1403/5/26   شاعر هفته   کدخبر: 12953   نظر: 0   بازدید: 1037   خبرنگار: زهره رضوانی چاپ

وحید کریمدادی

وحید کریمدادی

"عصر پاییزی که تو را دیدم" اولین کتاب شعر دبیر انجمن ادبی مهر شهرستان تایباد وحید کریمدادی است.

به گزارش خبرگزاری شعر ایران-تارنا: وحید کریمدادی در دومین شب دی ماه ۱۳۵۸ در شهر مرزی تایباد، خراسان رضوی به دنیا آمد. علاقه‌ی اولیه‌اش به ورزش فوتبال بود اما بعدها علاقه‌اش به کتاب‌های تاریخی و ادبیات جلب شد.


کریمدادی اولین شعرهای خود را در دوران نوجوانی سرود ولی این ابیات را برای کسی نخواند. با گسترش فضای مجازی، تصمیم گرفت شعرهای خود را به اشتراک بگذارد که با بازخوردهای مثبت، ادامه داد.


در سال ۱۳۹۴، اولین کتاب شعر خود با نام "عصر پاییزی که تو را دیدم" را منتشر کرد. دو سال بعد، به عنوان دبیر انجمن ادبی مهر شهرستان تایباد منصوب شد و تا به امروز این مسئولیت را بر عهده دارد.


از آن زمان تاکنون، با تلاش و همت، انجمن ادبی تحت رهبری او، توانسته است موفقیت‌های بسیاری را کسب کند وحید کریمدادی در خصوص فعالیت‌های ادبی خود می‌گوید:

 سالهای درخشانی بود در همان سال‌های اول تشکیل انجمن ۳ نفر از نوجوانان شاعر انجمن مقام‌های برتر استانی را کسب کردند. در سال ۹۷ چهارمین انجمن برتر کشور شدیم و چندین همایش ادبی و شب شعر با حضور چهره های ادبی ممتاز کشور از جمله دکتر جعفر یاحقی،  دکتر میر جلال الدین کزازی، استاد کاظمی شاعر و ادیب مطرح افغانستانی ، دکتر آرزو استاد دانشگاه کابل و ده ها چهره برجسته ادبی از کشورهای ایران، افغانستان،  تاجیکستان و پاکستان برگزار کردیم.


 آخرین فعالیت انجمن که همین چند روز پیش اتفاق افتاد چاپ غزلهای  شاعران شهرستان در یک مجموعه کتابی با نام " غزل آمد عوضم کرد غزل میگویم" نام دارد.

این شعر را به مناسبت دوم اسفند روز جهانی زبان مادری سروده‌ است:


دوست می دارم تو را همسان مهر مادری

بر زبانِ خوشزبان مردمانم شِکّری 

قندکی توی دهان دختران شوخ چشم

بر صدف دندان شان مانند دُّر و گوهری

شاعران با واژه های ناب تو شاعر شوند

دلبران از تو بیاموزند رسم دلبری

همچو تاجی بر سر تاجیکیان خوش سخن

همچو ماهی بر شب تاریک افغان کشوری

هر قلم گرچه دلش خون است از دردی نهان

با طنین واژه های تو کند خنیاگری

واژه واژه شعر و شور آورده ای بر جان ما

لهجه ای یا که زبانی دوستت دارم " دری "


.............


جانانه عزیزی و خودت میدانی

تا آخر قصه در دلم می مانی

زیبا و لطیف و ساده ای و دلگیر

آری تو شبیه اولین بارانی...

وحید کریمدادی

اخبار پیشنهادی

برچسب ها: خبرگزاری شعر تارنا سایت شعر وحید کریمدادی وحید کریمدادی شاعر

اشتراک گذاری :

مطالب مرتبط

    نظرات


    لطفا نظرات خود را به زبان فارسی بنویسید و از نوشتن آن با الفبای لاتین خودداری کنید.