وحید رشیدی، کارشناس و منتقد ادبی در مورد نقد حرفه ای و آکادمیک و جایگاه شعر امروز صحبت میکند
به گزارش تارنا - میتوان شاعر را خالق نامید؛ خالقی با نگاه و اندیشهای زیبا و دقیق، نکتهسنج و دارای طبعی لطیف. همه میدانیم هر خالق هنر و اثری دوست دارد هنرش دیده شود و یک هنر، زمانی دیده میشود که خوانده شود، در محافل ادبی و هنری درموردش صحبت شود و مورد نقد و بررسی قرار بگیرد. پس میتوان گفت: نقد درست و بهجا، بسیار مهم است.
در این مصاحبه دکتر وحید رشیدی، کارشناس و منتقد ادبی در مورد نقد حرفه ای و آکادمیک، صحبت میکند.
وضعیت شعر امروز را چگونه میبینید؟ آیا حال شعر خوب است؟
در مورد حال شعر، اگر حال را به معنای امروزه در نظر بگیریم باید بگویم خوب!
شعر امروز ما جایگاه خودش را در تاریخ ادبیات پرافتخارمان پیدا کرده است و ضمن پایبندی به دستاوردهای پیشینیان، به شخصیت کنونی خودش هم رسیده است و دارد تلاش میکند با تغییرات همراستا شود و گاهی هم خطوط جدید را بکشد، از پیشرفتها اثر بگیرد و بر آنها اثر بگذارد که هر دو همزمان لازم است؛ اثر بگیرد که زنده و پویا بماند و اثر بگذارد که به هدفش نزدیک شود.
اما اگر منظورمان حالت و وضعیت شعر امروز باشد میگویم بد نیست. با نگاهی به برآیند تمامی تحرکاتی که در این کاروان پرمسافر صورت میگیرد و صرفنظر از برخی قسمتهای جزئی که بعضاً میتواند شامل حرکات ناشایستی هم باشد، حال خوبی دارد و میشود در آن حال خوبی را هم پیدا کرد.
بسیار بستگی به خودمان دارد که دنبال چه حالی هستیم و اصولاً حال، ماندگار نیست، بلکه مقامی ماندگار است که از شأن هنری باقی میماند، آن هم به آثار فاخر وابسته است که امروزه هم پیدا می شود.
حال شعر وابسته است به حال ما، به حال شاعران، به حال مخاطبان و به حال شنوندگان.
با توجه به شناخت، تجربه، تحصیلات و تحقیقات مرتبط شما در حوزهی ادبیات، نظرتان درمورد آسیبهای شعر و ادبیات امروز چیست؟
شما دو حوزه را مطرح کردید. شعر و ادبیات را یکی نمیدانم. از یک دیدگاه، رابطهی این دو، رابطهی عموم و خصوص است. از دیدگاهی دیگر زاویه نگاه هنرمند به شعر، با نگرش ادیب به آن، یکی نیست.
شعر هم مانند شاخه های دیگر هنر، به دنبال کشف و شهود است. شاعران از پیشروان جوامع بشری هستند. شاعر جلوتر از دیگران میرود و افقهای جدید را میبیند و مناظر نادیده را وصف میکند؛ اما ادیب در این مسیر، میآید و این راه را روشن و هموار می کند تا بعدیها برای جلوتر رفتن، سرعت و حرکت بیشتری بگیرند و آنجایی که هستند را بشناسند تا گامی فراتر بردارند، دچار درجا زدن نشوند و به تکرار نرسند.
شاعر شعرش را میگوید ولی ادیب بر آن عیار میزند، ارزیابی میکند، آن را تشخیص و نشان میدهد. این را «نقد» میگویند .
بنابراین نقد شعر برای نشان دادن شعر خوب است؛ درحالی که امروزه از نقد برای نشان دادن اشکالات آثار ادبی استفاده میشود؟
غلط مصطلحی که در جلسات شعری رایج است، معادل کردن نقد و انتقاد در معنای کاربردی آنهاست. در آنجا، به اشکالگیری و تدریس هنرجویان، به اشتباه نقد گفته میشود. در این نشستها یک نفر متنی را میخواند و دیگری که معمولاً تجربهی بیشتری دارد، او را راهنمایی میکند که با رعایت چهارچوبها و قوانین خلق اثر هنری، چگونه شعر بهتری بگوید؛ درحالی که معنا و تعریف درست و آکادمیک نقد ادبی، این نیست.
به کاری که در کانونها و انجمنهای ادبی صورت میگیرد میتوان گفت: اظهارنظر، بررسی، تحلیل، مرور و معرفی. نقد ادبی مقولهی دیگری است.
لطفا دربارهی تفاوت اینها و تعریف درست نقد ادبی برای ما بگویید؟
در کار تحلیل و بررسی یک متن ادبی، آن را بر اساس دانش مرتبط با آن، به اجزای تشکیل دهنده آن تجزیه و ترکیب میکنند و سپس با چاشنی ذوق شخصی که لازمهی کار هنری است، نسبت به آن اظهارنظر میکنند که میتواند بین افراد با ذوقهای مختلف، متفاوت هم باشد. نشانهی بارز این کار، این است که هرچه متن دارای اشکالات بیشتری باشد، حرف بیشتری هم برای گفتن وجود دارد؛ آنگاه اگر متن مورد نظر، خوب و قوی باشد حرف زیادی بهجز تمجید و تعریف باقی نمیماند .
درحالی که نقد ادبی، این نیست. اساساً نقد ادبی مختص متون دارای درجات بالای ارزشمندی است که ارزش نقد داشته باشد و در روش این کار، نظر شخصی دخالت ندارد. تعریف علمی و آکادمیک نقد ادبی یعنی: تبیین معانی متکثر متن با استفاده از مفاهیم و روششناسی برآمده از نظریههای ادبی. در این تعریف سه کلیدواژه وجود دارد: متن، مفهوم و روششناسی.
متن یعنی موضوع نقد؛ آنچیزی که میخواهیم نقد کنیم. منظور تنها یک نوشته نیست؛ میتواند یک نمایشنامه باشد یا یک رمان یا یک فیلم یا یک تابلوی نقاشی یا هر موضوع دیگری که قابل نقد باشد؛ حتی مثلا یک رفتار. بنابراین دایره شمول نقد ادبی، امروزه بسیار گسترده شده و بهصورت یک کار میان رشتهای پیگیری میشود.
منظور از مفهوم نیز هر هدفی است که متن میتواند به آن اشاره کند یا حول آن بگردد یا آن را معرفی و توصیف کند.
اما مهمترین مسئله در نقد، روش شناسی است. در نقد ادبی ابتدا باید روش نقد را مشخص کرد. اینجا دیگر ذوق شخصی مطرح نیست بلکه روشی مشخص با هدفی معین وجود دارد که هر کدام از این روشهای موجود و متعدد، مبتنی بر یک یا چندین نظریه ادبی شناخته شده و دستاورد تاریخ ادبیات جهان است. هر کدام از این نظریات ادبی از زاویهای به موضوع ادبیات و هنر پرداخته است. منتقد ادبی باید بر این نظریات واقف باشد؛
مثلا فرمالیسم، روانکاوی، ساختارگرایی، روایتشناسی، کهنالگویی، اسطورهشناسی، تاریخگرایی، نشانهشناسی، مدرنیسم، پسامدرنیسم، مطالعات فرهنگی، نقد واکنش خواننده و... که هرکدام از این سرفصلها، حاوی نظریات متعدد و متنوعی هستند. ادبا و اندیشمندان بزرگی در هر زیرشاخه، صاحب نظریات شگرفی هستند، هر کدام زیربنای فکری و نظری نگرش به یک اثر هنری را تعیین میکند. منتقد ادبی باید مشخص کند با کدامیک از این نظریات نگاه میکند.
- خب خیلی تخصصی شد.
با این تفصیل، منتقد باید خیلی ظریف و کارشناسی شده نظر بدهد؟
بله دقیقاً.
نظریهها و نقد ادبی، یک کار کاملا تخصصی و آکادمیک است و نیاز به دانش و مطالعه بالایی دارد.
نقد تخصصی کمک می کند تا از این اصطلاحات بهجا و به درستی استفاده شود. آنگاه در می یابیم این کار چقدر اهمیت دارد و چه کمک شایانی به پیشرفت جامعه میکند.
شما پیشرفت جامعه را منوط به پیشرفت شاعران میدانید؟
بله سوال خوبی است.
باید بیشتر توضیح دهم. حرف مهمی در اینجا مطرح است. همانطور که در معنی «متن» عرض کردم، امروزه موضوع نقد ادبی، تنها یک نوشته نیست. هر چیزی در جامعهی امروز بشری قابل نقد است و اگر نقد نشود مشکلات و مفاهیم و راهکارهای رشد و توسعهی آن شناخته نمیشود و اسیر جمود میگردد. اگر نقد شعر نباشد، سرعت حرکت کاروان شعر زیاد نمیشود. اگر کتابها نقد نشوند، نویسندگان درجا میزنند. اگر نقد فیلم نباشد، سینما غنا نمییابد. اگر نقد فرهنگ و رفتار و کنشهای افراد با یکدیگر نباشد، اخلاق اجتماعی پیشرفت نمیکند.
بنابراین پیشرفت جامعه منوط به توسعهی نظریات و نقد است.
پس جامعه ادبی باید دارای منتقد حرفهای و قوی باشد، تربیت منتقد ادبی که بتواند بدون غرضورزی و نگاه شخصی، به شکل حرفهای، اثر یا آثاری را نقد کند، چگونه صورت میگیرد؟ آیا نقدی اینچنینی یا منتقدی تحصیل کرده و حرفهای در ایران وجود دارد؟
ابتدا اجازه بدهید مطلبی که گفتم را تاکید کنم تا مورد دقت بیشتری قرار گیرد. ببینید وقتی نقد ادبی را تعریف کردیم و گفتیم که در این فرآیند، روششناسی برآمده از نظریه ادبی مدنظر است، دیگر از واژههای غرض ورزی و حب و بغض و نگاه شخصی پرهیز می کنیم. تحلیلی که در آن، این چیزها باشد نقد ادبی نیست.
اما در مورد تربیت منتقد ادبی باید عرض کنم، در رشتههای علوم انسانی در دانشگاهها، نقد جزء مهمترین دروس است. در رشته ادبیات هم نقد ادبی در تمام مقاطع تدریس میشود و از سرفصلهای آزمون جامع دکترا هم است. اما اینکه کسی پس از گذراندن این دروس منتقد شود، مقوله دیگری است و برمیگردد به استعداد و توان و کار و علاقهی شخصی. اینکه تحصیل کردهی این رشته، چقدر موفق و موثر باشد، دیگر دست خود اوست. مانند شاعری که بسته به استعداد و توان و تمرین خود بتواند به کجای قلهی شعر صعود کند.
اما هماکنون وضعیت ما خوب نیست. زبان فارسی با این غنای بزرگ در زمینه ادبیات کهن و نوین، نتوانسته در زمینهی نقد ادبی پابهپای اندیشمندان دنیا پیشرفت کند. به نظر میرسد، مانند بسیاری علوم دیگر از جایگاه شایستهای برخوردار نیستیم و نیازمند تلاش بهمراتب بیشتری هستیم.
انجمن های ادبی متعدد و کانونهای ادبی بیشماری دیده میشود که حتی دارای اسم و رسم شدهاند و هرساله هزینههای گزافی میپردازند و جشنوارههای متفاوتی برگزار میکنند؛ وجود این انجمنها برای ادبیات و بهخصوص شعر، مفید هم واقع شده است؟
بله خب بیتاثیر نیستند. در پیشرفت هنری شعر، تاثیرگذار و بعضاً جریانساز هم هستند؛ اما تلاش و تمرکزشان معطوف به رشد ادبی نیست. توقع اینچنینی هم ازشان نمیرود. اگرچه هر قدر به مراکز علمی و آکادمیک نزدیکتر شوند از غنای بیشتری برخوردار میشوند. اخیراً میبینم که در میان شاعران خوب جوان ما، گرایش به سمت ادامه تحصیل در رشتههای ادبی با اقبال خوبی مواجه شده که میتواند برای پر کردن جای خالی تحصیل کردگانی که از مقاطع پایینتر، ادبیات را برگزیدهاند ولی ورودی تجربی به هنر شاعری نداشتهاند، نویدبخش باشد. از دل همین حرکتهای هدفمند، کسانی مثل قیصر امینپور، بیرون میآیند.
آیا در انجمن های ذکر شده، به معنای واقعی به نقد و بررسی شعر شاعران جوان میپردازند؟ و اصلا هدف این انجمنها، پرورش شاعر و شعر خوب است؟
خب این دو سوال است که پاسخ اولی خیر و دومی بله است.
در این نشستها و شب شعرها، نقد ادبی اتفاق نمیافتد. بررسی و تحلیل که عمدتاً تجربی و سلیقهای است، میتواند شاعرانی دنبالهرو بسازد. در آغاز راه شاعری برای جوانان بااستعداد و علاقه مند مفید است؛ بعدها خودش راهش را پیدا میکند. اینکه چه تعریف یا انتظاری از یک شاعر داریم، سقف پرواز ما را تعیین میکند؛ هنر هم که انتها ندارد.
شما جامعه ادبی در هشت سال گذشته را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا تحول خاصی در این دوره از ریاست جمهوری برای جامعه فرهنگی اتفاق افتاده است؟
اتفاق خاصی که این دوره را شاخص کند، ندیدهام. هنر در اختیار سیاستگذاران نیست. برنامهریزان بیشتر ناظر بر فرهنگ اجتماعی عمل می کنند ولی مقوله هنر با فرهنگ منطبق نیست. حال آنکه مدیران ما برای فرهنگ، کاری اساسی هم نکردهاند.
با توجه به نزدیک بودن انتخابات و شناخت حدودی شما از نامزدهای شرکت کننده، آینده جامعه ادبی را در دوره بعدی ریاست جمهوری چگونه پیشبینی میکنید؟
تلاشی برای اینگونه نگاه کردن ندارم. از این وقایع و افراد در جوامع، زیاد رفت و آمد می کنند. ولی نامههایی که در تاریخ ادبیات مانده هیچکدام از اینها نبوده. اگرچه در مقاطعی فضا برای نمای هنرمندان تنگ و وسیع شده ولی در هیچ زمان بال هنرمند را که در هوای خیال پرواز میکند نبسته.اتمام خبر|
برچسب ها: خبرگزاری شعر تارنا شاعر انجمن های ادبی ترانه نقد ادبی خبر شعر اموزش شعر وحید رشیدی