1403/8/11   شعرنو   کدخبر: 13045   نظر: 0   بازدید: 4626   خبرنگار: زهره رضوانی چاپ

به همت مرکز فرهنگی سوامی ویوکاناندا؛

جستجو در شعر سهراب سپهری و ارتباطات عرفانی آن با اندیشه‌های هندی

جستجو در شعر سهراب سپهری و ارتباطات عرفانی آن با اندیشه‌های هندی

دکتر عابدی‌ها، پژوهشگر و استاد دانشگاه، با تحلیل‌های عمیق خود در مورد شعر سهراب سپهری، ابعاد جدیدی از پیوندهای عرفانی بین اندیشه‌های اسلامی و هندی را روشن می‌کند. او به بررسی چالش‌ها و شباهت‌های این دو مکتب فکری در اشعار سپهری می‌پردازد و بر تأثیرات فرهنگی و فلسفی این ارتباطات تأکید می‌کند.

به گزارش خبرگزاری شعر ایران: به دعوت مرکز فرهنگی سوامی ویوکاناندا و با حضور دکتر بلرام شکلا مدیر مرکز فرهنگی هند در ایران و جمعی از اهالی شعر و ادبیات، دکتر حمید عابدی‌ها به بازتاب باورهای هندی در شعر سهراب سپهری پرداخت.در این نشست، دکتر عابدی‌ها با بررسی دقیق و موشکافانه به تأثیر سفرهای متعدد سهراب به هند و کشورهای دیگر پرداخت و گفت که این سفرها نقش بسیار مهمی در شکل‌گیری مضامین و درون‌مایه شعر او دارند. این موضوع به‌ویژه به بررسی ارتباطات فرهنگی و فلسفی بین ایران و هند می‌پردازد و دکتر عابدی‌ها در این راستا سعی کرد تا ابعاد گوناگون این ارتباط را در آثار سهراب نمایان کند.


عابدی‌ها همچنین به بررسی نمادهای فرهنگی و فلسفی در شعر سهراب پرداخت و گفت: عرفان بودایی و اسلامی هر دو به‌عنوان دو نظام فکری عمیق و جامع در جوامع خود، به بررسی معنای زندگی و چالش‌های انسانی می‌پردازند. در عرفان اسلامی، مفهوم وحدت وجود و یگانگی خداوند نقش اساسی دارد و عارفان به جستجوی حقیقت و ارتباط مستقیم با خداوند می‌پردازند. این جستجو شامل مفاهیمی چون عشق الهی، فنا و بقا است که در اشعار شاعران بزرگی چون مولانا و سهراب سپهری تجلی می‌یابد. از سوی دیگر، در عرفان بودایی، بر مفاهیمی چون ناپایداری، رنج و چرخه زندگی (سانسارا) تأکید می‌شود. در این نظام فکری، هدف نهایی رهایی از رنج‌ها و دست‌یابی به نیروانا است که نشان‌دهنده حالتی از آرامش و آگاهی عمیق می‌باشد. این تفاوت‌ها به‌ویژه در نحوه مواجهه با مرگ و زندگی و همچنین در روش‌های رسیدن به حقیقت مشهود است؛ در حالی که عرفان اسلامی به تکیه بر ارتباط با خداوند و محبت الهی می‌پردازد، عرفان بودایی بر تأمل و خودشناسی و رهایی از تعلقات مادی تمرکز دارد.


با این حال، در بین این دو نظام فکری شباهت‌های عمیقی نیز وجود دارد. هر دو تفکر بر اهمیت خودشناسی و درک عمیق از وجود تأکید دارند و به پیروان خود آموزش می‌دهند که با درون‌نگری و مراقبه به حقیقت و معنا نزدیک شوند. در شعر سهراب سپهری، به وضوح می‌توان تأثیر هر دو فلسفه را مشاهده کرد؛ او در اشعار خود به بررسی مفاهیم عمیق انسانی، طبیعت و ارتباط با خداوند می‌پردازد و با استفاده از نمادهایی مانند نیلوفر و درخت انجیر، جستجوی معنوی و زیبایی‌های طبیعی را به تصویر می‌کشد. این ارتباطات نشان‌دهنده گفتمان فرهنگی و معنوی میان دو نظام فکری است که می‌تواند به فهم بهتر از انسان و جهان کمک کند و زمینه‌ساز گفتگوهای عمیق‌تر میان فرهنگ‌ها و ادیان مختلف باشد.




سهراب سپهری، شاعر و نقاش ایرانی، با آثارش در ادبیات معاصر شناخته می‌شود و تأثیر او بر شعر معاصر ایران غیرقابل انکار است. کتاب‌های او مانند «مرگ»، «رنگ زندگی» و «آرامگاه عشق» به زبان‌های مختلف ترجمه شده و از سوی خوانندگان و منتقدان مورد استقبال قرار گرفته‌اند. سفرهای سهراب به هندوستان و پاکستان تأثیر عمیقی بر شعر او داشته و این تأثیر در چهار کتاب از هشت کتابش که در سال‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۴۲ منتشر شده، به وضوح قابل مشاهده است. او با تأکید بر تاملات عمیق خود به‌ویژه در ارتباط با طبیعت، مرگ و زندگی، به یکی از شخصیت‌های بارز ادبیات ایران تبدیل شده است.


سهراب سپهری، که در ۱۳۰۷ هجری شمسی در قم به دنیا آمد، به عرفان و سلوک معنوی توجه خاصی داشته و از نمادهای شرقی و مفاهیم عرفانی در شعرش بهره برده است. او به‌عنوان شاعری طبیعت‌گرا، تأثیر عمیق فرهنگ‌های شرقی را در آثارش نمایان می‌سازد و همواره تلاش کرده است تا با پیوند دادن مفاهیم شرقی به تجربیات زندگی خود، شعرش را غنی‌تر کند. آثار سهراب به زبان‌های مختلف ترجمه شده و شامل مجموعه‌ای از اشعار و کتاب‌های اوست که همگی به‌طور عمیق به جستجوی معنای زندگی و تجربه انسانی پرداخته‌اند.


در این نشست، دکتر عابدی‌ها بر جنبه‌های فلسفی اشعار سهراب تأکید کرد و گفت: که او در آثارش به مفاهیم مانند رنگ، سانسرا و نمادهای شرقی توجه دارد. همچنین، او به نمادهایی چون درخت انجیر و آرامگاه تاج محل به‌عنوان نشانه‌های فرهنگی اشاره کرد که تأثیر عمیق این نمادها بر شعر سپهری را نشان می‌دهند. دکتر عابدی‌ها در تحلیل خود بر این نکته تأکید کرد که این نمادها نه تنها نمایانگر زیبایی‌های طبیعی هستند بلکه ابزاری برای انتقال پیام‌های عمیق فلسفی و معنوی به مخاطبان می‌باشند. سهراب خدا را نه به‌عنوان موجودی دور از انسان، بلکه به‌عنوان موجودی در کنار و درون طبیعت توصیف می‌کند. این دیدگاه می‌تواند تأثیر زیادی بر فهم مخاطبان از مفهوم خداوند و جایگاه او در زندگی انسان داشته باشد و به درک عمیق‌تری از معانی نهفته در اشعار سپهری کمک کند.




او همچنین به بررسی تشابه‌ها و افتراق‌های عرفان بودایی و اسلامی پرداخت و بر این نکته تأکید کرد که سهراب در اشعار خود به یگانگی خداوند و زیبایی‌های طبیعی اشاره می‌کند. عرفان اسلامی و بودایی، دو نظام فکری عمیق و تأثیرگذار، هر یک به نوبه خود دارای ویژگی‌ها و اصول بنیادینی هستند که در آثار شاعران و عرفای بزرگ، به‌ویژه سهراب سپهری، به وضوح قابل مشاهده‌اند. سهراب در اشعار خود به یگانگی خداوند و زیبایی‌های طبیعی اشاره می‌کند و مفهوم وحدت وجود را که یکی از اصول بنیادین عرفان اسلامی است، به‌خوبی تجلی می‌دهد. بررسی این مفاهیم نشان‌دهنده غنای تفکر سهراب و توانایی او در تلفیق دو جریان فکری متفاوت است که به خلق آثار ماندگار انجامیده است.


تشابه‌های میان این دو نظام شامل مواردی همچون ریاضت و خودشناسی، نگرش به مرگ و نیاز به راهنما است. هر دو مکتب بر اهمیت ریاضت و خودشناسی تأکید دارند؛ در عرفان اسلامی، عارفان از طریق ریاضت و مراقبه به شناخت خود و خداوند می‌رسند و در بودیسم، مراقبه به فرد کمک می‌کند تا به آگاهی عمیق‌تری از خود دست یابد. همچنین، مرگ به‌عنوان یک واقعیت غیرقابل‌اجتناب در هر دو مکتب بررسی می‌شود. در عرفان اسلامی، مرگ به‌عنوان مرحله‌ای از دنیا به عالم دیگر تلقی می‌شود و در بودیسم، بخشی از چرخه سانسارا است که انسان را به تجدید حیات و تلاش برای رهایی از رنج سوق می‌دهد. علاوه بر این، در هر دو نظام، وجود راهنما یا استاد از اهمیت بالایی برخوردار است. در عرفان اسلامی، مرشد به پیروان خود کمک می‌کند تا در مسیر سلوک و خودشناسی پیش بروند و در بودیسم نیز، استاد نقش کلیدی در هدایت شاگردان خود دارد.


اما در افتراق‌ها، مفهوم خداوند در عرفان اسلامی به‌عنوان یگانه و متعالی شناخته می‌شود، در حالی که در بسیاری از تفکرات بودایی، مفهوم خدای واحد به وضوح وجود ندارد و تأکید بر اصل ناپایداری و عدم ثبات وجود است. عشق و محبت در عرفان اسلامی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و می‌تواند به قرب الهی منجر شود، در حالی که در بودیسم، محبت و دلسوزی به‌عنوان ابزارهایی برای رهایی از رنج مطرح می‌شوند و بیشتر بر روی خودآگاهی و رهایی از وابستگی‌ها تأکید دارند. ابزار شناخت در عرفان اسلامی، غالباً مشاهده و تجربه‌های معنوی هستند، در حالی که در تفکرات هندی، به‌ویژه بودایی، توجه بیشتری به مراقبه و آگاهی لحظه‌ای وجود دارد.


این مفاهیم در اشعار سهراب به‌خوبی تجلی یافته‌اند. او در اشعار خود به زیبایی و رازهای طبیعت می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه انسان باید در جست‌وجوی حقیقت و زیبایی‌های نهفته در جهان باشد. برای نمونه، در یکی از اشعارش می‌گوید:


"کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ

کار ما شاید این است

که در افسون گل سرخ شناور باشیم

پشت دانایی اردو بزنیم

دست در جذبه یک برگ بشوییم و سر خوان برویم

صبح‌ها وقتی خورشید در می‌آید متولد بشویم

هیجان‌ها را پرواز دهیم

روی ادرک؛ فضا؛ رنگ؛ صدا؛ پنجره؛ گل؛ نم بزنیم

آسمان را بنشانیم میان دو هجای هستی

ریه را از ابدیت پر و خالی بکنیم

بار دانش را از دوش پرستو به زمین بگذاریم

نام را باز ستانیم از ابر

از چنار؛ از پشه؛ از تابستان

روی پای تر باران به بلندی محبت برویم

در به روی بشر و نور و گیاه و حشره باز کنیم

کار ما شاید این است

که میان گل نیلوفر و قرن

پی آواز حقیقت بدویم."


این ابیات نشان‌دهنده تأکید سهراب بر زیبایی و جست‌وجوی حقیقت در زندگی است و همزمان به ارتباط عمیق او با طبیعت و مفهوم عشق و زیبایی در عرفان اسلامی اشاره دارد. در نهایت، بررسی این تشابه‌ها و افتراق‌ها به ما کمک می‌کند تا درک بهتری از غنای فکری و تأثیرات متقابل فرهنگی میان عرفان اسلامی و بودایی داشته باشیم.




سهراب سپهری در شعر خود به مقوله مرگ نزدیک می‌شود و به‌نوعی تحت تأثیر فلسفه‌های هندی به آن نگاه می‌کند.عابدی‌ها به بررسی احساسات و تفکرات انسانی در مواجهه با مرگ پرداخته و بر این باور است که این موضوع به درک بهتری از فلسفه زندگی در آثار سپهری کمک می‌کند. او تأکید می‌کند که سپهری با استفاده از زبان شاعرانه خود توانسته است به عمق این مفهوم بپردازد و احساسات انسانی را در مواجهه با مرگ به تصویر بکشد.


در پایان، دکتر حمید عابدی‌ها نتیجه‌گیری کرد که اشعار سهراب سپهری نشان‌دهنده یک پیوند عمیق میان عرفان اسلامی و فلسفه‌های هندی است. او بر این باور است که این ارتباطات فرهنگی و فکری به غنای ادبیات ایران کمک کرده و زمینه‌ساز ایجاد گفتمان فرهنگی و معنوی نوینی در جهان معاصر بوده است. پژوهش‌های دکتر عابدی‌ها می‌تواند به فهم بهتر از آثار سهراب و تأثیرات عمیق آن بر فرهنگ و اندیشه انسانی کمک کند و به گسترش مرزهای شناخت ما از ارتباطات فرهنگی مختلف در جهان امروز بپردازد.





اتمام خبر/




گالری خبر

اخبار پیشنهادی

برچسب ها: خبرگزاری شعر تارنا شعر سهراب سپهری بلرام شکلا هند حمید عابدی ها مرکز سوامی ویوکاناندا

اشتراک گذاری :

مطالب مرتبط