1403/6/3   ملل   کدخبر: 12960   نظر: 0   بازدید: 3513   خبرنگار: سمیه بحرکاظمی چاپ

شاعر تاجیکستانی از فراز و فرود شعر در ملت های فارسی زبان گفت؛

شاه منصور: شعر نقطه پیوند فارسی‌ زبانان است

شاه منصور

شاه منصور شاعر برجسته ی تاجیکستانی شعر را میراث مشترک ملل فارسی‌زبان میداند و همچنین به عنوان پلی قوی برای نزدیکی فرهنگی میان ایران و تاجیکستان نام برد.

به گزارش خبرگزاری شعر ایران-تارنا: شعر به عنوان یکی از اصلی‌ترین ارکان فرهنگی، همواره نقش مهمی در نزدیکی ایران و تاجیکستان داشته است.شاه منصور خواجه‌اوف شاعر،نویسنده و روزنامه نگار تاجیکستانی در مصاحبه اختصاصی با تارنا از دنیای ادبی خود و اشتراک های فرهنگی دو ملت سخن گفت.



 شاه منصور چگونه به شعر علاقه مند شد و مسیر ادبی خود را طی کرد؟


شعر در خانواده ما، همانند بسیاری از خانواده‌های تاجیک، جایگاهی ویژه داشت. مادربزرگ‌های مرحومم، چه از طرف پدر و چه از طرف مادر، هر دو شاعرانی بودند که به صورت فی‌البداهه شعر می‌سرودند. بارها شاهد بودم که مادربزرگ پدری‌ام، با وجود اینکه خود را بی‌سواد می‌دانست، در هر مناسبتی ابیاتی سروده و از دل و جان برایمان می‌خواند. او شاهنامه، ابومسلم‌نامه، سمک عیار و هزار و یک شب را به خوبی می‌شناخت و هر شب برای ما از آن‌ها داستان‌ها و حکایاتی روایت می‌کرد. البته بخش‌های ترسناک و صحنه‌های خشن را "سانسور" می‌کرد و یا به سلیقه خود تغییر می‌داد که ما بعدها متوجه این موضوع شدیم. مثلاً، نبرد رستم و سهراب را بارها تعریف کرده بود، اما وقتی به لحظه کشته شدن سهراب می‌رسید، از بیان آن خودداری می‌کرد و به جای آن می‌گفت که پدر و پسر به دلیل فتنه‌گری دشمنان "با هم دَمیدَند" (یعنی به وسیله اغوای دشمنان و بدخواهان، میانشان کدورت و سردی به وجود آمد).


پدر مرحومم، شاه میرزا، ادیبی توانا و نویسنده‌ای بود که بیش از ۱۵ کتاب در زمینه مردم‌شناسی منتشر کرده است. او اولین معلم من بود و کتابخانه بزرگی در خانه داشت. هر شنبه در خانه ما مشاعره‌ای برپا می‌کرد و خود همواره پیروز میدان بود. پدر حافظه‌ای فوق‌العاده داشت و نیمی از دیوان حافظ و هزاران بیت از شاهنامه را حفظ بود. نخستین اشعار و مقالاتم را در ده-دوازده‌سالگی با کمک او ویرایش و در روزنامه‌ها و مجلات منتشر کردم. حالا که هفتاد و پنج سالگی‌اش را در زادگاهم گرامی می‌دارند، دوباره برایش دعا می‌کنم.



چگونگی افزایش نزدیکی مرزهای فرهنگی بین ملل با زبان شعر را بیان کنید؟


شعر از مهم‌ترین مولفه‌ها و وسیله‌های ارتباطی بین فارسی‌زبانان است. در کدام منطقه دیگری می‌توان بیست‌وپنج هزار شاعر صاحب دیوان را یافت؟ شعر از گهواره تا گور همراه و هم‌نفس ما بوده است. لالایی‌های مادران، نخستین ارتباط زبانی کودک با جهان آمیخته با نغمه‌های شعر است. این حضور دائمی شعر در فرهنگ ما، به‌ویژه در زبان فارسی، به عنوان پیوندی قوی بین ملل مختلف عمل کرده و همچنان می‌تواند مرزهای فرهنگی را تقویت کند.


تاجیک‌ها و سایر نقاط فارسی‌ زبان  همیشه از طریق شعر احساسات خود را بیان کرده‌اند. چه افتخاری بزرگ‌تر از این که در همه نقاط جهان، سروده های سرمدی استاد رودکی پدر شعر فارسی، را بدون نیاز به فرهنگنامه‌ها و لغتنامه‌ها بخوانیم و از آن لذت ببریم. مضمون یا مفهومی وجود ندارد که شاعران ما درباره آن شعری نسروده باشند. شعر بزرگان ما دانشنامه و راهنمایی است برای تمام اعصار بشری؛ و تمام نکات مهم تربیت و تهذیب جهت پرورش انسان‌های خردمند در این آثار آمده است. سرمایه ما فارسی‌زبانان، همین شعر غرا و عالم‌گیر است که امروز نیز به یمن وجود شاعران نامدار در اقصی نقاط جهان، شعرشان مرزها را درمی‌نوردد و  سینه به سینه منتقل می‌شود. شعر نقطه پیوند فارسی‌ زبانان است و کسی نمی‌تواند منکر این حقیقت باشد.



روابط ایران و تاجیکستان در پناه شعر است یا ریشه در جایی دیگر دارد؟

رودکی هزار سال پیش امیر سامانی را از سر سفره صبحانه به پا برخیزاند در حالی که یک کفشش را به پا نکرده بود. و او را به سوی بخارا پایتخت دولت سامانیان فرستاد،منظورم همان بوی جوی مولیان معروف است که از شبه قاره تا ایران و ممالک دیگر با  شاعران هم‎نوا و هم‎ پیمان شدند. شاعر هندی می‌گوید: «رستم از مازندران آید همی، جبرئیل از آسمان آید همی.» این قدرت شعر است که پادشاه کشور ابرقدرت سامانی را واداشت تا عزم پایتخت نماید.


روابط ما مشابه پیوند گوشت و ناخن و جان و جانان است. تاریخ، فرهنگ و تمدن ما مشترک است. مثلاً، اگر ادبیات فارسی را به بوستانی شبیه سازیم، درخت و گل و گیاه آن را همه فرزندان این خطه شعرخیز و شاعرپرور به طور مشترک شاداب کرده‌اند. شعر زبان مشترک ماست که در آن دردها، آرمان‌ها و آرزوهای ما بیان شده است. ما شعری را که یک شاعر ایرانی یا افغانستانی و یا فارسی‌گویی از هند، پاکستان و قفقاز سروده باشد، بدون مترجم متوجه می‌شویم و از آن لذت می‌بریم. این نعمتی است که به کمتر مردم جهان داده شده است.  که هیچ مرز و زمان را نمی‌شناسد و مانند خورشید عالم‌افروز بر همگان یکسان می‌تابد و بر دل‌ها گرمی و مسرت می‌بخشد.




شعر در فرهنگ تاجیکستان چه جایگاهی دارد؟


مردم تاجیک با شعر نفس می‌کشند و با شعر زندگی می‌کنند. شاید کمتر ملتی مانند تاجیک‌ها وجود داشته باشد که به این اندازه شعر حفظ کنند و خواسته‌ها و حرف‌های خود را با زبان شعر بیان کنند. برخی از اشعار برای تاجیکان به مانند ضرب‌المثل‌ها و کلمات قصار شده‌است و آن‌ها را در گفتگوی روزانه به کار می‌برند. شما نمی‌توانید تاجیکی را پیدا کنید که شعری از رودکی، غزلی از حافظ، رباعی از خیام، یا بیتی از شاهنامه را از حفظ نداشته باشد.


شاید یکی از دلایل این امر وجود زادگاه و آرامگاه رودکی، معمار شعر فارسی، در تاجیکستان باشد که همه تاجیکان خود را نوه و نبیرگان او می‌دانند. رادیو و تلویزیون تاجیکستان حدود سی تا چهل درصد از برنامه‌های خود را به شعر و موسیقی اختصاص می‌دهد و حفظ شعر در مدارس و مکاتب جزء ضرورت‌های برنامه درسی دانش‌آموزان و دانشجویان است.

در تاجیکستان، برنامه "بیت‌بَرَک" یا همان مشاعره، معروف‌ترین مشغولیت مردم است و هر زمان چند نفر گرد هم آیند، امکان ندارد که مشاعره‌ای در میانشان صورت نگیرد و هر کس شعر بیشتری حفظ کرده باشد، جایگاه ویژه‌ای در میان مردم دارد، به ویژه اگر شاعر باشد. جایگاه و پایگاهی که یک شاعر در تاجیکستان دارد، به کمتر قشر دیگری، مانند بازیگران سینما و ورزشکاران، نصیب می‌شود. شعر از واژه "شعور" آمده و شاعر یعنی فردی با عقل بیشتر و دانش فراوان‌تر. تولد نوزاد، نام‌گذاری طفل، عروسی، سالگرد تولد، مرگ و سایر مناسبت‌ها همه با زبان شعر بیان می‌شود و روی کارت دعوت به این مناسبت‌ها نیز با اشعار زیبا مزین می‌گردد. شعر نمک گفتار و نقل محفل و مجلس تاجیکان است که بدون آن بزم بی‌چراغ و دهان بدون زبان است.



تارنا سایت شعر




 در نگاه شما شعر و سپس ادبیات داستانی ایران چگونه است؟


شعر ایران چه در گذشته و چه امروز به نظر بنده حرف اول را در منطقه می‎زند و جایگاه شعر در ایران  در هیچ زمانی از ارزش آن کاسته نشد. شعرای ایرانی همیشه پرچم‎دار ادبیات بوده و هستند. تا جایی که شعر فارسی را بدون آثار نیما یوشیج، ملک الشعرای بهار، هوشنگ ابتهاج، مهدی اخوان ثالث، رهی معیری، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، نادر نادرپور، سیمین بهبهانی، شفیعی کدکنی... نمی‎توان تصور نمود. شعر ایران به نظر اینجانب در قیاس با شعر شعرای منطقه افت و فرود نداشته و همیشه جایگاه خود را حفظ نموده است. 


ادبیات داستانی ایران نیز در عرصه جهانی حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. این ادبیات پویا و جاری است و به گونه‌ای است که اگر با زبان‌های خارجی ترجمه و منتشر شود، تشخیص اینکه این اثر متعلق به نویسنده کدام کشور است، دشوار خواهد بود. در این زمینه، می‌توان به بزرگان نثر ایران مانند محمدعلی جمالزاده، صادق هدایت، محمود دولت‌آبادی، احمد محمود، صادق چوبک، جلال آل‌احمد و بزرگ علوی اشاره کرد که آثار ماندگاری خلق کرده‌اند و با استقبال فراونی در ایران، تاجیکستان و دیگر کشورها مواجه شده‌اند. آثار این نویسندگان بدون شک از شاهکارهای ادبیات جهان به شمار می‌آیند و برخی از این آثار شایسته دریافت بالاترین جوایز ادبی جهان هستند، از نظر محتوا، غنای زبانی، انسجام فکری، پوشش موضوعات و تکنیک نویسندگی.


کدام شاعر معاصر ایرانی تاثیری زیادی بر جریان ادبی شعر تاجیکستان داشته است؟



در خصوص تاثیر شاعران معاصر بر افکار و اشعار شاعران تاجیک، باید گفت که سهراب سپهری با زبان خاص و جهان‌بینی منحصربه‌فردش، تأثیر عمیقی بر شعر معاصر تاجیکستان داشته است. اشعار او با نگاهی نو و فلسفی، موجب شد که شاعران تاجیک به شیوه‌های جدیدی در بیان احساسات و مفاهیم بیندیشند و از تکنیک‌های نوین در شعر خود بهره ببرند.

سهراب سپهری در میان شاعران و خوانندگان تاجیک از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. به ویژه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال تاجیکستان که فرصتی برای معرفی بیشتر ادبیات ایران در تاجیکستان فراهم شد، سهراب سپهری مخاطبان زیادی در تاجیکستان پیدا کرد. دلیل این محبوبیت، سبک منحصر به فرد سهراب، بیان شاعرانه و نگاه متفاوت او به شعر بود. به‌طوری‌که بسیاری از شاعران تاجیک تحت تأثیر سهراب قرار گرفتند و آثار جدیدی خلق کردند. من نیز در چندین مطلب به این موضوع پرداخته و آنها را در نشریات ایران منتشر کرده‌ام.


چاپ آثار نویسندگان تاجیک در ایران با چه مسائلی دست و پنجه نرم میکند و استقبال مردم از آثار چاپ شده ادبیات تاجیک چگونه است؟ 


 ادبیات تاجیک در ایران به طور بایسته و شایسته نشر و معرفی نشده و این روند همیشه دستخوش فراز و فرود بوده است. پس از استقلال تاجیکستان، موج عظیمی برای معرفی آثار ادبای تاجیک در ایران به وجود آمد و در یک سال، بیش از ۲۰ کتاب از قلم‌زنان تاجیک به زبان فارسی منتشر شد. آثاری از استاد صدرالدین عینی، مومن قناعت، ساتم الغزاده، لایق شیرعلی، بازار صابر، گلرخسار، عشور صفر، فرزانه، مهمان بختی، گلنظر، رحمت نذری، محمدعلی عجمی و دیگران در این مدت به چاپ رسید.


با این حال، این موج پس از مدتی فروکش کرد و یک وقفه در روند معرفی آثار به وجود آمد. هرچند کارهایی انجام شده، اما هنوز بسیاری از ادیبان تاجیک برای خوانندگان ایرانی ناشناخته هستند. به نظر می‌رسد که این کار می‌تواند با برنامه‌ریزی منسجم و سازمان‌یافته انجام شود، به جای اینکه هر فرد یا گروه به صورت جداگانه از طریق شبکه‌های اجتماعی اقدام به ترجمه و نشر آثار کند.


برخی از نویسندگان ممکن است نامدار نباشند و نماینده اصلی ادبیات تاجیک محسوب نشوند. علاوه بر این، این فرایند نیازمند هزینه‌هایی است که شامل حق‌الترجمه، هزینه‌های انتشارات، چاپخانه و توزیع منطقی و تخصصی کتاب‌ها در بازار نشر می‌شود. برخی از انتشارات با این مشکلات مواجه هستند و فعالیت‌های آنها ناشناخته است. بنابراین، پیشنهاد می‌شود که تیمی از کارشناسان با تحلیل و بررسی وارد این موضوع شوند و امکان‌سنجی‌های تخصصی را انجام دهند. با چنین رویکردی، به نظر می‌رسد که نتیجه مطلوب حاصل خواهد شد.



آیا شعر میتواند پلی باشد برای نزدیکی دو ملت ایران و تاجیکستان؟

البته که می‌تواند. شعر وقتی از قلم شاعر بیرون می‌آید، به عنوان میراث مردم و ادبیات تبدیل می‌شود. با توجه به فضای شبکه‌های مجازی که فاصله‌ها را درهم شکسته است، شعر به راحتی دست به دست می‌شود و نقشی بسزایی در نزدیکی دو ملت دارد. این نقش حتی می‌تواند از یک وزارتخانه هم بیشتر باشد اگر خوانندگان  این اشعار را به موسیقی و آهنگ تبدیل کنند، این اثر چندین برابر خواهد شد. 


اتمام خبر/




اخبار پیشنهادی

برچسب ها: تارنا شعر سایت شعر شاه منصور خواجه اوف شاعر تاجیکستانی

اشتراک گذاری :

مطالب مرتبط