اشعار برتر اردیبهشت ماه ، گروه شاعران حرفه ای ایران .
دنیای من بد بود وبدتر شد
همسایهی من باد وباران بود
رفتی و از من دور میگشتی
وقتی جهان درگیر طوفان بود
سرمای سختی خورده ام امروز
شکهای سختی درنوردیدم
با قوم وخویشم دردو تنهایی
با زخم های کهنه باریدم
یک وصلهی عشقی که ناجوراست
آجرنمای این زن تنهاست
با عشق او هرگز نمیگوید
انگار خوشبختی همین حالاست
با جهل یک انسان با ایمان
قد میکشد از عمق تاریکی
با چشم های کور مادر زاد
با گونه های سرخ ماتیکی
دریای چشمانش پرافسوس است
او باخته در بازی یک نرد
بر عرشه ی امواج میگوید
""ول کن جهان را قهوه ات یخ کرد""
زهــره رضواانی
.....
هزار چاه تنهایی درمن می جوشد
و هزار کبوتر چاهی پرواز می کنند
تا آسمان هفتم و ماه نقره ای
تو را کجای جهان بگذارم
تا اندوهم زیباتر شود
من به لبخندت نیازمندم
تا از طوفان بگذرم و
در نگاهت پهلو بگیرم
تو عصاره تمام شعرهای جهانی
و نامت زیباترین ترانه آدمیان
و من خاموش ترین زن این حوالی
سحر صبا
.....
بخت شومم با تو فالی نیک پیدا کرده است،
روز را در نقطه ای تاریک پیدا کرده است،
عشق استعدادیاب لحظه های تازه است،
در توجفتیچشمخوشتکنیک پیدا کرده است،
آسمان خودکار آبی رنگی از پرواز هاست،
دفترم در چشمهایت بیک پیدا کرده است،
تیک، تو تو تاک،تو تو تیک،تو تو تاک،تو،
بی تو حتی ساعتمهم تیک پیدا کرده است،
دوست دارم آسمان را رنگ آمیزی کنم
صبرکن دل تازه یک ماژیک پیدا کرده است.
احسان ططری
.....
هوای نگاتو برام بُر نزن
بذار توی چشمات خدایی کنم
بذار آسمونت بباره برام
با چشمای تو همسرایی کنم
برام از بلندیِ عشقت نگو
دارم پرت میشم از عمقِ تنت
پُر از حسّ افتادن از چشمتم
یه احساسِ گنگم واسه پیرهنت
من از آخرین برگِ پائیزیَم
زمستونِ من بعدِ تو پا گرفت
تمامِ جهان از توو چشمای تو
سُرید و توو اندوهِ من جا گرفت
تلاقیِ عصیانِ تو با دلم
قیامت رو واسم به معنا نشست
صدا میزدم اشکهامو ولی
نگاهِ تو دنیامو از هم گسست
مثِ درکِ گرمای توو چشم هات
واسه این زلالِ تنِ یخ زده
نگاهِ تو یخ ها رو پس میزنه
چه باشی چه نه،من که حالم بَده
سفرنامه هاتو بگیر از نگام
بذار با تو بودن رو باور کنم
بذار این زمستونِ آخر رو با
بهاری که توو چشماته سَر کنم
داریوش جلینی
.....
گروه شاعران حرفه ای تارنا
برچسب ها: تارنا داریوش جلینی شعرناب اشعار تارنا تلگرام تارنا شعرخوانی زهره رضوانی احسان ططری سحر صبا