هیلدا احمدزاده متولد ۱۳۶۳ و دانشآموختهی حقوق ثبت است. فعالیت حرفهای او در حوزه ادبیات از سال ۱۳۷۹ در شهر رشت و از جلسات شعر استان گیلان آغاز شده است.
از هیلدا احمدزاده آثار متعددی چاپ و منتشر شده و در حال حاضر ایشان مدیریت انجمن طلوع را برعهده دارد.
تارنا - مختصری در خصوص مشکلات جامعه ادبی و انجمنها با ایشان به گفتوگو مینشینیم:
سبک و سیاق شما در سرودن شعر چیست و بیشتر در چه قالبی شعر میسرایید؟
شعر موزون و بیشتر در قالبهای چهارپاره و غزل و گاهی مسمط، با زبان معیار و زبان محاوره.
بخش دیگر کارهای مرا ترانهها تشکیل میدهند که تعدادی از آنها هم اجرا شدهاند
قلم کدام شاعر شما را تحت تاثیر قرار میدهد؟
بهطور مشخص و از شاعر خاصی نمیتوان نام برد.
عواطف و احساسات، تا چه اندازه در اشعار یک شاعر دخیل است؟
شاعران از این نظر متفاوت هستند؛ در اشعار برخی از شاعران احساس و عاطفه، برخی تصویرسازی و تخیل و در اشعار برخی دیگر زبان پررنگتر است .
بهنظرم در کارهای شخص خودم احساس و تخیل دو بال همسان هستند.
محتوای ترانههای شما بیشتر در چه زمینهای است؟
عاشقانه، اعتراضی، اجتماعی و بیشتر در حوزهی زنان
تاثیر شعر بر سلامت روان جامعه چقدر است؟
تاثیر هنر، همواره میتواند هم مثبت هم منفی باشد؛ چه در شعر چه در سایر شاخههای ادبیات مثل داستان و فیلمنامه.
حال هرچه هنرمند قویتر و شناختهشدهتر باشد، این تاثیر بیشتر است.
متاسفانه در بسیاری از آثار بزرگان ما، مفاهیم ضد زن دیده میشود که بخشی از فرهنگ ما در این زمینه، متأثر از آثار ادبی و هنری بوده است.
به نظر من مقابله با این مفاهیم و تغییر فرهنگ و دیدگاه جامعه از طریق آثار ادبی، باید یکی از دغدغهها و رسالت شاعران زن همنسل من باشد.
به عنوان یک شاعر تا چه میزان جسارت بیان احساسات در اشعارتان را دارید ؟
در بیان مفاهیم اعتراضی، نسبت به مفاهیم احساسی جسورتر هستم.
اعتقاد دارم در مفاهیم عاشقانه باید مأخوذ به حیا بود؛ هرچند نسبت به زنان شاعری که میشناسم قلم رکتری دارم و احساسات زنانه را هرگز پشت یکسری ملاحظات پنهان نمیکنم اما با عریان نویسی صرف مخالفم و اولویت اصلی من در خلق اثر، شعریت آثار است.
نگاه جامعهی ادبی این روزها به وضعیت شعر چگونه است؟
بهنظر من نگاه جامعهی امروز ایران به ادبیات، نگاه مبتذلی است.
نوشتهها گاه آنقدر ضعیف هستند که حتی به ساحت شعر وارد نشدهاند و متاسفانه صرفا بهخاطر اینکه توسط یک سلبریتی منتشر شدهاند، مخاطبان بسیاری دارند. در حالیکه آثار شاعران واقعی و ارزشمند مورد توجه اکثریت جامعه نیست.
به نظر من جامعهی ایران در حال حاضر یک سقوط فرهنگی بزرگ را تجربه میکند.
با وجود معضل بزرگ کرونا، انجمنهای ادبی در چه وضعیتی قرار دارند؟
ممکن است ادامه این روند، به تعلیق بیشتر انجمنها منتهی شود؟
تقریبا تمام انجمنها تعطیل و فعالیتها به برنامههای مجازی محدود شدهاند.
برنامههای مجازی، محدودیتهای خاص خود را دارند و تاثیرگذاری جلسات شعر حقیقی را ندارند.
ضمن اینکه فضای مجازی، فضای جولان برای ناشاعرانیست که خود را فراتر از شاعر و استاد معرفی میکنند! در جلسات حقیقی جرأت چنین ادعاهایی یا نبود یا اگر هم بود با بازخورد مناسب روبهرو میشد.
امیدوارم هرچه زودتر از این شرایط سخت عبور کنیم.
توضیحات لازم را دربارهی انجمن طلوع بفرمایید؟
انجمن ادبی طلوع انجمنی است که در سال ۹۸ فعالیت خود را زیر نظر اداره ارشاد استان تهران با مسئولیت و اجرای اینجانب و جناب رضا پناهیان آلوارس آغاز نمود که در حال حاضر بهخاطر ویروس کرونا مانند دیگر جلسات شعر معلق است.
جامعهی ادبی امروز چه مشکلاتی دارد؟
مشکلات جامعه ادبی در وهلهی اول نداشتن منتقد حرفهای و قوی است که دلیل آن عدم تربیت منتقدان ادبی در سیستم آکادمی ایران است. نبود منتقد، میدان را برای مبتذلنویسان باز کرده و جای محک و تشخیص ادبی خالی است.
مشکل بعدی تبلیغ سیستماتیک آثار ضعیف و موضوعی و برعکس، سرکوب و ممیزی آثار ارزشمند است.
مشکل سوم و حائر اهمیت این است که به لحاظ مادی شعر نمیتواند در ایران شغل و منبع درآمد شاعر باشد و بسیاری از استعدادهای ادبی فرصت کامل برای خلق اثر را ندارند و به ناچار به فعالیت در حوزههای دیگر برای تأمین معاش میپردازند و این باعث عدم تسلط و تمرکز بر اشعارشان میشود.
انجمنها تا چه اندازه در انجام وظایف خود در قبال شعر و شاعران موفق بودهاند؟
نقش انجمنها در تبادل تجربیات شاعران و همافزایی کیفیت کارشان میتواند بسیار پررنگ باشد ولی بهویژه در سالهای اخیر حاشیه و باندبازیها این نقش را کمرنگ کرده است.
در گذشته تعداد انجمنها کم ولی کیفیت و اثرگذاری آنها بیشتر از امروز بود.
هرچند در سالهای اخیر تعداد انجمنها بسیار افزایش یافت ولی کیفیت کارشان کمتر شد و زمینهی باندبازی و پرداختن به مسائل غیرادبی را ایجاد کرد.
وضعیت شعر و ادبیات کشور را در چه سطحی میبینید؟
بهنظرم وضعیت شعر بهخصوص در دهه نود نسبت به دهههای گذشته به ویژه دهههای چهل تا هفتاد افول بسیاری داشته است و هم سلیقه شاعران و هم مخاطبان شعر سطحی شده است.
به نظر شما چگونه میتوان مردم را با کتاب و کتابخوانی آشتی داد؟
کار بسیار سختی است و دلیل اصلی آن گسترش رسانههای مجازی و نوظهور است. این کار نیاز به سیاستگذاری کلان فرهنگی دارد که عملا مسئولین ما هیچ برنامهای برای آن ندارند.
ناشران چگونه میتوانند به جامعهی شعر کمک کنند و نقش آنها در روند تحلیل کتاب و کتابخوانی این حوزه چیست؟
ناشران در بسیاری از کشورها با برگزاری برنامههایی مانند جلسات نقد، تورهای ادبی، برگزاری همایشها و سایر تدابیر، نسبت به معرفی آثار شاعران اهتمام جدی دارند؛ ولی متاسفانه در ایران ناشر بیشتر نقش چاپخانه و انجام امور اداری را دارد تا نشر کتاب به معنی واقعی!
آثاری که از شما منتشر شده را به ما معرفی کنید
مجموعههای دلهرههای جهنمی، مرگ یک اتفاق معمولیست (هردو توسط نشر پارسیسرا منتشر شدهاند)
تنم از این قفس بزرگتر است (انتشارات گیوا(
وکتاب آخر پیغمبر تنها که به تازگی در انتشارات مهر و دل منتشر شد که این دو مجموعهی اخیر مربوط به سال ۹۸ و ۹۹ میباشند
و همچنین چندین و چند کتاب گروهی
و صحبت پایانی
به امید روزهای بهتر برای شاعران سرزمینم
برچسب ها: تارنا شعر دانلود دکلمه هیلدا احمدزاده فروش ترانه خبر شاعر انجمن طلوع تنم از این قفس بزرگتر است پیغمبر تنها