1401/02/07   ادبیات نمایشی   کدخبر: 1435   نظر: 0   بازدید: 1731   خبرنگار: زهره رضوانی چاپ

جهان این نمایش بر فروغ و زن استوار است

گفتگو با محسن اردشیر نویسنده، طراح و کارگردان تئاتر خانه سیاه است

گفتگو با محسن اردشیر نویسنده، طراح و کارگردان تئاتر خانه سیاه است

محسن اردشیر نویسنده، طراح و کارگردان نمایش خانه سیاه است در گفتگوی اختصاصی با تارنا از فروغ فرخزاد سخن می‌‌گوید.

محسن اردشیر در گفتگوی اختصاصی با تارنا درباره نمایش خانه سیاه است می‌گوید همیشه به این فکر می‌کردم چگونه از پس تمام تصویرهای زمخت و ترسناکی که می‌بینم چگونه می‌شود زیبایی را از دل آن بیرون کشید و فروغ فرخزاد به زیبایی تمام این کار را انجام داده است...

به گزارش خبرگزاری شعر ایران- تارنا: محسن اردشیر کارگردان برگزیده مازندرانی جشنواره تئاتر فجر در گفتگو با تارنا چنین می‌‌گوید:


در ابتدا باید گفت مداومت و تلاش شما جای تبریک دارد برای ما از محسن اردشیر وگروهش و استمرار در این راه بگویید.

همیشه به همکارانم می‌گویم من از لحظه‌ای که جواب منفی می‌شنوم تازه برای من شروع ماجراست؛

یعنی انگیزه و انرژی من با هر جواب منفی که می‌شنوم بیشتر می‌شود شاید دلیلش این باشد که جامعه جهان سوم به هیچ وجه سدها را از میان بر نمی‌دارد بلکه جایگزین می‌کند از این رو تنها راه بقا حرکت است و جوشش در پس هر اتفاقی که ممکن است پیش بیاید می‌خواهد مسئول ناکارآمد باشد یا بازیگر نالایق و یا هر چیز دیگری در صورت حرکت در مسیری که دوستش می‌داری می‌تواند اهرم مناسبی باشد برای اینکه تبدیل به باتلاق نشوی شاید همین عامل باعث استمرار من در این مسیر باشد.


امروزه کارگردان‌های مثل شما جوان، دست به تولید آثارخارجی‌ می‌زنند ابتدا نمی‌پرسیم چرا فروغ، ولی چرا نمایش ایرانی و حالا چرا فروغ را اجرا کردید؟

متاسفانه همیشه لباس دیگری زیباست .

یا به تعبیری مرغ همسایه غاز است علت اینکه که چرا بسیاری از کارگردان‌های ما سراغ متن‌های خارجی می‌روند را نمی‌دانم شاید گم‌گشته‌ای‌ دارند یا دنبال یک شبه کلاسی برای خود می‌گردند و یا محدودیت و ممیزی و یا کمبود نمایشنامه ایرانی باشد، نمی‌دانم هر چه هست این را می‌دانم به ضرر ما و مردم ما تمام می‌شود .

چرا که قصه ها و آیین‌های ما و بزرگان ما که هنوز به مردم به اندازه کافی معرفی نشده‌اند انگار تاریخ مصرف خود را از دست داده باشند مورد استفاده قرار نمی‌گیرند  و اینکه چرا جذابیتی برای هنرمند ایرانی ندارد! خود سوال بسیار مهمی است که در این مجال نمی‌گنجد .

 هنرمندان ما،  قصه‌ها و تاریخ و گذشته‌ی گرانبهای ما که سرشار از اسطوره و آیین است را رها کرده و به حال خودش وا می‌گذارند .

  اما باید گفت تئاتر از دل همین اسطوره‌ها و آیین‌ها و گذشته متولد شده است در دنیا همه در پس یافتن هویت خود هستند و در کشف آن تلاش می‌کنند ولی انگار در جامعه هنری ما مخصوصا تئاتر که پیشروترین است هنوز اندر خم یک کوچه مانده‌ایم کاری نمی‌شود کرد آنها هم دلایل خود را دارند اما به قول استادم اصغر فرهادی می‌گوید من تاریخ امروز خودمان را در قالب فیلم به نمایش در می آورم تا در آینده درسی باشد برای مردم سرزمینم که بدانند در چه دورانی زیست داشتم و این درست ترین کار ممکن است ثبت تاریخ برای آیندگان تا درسی بشود که دوباره کوچه بن بست را برای ورودمان انتخاب نکنیم.





فروغ می‌گوید: «اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور...» چرا تئاتر نمایشی که در باب زندگی، اشعار و آثار فروغ فرخزاد است نامش را «خانه سیاه است» انتخاب کردید؟

_و حالا چرا فروغ!

فروغ فرخزاد نازنین برای من پر است از جسارت و عصیان است او  بدون شک بزرگترین زن تاریخ هنر معاصر مان است او یک انسان است  و دوم یک  زن.

 در تمرینات نمایش خانه سیاه است بسیاری از دختران و بازیگران زن گروه از من تشکر می‌کردنند  و وقتی علت را جویا می‌شدم با مسئله هولناکی برخورد می‌کردم طیف بیش تری از آنها می‌گفتند که ما از زن بودن و دختر بودن فاصله گرفته بودیم و این نمایش و تمریناتش از جنس یادآوری است و در واقع یادمان رفته بود که زن هستیم.

 بله متاسفانه امروز من دختران و زنانی را می‌بینم که بیشتر شبیه مرد هستند تا یک زن اما فروغ یک زن بود  و برای زن بودن جنگید و تاوان بسیار داده بود.

هنوز هم بعد از مرگش تاوان می‌دهد جدا از همه این بحث‌ها من عاشق فروغ فرخزاد هستم و هر چه بیشتر می‌گذرد بیشتر عاشقش می‌شوم شعرهایش جادوی کلماتی است که هر لحظه در درون خود پر است از معجزه و درک و لمس

«این منم زنی تنها در آستانه فصلی سرد پر از سادگی و پر از حرف . زن . ایران . جهان

- و در ادامه می گوید و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم یک پارادوکس داره انتخاب نام خانه سیاه است که در واقع وام گرفته از مستندی است که خود فروغ فرخزاد ساخته است گرفته شده بر اساس حال و فضای امروز ما این اسم انتخاب شده و فکر کردم میتواند درست ترین انتخاب باشد



در صحنه ششم تئاتر خانه سیاه است آدمها در ظاهر همدیگر را دوست دارند به هم گل سرخ هدیه می‌کنند اما در باطن، اینگونه نیست، آیا تداعی کننده این شعر فروغ است؟

...این دنیا پر از صدای پای مردمی‌ست که همچنانکه تو را می‌بوسند؛ در ذهن خود طناب دار تو را می‌بافند. 


دقیقا همین شعر و در واقع به زبان تئاتر روی صحنه آوردیم و خوشحالم از کشف شما به عنوان مخاطب تیزهوش.

در هر صورت جای جای صحنه ما از شعر و زندگی فروغ فرخزاد استفاده شده  و کسانی که اندکی با فروغ‌فرخزاد آشنا باشند کشف این کدهای نمایش که  زبان را از خود دریغ کرده سخت نیست و چه بسا می تونه زیبا و دلنشین هم باشد و در واقع یک شاعرانگی در پس این تصویرهای اجرا هستش که انگار شبیه شعرهای فروغ فرخزاد هست یعنی زمانی که شما اپیزودهای نمایش ما رو می‌بینید درکش می‌کنید لمسش می‌کنید آن را می‌فهمید و احساسش می‌کنید پس ما هم باید این شاعرانگی و روایت شعر گونه را در پس اجراهامان حفظ می‌کردیم البته نمیدانم تا چه اندازه موفق بودیم اما شدیدا برای من مهم بود که شاعرانگی صحنه حفظ شود.





چگونگی بررسی مستند خانه سیاه است (۱۹۶۲) به کارگردانی فروغ فرخزاد تا خانه سیاه است (۲۰۲۲) به کارگردانی محسن اردشیر را بگوید؟


من بارها و بارها مستند خانه سیاه است را دیدم و مجذوب شاعرانگی این مستند زیبا شده‌ام و همیشه به این فکر می‌کردم چگونه از پس تمام تصویرهای زمخت و ترسناکی که می‌بینم چگونه می‌شود زیبایی را از دل آن بیرون کشید و فروغ فرخزاد به زیبایی تمام این کار را انجام داده است مستندی دلچسب و پر از زندگی همچنان که روزمرگی و درد را نشان می‌دهد به همان اندازه به موازی جریان زندگی در این بخش از توده مردم را به زیبایی به تصویر می‌کشد.

این مستند جایزه بهترین مستند در فستیوال فیلم آلمان را از آن خود کرده است همینطور جاناتان رزنبام این فیلم را بزرگترین فیلم سینمای ایران نامیده است و از دید مجله آمریکایی جز ۲۰ فیلم برتر مستند.


چرا نمایش «خانه سیاه است» نمایشی بدون دیالوگ است و تئاتری فرم گراست؟ آیا کار به مراتب دشوارتر نمی‌شود؟

بله مخصوصا در ایران که نشانه شناسی حرکت را مخاطب بسیار کم یا اصلا نمی‌شناسند.

 نمی‌دانم چرا ! ولی من همیشه به سراغ فرم و حرکت و رقص رفته‌ام  شاید به خاطر این است که من بیشتر عاشق تصویر هستم و عمل و حرکت تا دیالوگ.

 از دید من حرکت و رقص یک عمل جادویی است که تو را مسحور خود می‌کند


اولین شعری که در نمایش خانه سیاه است انتخاب شده:

 و این منم زنی تنها در آستانه فصلی سرد، در ابتدای درک هستی آلوده زمین.....

آیا با الهام از این شعر فروغ اجرا را پیش بردید؟

کانسپت اصلی این اجرا بر خود واقعی بودن تاکید می کند بر زن .

 آیا زن امروز جامعه ایرانی نقش اصلی خود را بازی می‌کند یا نقش واقعی خودش را در جامعه بعهده گرفته .

 خلع چنین اتفاق هولناکی که اثراتش بعداً گریبان ما را خواهد گرفت بسیار مخرب است هیچکس نقش اصلی خود را بازی نمی‌کند و همه بنا به مصلحت پیش رفته اند و می روند اما انگار فروغ فرخزاد در دل حادثه قرار دارد و درک می‌کند و دست به عمل می شود و به عنوان یک انسان و زن از حقوق خود دفاع می‌کند و ارزوی خود را تساوی بین زن و مرد می بیند  و در قالب شعر هایش حرف‌هایش را می‌زند.

 از این رو چون جهان این نمایش بر فروغ و زن استوار است 

 به نظر من فروغ یکی از واقعی ترین افرادی هست   که می شناسم .

 پس  انتخاب این بخش از شعر از دفتر ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد می تواند شروع نمایش‌مان را رقم بزند.


 آیا مخاطبان نمایش «خانه سیاه است» فقط دوستداران فروغ هستند یا منتقدان هم خواهند بود؟

من می خواستم به عنوان کارگردان فروغ را در دیوار حصار ایران قرار ندهم و او را به عنوان زنی جهانشمول به مخاطبانم عرضه کنم  از این رو انتخاب موسیقی جهانی و ایرانی برای این اثر انتخاب کردم شعرهایش محدود به ایران نیست بلکه به انسان و زن می پردازد و در تمام این کره خاکی قابل درک است  و شاید جواب  سوال بسیاری از مخاطبان باشد چرا  موسیقی خارجی و جواب من  در سطح بالا بیان شده است است. و در پایان 

از آینه بپرس

 نام نجات دهنده ات را

 آیا زمین که زیر پای تو می لرزد تنهاتر از تو نیست

 ممنونم از شما و تهیه این خبر

پایان خبر/

اخبار پیشنهادی

برچسب ها: خبرگزاری شعر تارنا فروغ فرخزاد خانه سیاه است محسن اردشیر محسن اردشیر خانه سیاه است جشنواره تئاتر فجر تئاتر خانه سیاه است نمایش خانه سیاه است ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد این منم زنی تنها ابراهیم گلستان محسن اردشیر تئاتر

اشتراک گذاری :

مطالب مرتبط

    نظرات


    لطفا نظرات خود را به زبان فارسی بنویسید و از نوشتن آن با الفبای لاتین خودداری کنید.