چند شعر از آقای خاص شعر
بررسی زندگی و اشعار آدام زاگایوسکی از شاعران مطرح موج نو لهستان و یکی از محبوبترین شاعران معاصر شرق اروپا
به گزارش خبرگزاری شعر ایران -تارنا :آدام زاگایوسکی (زاده ۲۱ ژوئن ۱۹۴۵ – درگذشته ۲۱ مارس ۲۰۲۱) شاعر، رماننویس، مترجم و مقالهنویس لهستانی بود. او در سال 2004 جایزه بینالمللی ادبیات نویشتات، جایزه یک عمر جایزه شعر گریفین در سال 2016، جایزه ادبیات شاهزاده آستوریاس در سال 2017 و تاج گل طلایی شعر 2018 را در شب شعر استروگا دریافت کرد. او از شاعران برجسته موج نو لهستانیو یکی از برجسته ترین شاعران معاصر لهستان به شمار میرود.
آدام زاگایوسکی در سال 1945 در لووو (لووو فعلی اوکراین) به دنیا آمد. خانواده زاگایوسکی در همان سال به عنوان بخشی از سیاست شوروی پس از جنگ جهانی دوم از لوو به مرکز لهستان اخراج شدند. آنها به شهر گلیویتس نقل مکان کردند، او فارغ تحصیل رشته روانشناسی و فلسفه بود و بعدها در دانشگاه علم و صنعت AGH به تدریس فلسفه پرداخت. در سال 1967، او اولین شعر خود را با در مجله Życie Literackie منتشر کرد.
او در جنبش ادبی موج نو (نوافلا) که به نام نسل 68 نیز شناخته می شود، شرکت کرد. هدف این گروه «ایستادگی در برابر جعل واقعیت و تصاحب زبان توسط ایدئولوژی و تبلیغات کمونیستی» بود. پس از امضای نامه 59، آثار او توسط مقامات کمونیستی در لهستان ممنوع شد. وی در سال 1357 از مؤسسان و اولین مدرسان انجمن علمی آموزش بود. در سال 1982 به پاریس مهاجرت کرد، اما در سال 2002 به همراه همسرش ماجا وودکا به لهستان بازگشت.
آثار ادبی به چندین زبان مختلف دنیا ترجمه شده است، مضامین تکرارشونده در شعر زاگایوسکی عبارتند از "شب، رویاها، تاریخ و زمان، بی نهایت و ابدیت، سکوت و مرگ." اشعار «او موفق شده است فضای تخیل را با تجربه پیوند دهد؛
اشعار زاگایوسکی «درباره حضور گذشته در زندگی عادی است، تاریخ نه به عنوان وقایع نگاری از مردگان... بلکه به عنوان نیرویی عظیم و گاه ظریف که در آنچه مردم هر روز می بینند و احساس می کنند و به شیوه هایی که ما می بینیم و احساس می کنیم به ارث می رسد. ". شعر او "سعی میکند دنیای مثله شده را ستایش کند"
او صلیب برنز شایستگی و دو بار نشان صلیب افسری نشان پولونیا رستیتو را دریافت کرد. در سال 1992 بورسیه گوگنهایم را دریافت کرد. او در سال 2004 برنده جایزه بینالمللی ادبیات نویشتات شد، که پیشرو جایزه نوبل ادبیات محسوب میشود و پس از چسلاو میلوش، دومین نویسنده لهستانی است که برنده جایزه میشود .
در سال 2015 جایزه هاینریش مان را دریافت کرد. در ماه می 2016 جایزه دکتر لئوپولد لوکاس از دانشگاه توبینگن به او اعطا شد. در همان سال او نشان لژیون دونور و جایزه بزرگ ژانوس پانونیوس برای شعر (جایزه باشگاه PEN مجارستان) را نیز دریافت کرد. در سال 2017 به او جایزه پرنسس آستوریاس، «یکی از مهمترین جوایز در دنیای اسپانیاییزبان» اهدا شد. جایزه، برترین افتخار ادبی لهستان. در سال 2019، زاگایوسکی جایزه Pour le Mérite برای علوم و هنر را دریافت کرد.در طول زندگی خود، به طور مکرر از او به عنوان برنده بالقوه جایزه نوبل نام برده می شد.
پاییز
ناگاهان نام دیگر پائیز است.
گیاهان هنوز تن از خاک میکشند و هنوز
مگسان عسل در کاوکند کندوهائی بی-مثل-اند،
که ناگه،
برق سرنیزه ی سرد پائیز بر پهنهها،
و باد که شرزه می-توفد.
از چه جنم است این؟
که از این دست ناگزیر از نسخ رویاها، یادوارهها و موزارهاست.
بیگانه به هیزم-زار زبان-بریده می-خلد،
غضب، به دیدارش برمیخیزد و در مدح طاعون نوایی ساز میکند؛
دودهیمه،
زوزه پر قیل وقال تاتارها.
سیلان صمغاب، ذبح خون، خون تاک-ها، نفت و قیراب،
رودخانههای پرتعقید، رود زرد برآماسیده از ورم جیفه و مردار،
قلزم تف و نفرین، لجن، گدازه، برف-آوار،
شتک.
پائیز هر آن برگ و بار و بر و نام را میدرد،
خاک نشانهها و کوره-راه-ها را در معاطف خود میپیچد،
فانوسها و فروزانه-ها را سترون میسازد؛
پائیز کال، با لبانی غالیه-فام،
جاندار خاکی را در میان بازوان خویش گرد میآورد...
بودش و نبوداش را به تاراج میکشد.
خزان بازمانده از نفس، در تازشی چهارنعل،
و برق دشنه-ای کبود در مردمکان-اش،
او دوره است،
داس است او آوازه را و نام را.
آتش جان-اش
سنگ.
بوی دهان-اش
سنگ.
بینام نامه، دهشت
ارتش سرخ.
**********************************
بی چمدان رخت سفر بستن،
فروشدن در خواب بر نیمکت زمخت و چوبی قطار،
دست نسیان را بر زادورود خویش گشودن،
و به هر ایستگاه حقیری تکوین دوباره یافتن،
بدانگاه که آسمان پیرانه-سر سر از خواب برمیگیرد
و زورق ها سر به خیزاب میکوبند.
**********************************
در خاک بلژیک
بلژیک زیر نمبار بود
و مجرای رود گریوه و گردنه را میگشود.
: چه ناتمام-ام من. (با خود چنین گفتم)
درختان بر پهنه مرغزار
کاهنان را مانند در باشلق سبز.
اکتبر مستور در سوگجامه.
خیر، ابدا خانوم،
استعمال واژگان در این کوپه ممنوع است.
من
این گفتم.
**********************************
طیران دوار یکی شهباز بر فراز شاهراه
تیراش به سنگ میخورد اگر به قصد طعمه شیرجه زند بر این،
ورق تختال،
این مادهی بی شکل و سیال،
این نوارصدانگار پرشده از تصنیف های بازاری,
این
قلب عنیف ما.
**********************************
ترجمه اشعار:پویا رادی
اتمام خبر /
برچسب ها: خبرگزاری شعر تارنا TARNA Adam Zagajewski آدام زاگایفسکی اشعار آدام زاگایوسکی آدام زاگایوسکی آدام زاگایوسکی کیست شعر لهستان