1401/05/12   شعرنو   کدخبر: 1513   نظر: 0   بازدید: 1308   خبرنگار: رضا قنبری چاپ

یادی از طاهره صفارزاده و‌ نگاهی کوتاه به یک شعرش

یادی از طاهره صفارزاده و‌ نگاهی کوتاه به یک شعرش

طاهره صفارزاده از جمله شاعران شاخص در عرصه ادبیات پایداری شناخته می شود که خدمات و آثار ارزنده‌ ای‌ از خود به یادگار نهاده است. در کارنامه درخشان‌ او افزون بر شـعر و ترجمه، تحقیقات قرآنی فراوانی به چشم می خورد که با هنرمندی خاصی اخلاص و پایداری را به تصویر می کشد.

به گزارش خبرگزاری شعر ایران - تارنا و به قلم رضا قنبری شاعر و منتقد ادبی : در جامعه‌شناسی ادبیات نگره‌ای وجود دارد مبنی بر اینکه هیچ کس بدون ایدئولوژی نیست بنابراین طبیعی است بازتابی یا بازنمودی (البته بازنمود از منظر فلسفی و جامعه‌شناختی چندان چیز مطلوبی نیست) از ایدئولوژی او‌ در نوشتارش (شعر یا داستان یا مقاله حتا) خواهد بود.

طاهره صفارزاده شاعری تحصیلکرده و‌ روشن‌اندیش بود که به مرور زمان زبان شعرش به سمت نوعی سادگی و‌ حتا گزارش_گونه‌گی حرکت کرد زیرا در نگاه او اولویت اصلی شعر بروز و ظهور اندیشه‌ها و دیدگاه‌های شاعر بود. هرچند چنین نگاهی به شعر معمولن شعر را به شعارنویسی می‌کشاند اما در شعر او در موارد زیادی چنین چیزی رخ نمیدهد و شعرش رنگ و بوی شعار نمی‌دهد بلکه شعرش دارای گزاره‌ها و واحدهای تصویری و نمادسازی و استعاره‌سازی‌های پیاپی است که در نهایت زبانی ماسوای زبان روزمره یا زبان شعاردهی ایجاد می‌کند، زبانی که نظام دلالتی معمول زبان را درهم می‌شکند و‌ رابطه‌ی دلالتی مخصوص به خود را می‌سازد و مخاطب را به وادی کشف و تاویل می‌کشاند. در میان شاعران زن معاصر از منظر اهمیت ادبی و ارزش زبانی او در ردیف شاعرانی چون فرشته ساری و نازنین نظام‌شهیدی و نسرین جافری قرار دارد؛آن‌ها با زبان منحصر به خود اهمیت دارند و صفارزاده با زبانی تا حدی شخصی و‌ اندیشه‌گری در شعر.

نمونه‌‌ای از شعرهای خوب و مهم او شعر زیر است که در آن عناصر طبیعت در وجه نمادین بروز می‌کنند و‌ در عین حال شاعر با فضاسازی و حس‌آمیزی قدرتمند و عمیقی مخاطب را به دامنه‌ی تاویل و تفسیر می‌کشاند؛ شعری که اگرچه دیدگاه و‌ ایدئولوژی شاعر در آن نمود (نه بازنمود) دارد اما بسیار هنری و تفسیرپذیر است و‌ در عین حال به اتکای ساخت و سازهای درون_زبانی ارزش ادبی بالایی دارد. با هم‌ این شعر را بخوانیم:




گل‌ها تو را نمی‌شناسند

رودخانه‌ها تو را نمی‌شناسند

همسایه‌ها تو را نمی‌شناسند

درخت‌های پایه_کاغذی تو را نمی‌شناسند

جیب تو

پر از یادآوری‌هاست

آزمندی دست‌ها و پرندگانی

که تمبر شده‌اند

تو در وضعی نیستی

که آینه‌ها را نجات دهی

روزگاری در چارچوب پنجره‌ی یک اداره

  به دنیا آمدی...


انتهای پیام /

اخبار پیشنهادی

برچسب ها: خبرگزاری شعر تارنا رضا قنبری طاهره صفارزاده اشعار طاهره صفارزاده طاهره صفار زاده کیست

اشتراک گذاری :

مطالب مرتبط

    نظرات


    لطفا نظرات خود را به زبان فارسی بنویسید و از نوشتن آن با الفبای لاتین خودداری کنید.