به گزارش تارنا: بهروز پایرهوند، رزمیکاری که سالها در حاشیه سینما فعالیت کرده و عاشق ادبیات و شعر است، در حاشیه مراسم رونمایی از کتاب «نفس زدنهای باد» اثر مرتضی اسفنانی، در باغ کتاب تهران به گفتگو با خبرنگار تارنا پرداخت. او از علاقهمندیهای خود به سینما، ورزش و ادبیات گفت و از تجربههای خود در این عرصهها صحبت کرد.
پایرهوند در پاسخ به سؤالی درباره حضورش در این مراسم گفت که برای دیدار با دوستان و شنیدن شعر به این جلسه آمده است. او سینما و ورزش را دغدغههای اصلی خود دانست، اما از علاقهاش به ادبیات نیز سخن گفت. او متولد ملایر است و از دوران نوجوانی بهطور حرفهای به ورزش ووشو و هنرهای رزمی پرداخته است.
بهروز پایرهوند، رزمیکار و بازیگر، در گفتوگویی از چگونگی ورود خود به دنیای سینما و تجربههایش در این مسیر گفت. او عنوان کرد که ورودش به سینما به دلیل روابط خانوادگی بوده است، زیرا برادرانش در این حوزه فعالیت داشتند و او نیز از کودکی علاقهمند به فیلمهای رزمی بوده است. پایرهوند پس از دیدار با رضا طوفان، یکی از اساتید سینمای رزمی ایران، به پیشنهاد او وارد دنیای سینما شد و این آشنایی به دوستی عمیقی میان آنها منجر شد.
او در ادامه اشاره کرد که گرچه حضور در سینما برایش جذابیت زیادی داشت، اما سینما نتوانست او را به هدف اصلیاش که نمایش حرفهای مهارتهای ورزشی بود، برساند. او گفت که ورود به سینما باعث شد تمرینهای حرفهای رزمی خود را کنار بگذارد و به نمایشهای سینمایی سرگرم شود. این امر موجب شد که او نتواند به رؤیای ورزشی خود یعنی قهرمانی و حضور در المپیک دست یابد.
همچنین از اینکه در سینما همیشه در نقشهای فرعی ظاهر شده و هیچگاه بهطور کامل دیده نشده، اظهار تاسف کرد. با این حال، او از خاطرات خوب خود از همکاری با اساتید سینما مانند جمشید هاشمپور و رضا طوفان سخن گفت و ابراز امیدواری کرد که روزی بتواند در نقشی که کاملاً متعلق به خود اوست، ظاهر شود و مهارتهای واقعی خود را به نمایش بگذارد.
او درباره ارتباط خود با شعر و ادبیات اظهار داشت که هر هنرمند ایرانی باید به میراث کهن زبان و ادبیات فارسی توجه ویژهای داشته باشد و نسبت به شعر بیاعتنا نباشد. او بیان کرد که از همان ابتدا پیگیر شعر و ادبیات بوده و علاقه زیادی به نوشتن داشته است.
وی در ادامه توضیح داد که آشنایی با شاعران نیز برای او مانند سینما، به واسطه روابط خانوادگی بوده است. پایرهوند افزود که به همت پسر دایی خود، دکتر اصغر علی کرمی، موفق به حضور در جمع شاعران شده و طی این سالها با بسیاری از شاعران دوستیهای نزدیکی پیدا کرده است. این ارتباطات، او را به فضای شعر و ادبیات بیشتر نزدیک کرده و تجربیات جدیدی را برایش رقم زده است.
آدم که پناه جان او بندگی است
هر لحظه به فکر مرگ یا زندگی است
من گوش به صحبت خلایق دارم
هر جا سخن از مردی و مردانگی است
اتمام خبر/
برچسب ها: اصغر علی کرمی خبرگزاری شعر تارنا بهروز پایرهوند