1400/08/18   شعرنو   کدخبر: 1330   نظر: 1   بازدید: 2542   خبرنگار: زهرا منصور چاپ

احسان افشاری: سوژه‌ها در شعر سپید می‌تواند تماس بی‌واسطه‌تری با اندیشه و تخیل شاعر داشته باشد.

احسان افشاری: سوژه‌ها در شعر سپید می‌تواند تماس بی‌واسطه‌تری با اندیشه و تخیل شاعر داشته باشد.

احسان افشاری، شاعر و ترانه‌سرا، پاییز امسال نخستین مجموعه شعر سپید خود را با عنوان «مادام» منتشر کرد.


به گزارش تارنا - نخستین مجموعه شعر احسان افشاری در سال ۱۳۹۰ با عنوان «کتیبه‌های جیبی» منتشر شد که ترکیبی از رباعیات و اشعار سپید بود.
مجموعه شعر مادام، شامل چندین شعر بلند و چند شعر کوتاه با دایره‌ی موضوعات متنوع است که در مرکز این موضوعات، «زمان» قرار دارد.
این مجموعه توسط نشر نگاه به چاپ رسیده است و به زودی در مراکز فرهنگی و کتاب‌فروشی‌ها عرضه خواهد شد.


مخاطبان شما را به‌عنوان شاعری غزل‌سرا و ترانه‌سرا می‌شناسند؛ چه شد که احسان افشاری سراغ سرودن شعر سپید رفتید؟


حقیقت مهم این است که مولف خودش را چگونه می‌شناسد نه مخاطب. اگر مولف بخواهد در دایره‌ی شناخت مخاطب از خودش عمل کند، تبدیل به موجودی خنثی و تکراری می‌شود. درمورد اینکه چه شد که به سمت شعر سپید رفتم، باز هم تفاوتی در مسئله وجود دارد. من به سمت شعر سپید نرفتم بلکه به سمت بخشی از خودم رفتم که کمتر آن را در معرض دید و سلیقه‌ی مخاطب گذاشته‌ام. اولین مجموعه‌ی من ترکیبی از رباعی و شعر سپید بود.
در جامعه‌ی ادبی ما یک جور دو قطبی بلکه چندقطبی عجیب و مسئله‌دار وجود دارد. انگار که هرکس باید در مرزهای مشخصی خودش را تعریف کند وگرنه محکوم به نادیده گرفته شدن یا جدی گرفته نشدن است. من به سهم خودم هرجا حرفی داشته‌ام و ظرفی پیدا کرده‌ام، بی‌توجه به هر نوع قضاوتی کارم را انجام داده‌ام چون اعتقاد دارم کسی که جغرافیای تخیل را محدود به مرزبندی‌های قالبی می‌کند، بیش از هر چیز تخیل خود را سرکوب کرده است.


اشعار موجود در مجموعه «مادام» را از چه زمانی سروده و جمع‌آوری کردید؟


نود درصد اشعار این مجموعه محصول شش ماه گذشته است؛ آن ده درصد دیگر اشعاری است که قبل‌تر نوشته بودم و نکته‌ی احتمالا جالب اینکه تمام آن نود درصد از اشعاری که گفتم، در فاصله پیش از طلوع آفتاب و سر زدن خورشید متولد شده‌اند.


عمده‌ترین تفاوت سرودن شعر کلاسیک و سپید، بر اساس تجربه شخصی شما چیست؟

تفاوت مهم در فرم است. در غزل، الگوهای از پیش تعریف شده تا حدودی مسیر را برای شاعر معلوم می‌کند اما در سپید، مسیر را باید ساخت.
 تفاوت دیگر در خلق دنیای شخصی است. تصور من این است که هرچه به فرم‌های آزادتر می‌پردازی، در شعر با خود واقعی‌تری طرفی و اندیشه منحصر به فردتری برای ارائه داری.
در قالب سپید، رسیدن به صداهای متنوع امکان پذیرتر است تا قالب‌های کلاسیک؛ یعنی می‌توان کتاب سپید شاعری را خواند و فهمید که شاعر از چه منظری به تماشای جهان ایستاده است اما در قالب‌های کلاسیک، رسیدن به این چشم‌انداز شخصی اصلا کار ساده‌ای نیست.


آیا سپیدسرایی در پرداختن به سوژه‌ها به شاعر کمک می‌کند؟


به‌نظرم همینطور است‌. کارکرد گرفتن از سوژه‌ها در شعر سپید می‌تواند تماس بی‌واسطه‌تری با اندیشه و تخیل شاعر داشته باشد. در فرم‌های کلاسیک وزن، قالب، محتوای انباشت شده در پس زمینه‌ی افاعیل عروضی واسط‌هایی هستند که اجازه‌ی این برخورد مستقیم را تا حد زیادی از مولف می‌گیرند. اما این بدان معنا نیست که سوژه‌ها در فرم‌های کلاسیک امکان انعطاف و شخصی‌سازی ندارند.
پس از نوشتن این کتاب برایم روشن شد که تا چه اندازه با زمان مسئله داشته‌ام. هرروز که قدمی در مسیر نوشتن برداشته‌ام، اعتقادم به این موضوع بیشتر شده که شعر از یک جایی به بعد تبدیل به اتاق اعتراف می‌شود؛ اتاق اعترافی که یک سمتش خودآگاه تو و سمت دیگرش ناخودآگاه توست. ناخودآگاه اعتراف می‌کند و خودآگاهت می‌نویسد.


چرا عنصر زمان در مجموعه شعر «مادام» نقش مهمی دارد؟


به این دلیل که زمان وزن و بار دارد. وقتی این وزن بیشتر خودش را تذکر می‌دهد که همه چیز برایت در لحظه تعریف نشود، یعنی گذشته را هم داشته باشی. من هیچوقت نتوانسته‌ام معنای در لحظه زیستن را بفهمم. دم را دریافتن چیزی است و در لحظه زندگی کردن چیز دیگری. اصولا آدمیزاد هر چقدر هم که شعار در حال زندگی کردن بدهد، نمی‌تواند خود را از بار گذشته سبک کند، زیرا وجود دارد و انکار آن یعنی انکار حافظه. در عین حال، انسان یک زمان درونی و یک زمان بیرونی را تجربه می‌کند. زمان برای من بیشتر امری مربوط به حافظه است تا ساعت دیواری. می‌خواهم بگویم زمان، خطی نیست که یک سرش گذشته باشد و سر دیگرش آینده؛ مارپیچی از اشکال و تصاویر و صداها است.




از دلیل انتخاب عنوان کتاب بگویید؟


مادام یعنی زمانی که… انگار بعد از شنیدنش انتظار داری روایتی را بشنوی و این یعنی تعلیق. یعنی عنصر جادویی ادبیات. من در مادام، هم زمان را پیدا کردم هم تعلیق را. از طرفی دیگر، آن رفت و برگشت مارپیچی که از آن حرف زدم در شکل این کلمه خودنمایی می‌کند. یعنی کلمه‌ی «مادام» از راست به چپ همان است که از چپ به راست.
شیطنت دیگری که خود این کلمه پیشنهاد می‌دهد، مادام به معنای زن است؛ زنی که گه‌گاه در لابه‌لای سطرهای این کتاب آفتابی می‌شود.


قالب اشعار این اثر با دیگر آثار شما متفاوت است؛ آیا این کتاب از لحاظ احساسی نیز با آثار دیگر شما برایتان فرق دارد؟


حس شخصی من این است که در این کتاب توانسته‌ام خودم را بهتر بشناسم، توانایی‌ام در خلق آنچه می‌خواسته‌ام درباره‌اش حرف بزنم را بیشتر محک بزنم و با هر شعر به اعتراف تازه‌تری برسم. اگر شما هم بخواهید از من اعتراف بگیرید باید بگویم این کتاب بهترین من نیست اما تا به امروز بهترین نسخه از دنیایی است که با شعر خلقش کرده‌ام.


به سرودن مجموعه شعر سپید ادامه می‌دهید؟


همچنان که شعر در من متوقف نمی‌شود، سیاه و سفیدش هم متوقف نمی‌شود؛ چون فکر می‌کنم این تنها کاری است که بلدم.
و در پایان ممنون از شما برای این گفت‌وگو‌. اگر این حرف‌ها برای مخاطب شما آنقدر کشش داشت که درباره‌ی مادام کنجکاو شود، می‌تواند از طریق دایرکت صفحه‌ی اینستاگرام نیوار به آدرس

nivaar.ir

اقدام به خرید کتاب کند و با یک بلیط بیست‌هزار تومانی به جهان کوچک من سفر کند.


اتمام خبر /


برای پویستن به گروه شاعران و انتشار اثر خود در رادیو لینک بزنید

گالری خبر

اخبار پیشنهادی

برچسب ها: خبرگزاری شعر تارنا شعر احسان افشاری اخبار شعر شعرنو رادیو تارنا دانلود دکلمه انجمن ادبی خبر شاعران خبر شاعر پایگاه خبری شعر اخبار ادبی احسان افشاری مادام اشعار مادام احسان افشاری تارنا دانلود دکلمه احسان افشاری شعر مادام شعر احسان افشاری دکلمه احسان افشاری

اشتراک گذاری :

مطالب مرتبط

    نظرات


    لطفا نظرات خود را به زبان فارسی بنویسید و از نوشتن آن با الفبای لاتین خودداری کنید.