شعر را می سازند.
برای این منظور هر مصرع از قالبهای ریزتری تشکیل می شوند که هجاها در آن قالبهای ریز گنجانده شده و چیدمان این قالبهای ریز، آرایش مصرع ها را رقم می زنند، نظام قافیه آرایی نیز مسئله بعدی است که با رعایت هم آوایی قافیه ها و انتخاب هنرمندانه آنها در اشعار کلاسیک پیاده و مجموعا منجر به ایجاد موسیقی در شعر می شوند،با این توضیح و بر اساس شکل ظاهری و قالب کلی برای اشعار کلاسیک تقسیم بندی ذیل لحاظ شده است:
قصیده ،غزل،مثنوی ،قطعه، ترجیع بند،ترکیب بند، مسمط، مستزاد، رباعی،دوبیتی، چهاپاره،مفرد.


دررابطه با کاربرد شکل صحیح وزن و قافیه و ردیف باید عرض کنم غیر از موارد جزئی که عمدتا بعنوان اشتباهات سراینده جلوه می کنند هنجار شکنی جدی و آگاهانه به اسم نو آوری زیاد مطرح نبوده، البته پیدایش کارهای نیمایی که واضح ترین دگرگونی در ساختار قالب کلاسیک بصورت تغییر درطول مصرع هاوجایگاه قوافی نمود پیدا کرده بحثی است که نه بعنوان آسیب ! به بدنه شعر کلاسیک بلکه بروز جریان جدید شعری علاوه بر تغییرات یاد شده توام با تحول در زبان و البته کمرنگ شدن شاخصه موسیقی شعر می تواند مطرح باشد.


 اضافه می کنم به منظور حفظ موسیقی بعنوان یکی از عناصر مهم سازنده شعر و نیز همگام ساختن قالب های کلاسیک به فراخور نیازمندیهای روز منجمله لزوم تحول در زبان و اندیشه،اشعار نئوکلاسیک بوجود آمده اند که در راستای پوست اندازی مورد انتظار مخاطب امروزی توسط شاعران برجسته به وفور و بسیار فخیم سروده می شوند.

 

 

 

*چرا در شعر بیشتر ژانر عاشقانه را در نظر میگیریم. ایجادگری ویا  تحلیل کننده  نقد و داستان نداریم آیا  این بدان معنی  نیست که جامعه ما هنوز ترجیح میدهد دوتا بیت بخواند و به یک حکم کلی برسد؟

 

 

 



 سرایش ژانر عاشقانه عمدتا برمی گردد به ماهیت عشق، دامنه بی کران و منزلت بی بدیلش در نظام آفرینش، ویژگی احساس انگیزی و فرح بخشی این حقیقت زیبا،نقش پیوندی و حفاظتی رابطه عاشق و معشوق از ابتدای آفرینش، بقا تا تکوین دو رکن این رابطه یعنی " شوق عاشق و اشتیاق معشوق " و نهایتا نیاز مشترک همه انسان ها به عشق.


البته گونه های دیگر از قبیل آیینی،طنز،حماسی ونیز کم نیستند لیک بلحاظ مقتضیات زمانی،مکانی،موضوعی، بازه ی مخاطبین و درجه اهمیت پرداختن به آنها به اندازه ژانر عاشقانه از حیطه شمول وسیعی برخوردار نیستند.


اما در رابطه با تحلیل و نقد باید عرض کنم نه تنها در زمینه شعر که در بقیه شاخه های هنری نیز انتظار عام از اکثریت جامعه و حتی طیف گسترده مخاطبین برای پرداختن به فرآیند تحلیل و نقد که نوعا مستلزم برخورداری از دانش ، مهارت و تسلط مرتبط با موضوع است وجود ندارد.


طبیعی است این گونه عملکردها در محافل تخصصی و توسط افراد ذیصلاح به وقوع می پیوندند .


در خصوص شعر ، انجمن های ادبی ، نشست های متعدد اهالی قلم و ادبیات،رسانه های دیداری و شنیداری،حوزه نشر و کتاب، فضای مجازی و...
 بسترهای این رخداد مورد نیاز برای تبادل نظرات، بازخوردگیری، بسط و اعتلای جریان شعری می باشند.

 

 

*وقتی به گذشته تاریخ ادبیات کشورمان نگاه می کنیم وجود شاعرانی بزرگ چون مولانا،حافظ ،سعدی،دهلوی،فردوسی نشان از تفکرودیدگاه مردمان آن زمان است. ایا  در جامعه کنونی هم شعر بر دیدگاه مردم همان تاییر شگرف و عمیق را دارد؟

 

 


از میان عناصر سازنده شعر شامل زبان،احساس ،خیال، اندیشه ،موسیقی و عاطفه ، بارزترین نمود مستقیم جهان بینی شاعر در لابلای عنصر " اندیشه " نهفته است طوریکه هرگاه شعری را بخواهیم تجزیه کرده و تمام عناصر سازنده آن را برداریم باز آنچه جا می ماند نوع نگرش فکری شاعر، نظام دیدگاهی اش به هستی و درواقع جهان بینی شاعر خواهد بود به شرطی که شاعر اراده و توانایی گنجاندن آن در بدنه تفکری شعر را داشته باشد. بدیهی است در اغلب موارد آنچه مخاطب پس از خوانش اولین شعر دریافت می کند بار عاطفی و احساسی شعر بوده و شاید منجر به استنباط و کشف جهان بینی شاعر نشود بنابر این ارائه  آثار بعدی و خوانش تسلسلی آنها مخاطب را برای رسیدن به جهان بینی شاعر یاری خواهد کرد که خود مستلزم تجربه شاعر و گذر زمان می باشد.


بله ، معتقدم یکی از دلایل ماندگاری شاعران بزرگ ، همین داشتن جهان بینی قابل دریافت از ناحیه مخاطبین و جامعه عصر خودشان می باشد .


نظام فکری جاری در اشعار و داشتن جهان بینی خاص ، به منزله یک جور فکر کردن نیست
 اما در یک مسیر ، می تواند شاعر را برای تصویر کشیدن افکار گوناگون یاری کند .
 درواقع جهان بینی او ، نه تنها مانع اعتلا و پویایی نیست بلکه از پراکنده گویی بعنوان یکی از آفات ماندگاری جلوگیری بعمل می آورد .


انگیزه مراجعات بعدی مخاطبین به آثار نیز بی ارتباط با جهان بینی روشن شاعر نبوده ، البته انتظارات مخاطبین از شعرا ، دریافت آن مفاهیم و پیام های جدیدی است که برای اکثریت جامعه امکان دستیابی مستقیم وجود ندارد .


به عبارت دیگر ، شایسته است شاعر نگاه رو به جلو با یک افق بلندتر و وسیع تر نسبت به عموم با توانایی رصد و تحلیل مسائل جاری و پیش رو را داشته و در مضامین اشعار لحاظ کند .
اما حقیقت این است که در جامعه کنونی آن اثربخشی شگرف و عمیق مد نظر نسبت به گذشته رقیق تر شده و پراکنده گویی، ضعف محتوا،تکرار مفاهیم و پیامها بعلت کپی از روی دست هم توسط برخی شعرا، گرایش به ارائه آثار سبک و گاها مبتذل و باعث بروز وضعیت جاری شده اند .

وحرف آخر


در آخر از درگاه حضرت عشق ، برای خودم توفیق شاعر شدن و برای اشعار شاعران روزگارم عمری طولانی تر از عمر مقدّر خودشان و ماندگاری آثار خواستارم .

اخبار پیشنهادی

برچسب ها: خبرگزاری شعر تارنا غزل شعر امروز جعفر لاهوتی آذر

اشتراک گذاری :

مطالب مرتبط

    نظرات


    لطفا نظرات خود را به زبان فارسی بنویسید و از نوشتن آن با الفبای لاتین خودداری کنید.