به گزارش خبرگزاری شعر ایران-تارنا: مجموعه شعر «یورتمه در دشت دلتنگی» اثر محسن حسینخانی با ترجمهی طاهره صفایی و ویرایش سامانتا ترل، توجه علاقهمندان به ادبیات را به خود جلب کرده است. این اثر که ترکیبی از عشق، فقدان و بقا را در قالب تصاویری شاعرانه و عمیق به تصویر میکشد، خوانندگان را به سفری احساسی در دنیایی شکننده و پر از تضاد میبرد.
در این کتاب، اشعار نه تنها نجوا نمیکنند، بلکه با فریادی طنینانداز میان راهروهایی از خاکستر و پژواک صدایی غریب انعکاس مییابند. حسینخانی با هر خط، جهانی میسازد که در آن لحظات، شکوفا میشوند و در همان دم میشکنند. جایی که آواز بلبل، هم نمادی از رستگاری است و هم پروازی آزادانه.
این مجموعه تضادهایی برنده را به نمایش میگذارد: آزادی که هم نجاتبخش است و هم اسیر، و روزهایی که علیرغم زخمهای جنگ همچنان به سوی نور میخزند. اشعار این کتاب، همانند نسیمی سرد که در اتاقی خالی طنین میاندازد، درسهای فراموششده تاریخ را به تصویر میکشند.
درباره شاعر:
محسن حسینخانی، شاعر کرمانشاهی، متولد ۱۳۶۷ است و فعالیت حرفهای خود را از سال ۱۳۸۶ آغاز کرده است. او تاکنون آثاری چون «کودکیام را پس بدهید»، «این عاشقانههای کوچک یک روز بزرگ میشوند» و «کوه صدایم را پس نمیدهد» را منتشر کرده است. «یورتمه در دشت دلتنگی» که نخستین بار در سال ۱۴۰۰ توسط نشر مروارید به چاپ رسید، اکنون به چاپ دوم رسیده و همچنان با استقبال روبروست.
این مجموعه، تجربهای فراتر از شعر ارائه میدهد؛ بوی خاک و دود، روایت سکوت و حسرت روزهای دور، مخاطب را به درک عمقی از رنج و امید انسانی فرامیخواند.
۱.
در مهمانی
همه با شور از عشق هایشان می گفتند
و ما تنها با سکوت به هم نگاه می کردیم
سکوت ما
آن اسکناس بود
در هیاهوی سکه های یک قلک
۲.
داستان گرگ
پدرانمان را کور کرد
و ما آنقدر به کشتن برادرانمان فکر کردهایم
که پیراهنمان بوی خون گرفته
حالا فرورفتهایم در تاریکی
و هردستی که دراز میشود سمتمان
طنابیست پوسیده
چگونه نجات پیدا میکند
چاهی افتاده در خودش؟
و خوابی که دیگران برایمان ببینند
تعبیرش جز کابوس
چه چیز دیگری می تواند باشد؟
داستان اینگونه شروع شد:
همان چوپانی که
دروغش گلهای را درید
ادعای پیامبری کرد
اتمام خبر/
برچسب ها: تارنا شعر محسن حسینخانی یورتمه در دشت دلتنگی