دکتر مینا آقازاده در یادداشت هفته به بررسی چیستی شعر دال پرداخت.
به گزارش خبرگزاری شعر ایران- تارنا : دکتر مینا آقازاده در یادداشتی سبک شعر دال را چنین شرح داد:
دال و مدلول اصطلاحاتی هستند که زبانشناس سوئیسی ، فردینان دو سوسور در توصیف خود از نشانه ، باب کرد . طبق نظر سوسور ، نشانهها مستقیماً با سوژههای دنیای واقعی مطابقت نمیکنند . در عوض به نظر میرسد نشانه از دو مؤلفه تشکیل میشود که مانند دو روی یک برگ کاغذ تفکیکپذیر نیستند : دالّ و مدلول . دالّ واژهای گفتاری یا نوشتاری - یا در مفهومی گستردهتر، تصویر، صدا، ژست و ... است در حالی که مدلول مفهومی است که دالّ بیان میکند . بنابرای واژهی «کتاب» نشانهای است که از صداهای گفتار یا حروف نوشتاری تشکیل شده است که این واژه (دالّ) و نیز مفهوم یک کتاب را (مدلول) تشکیل میدهد.
به این ترتیب، سوسور با بیان تفاوت ظریف دیدگاه سنتی دربارهی نشانه، استدلال میکند که ارتباط میان دالّ و مدلول قراردادی است ، به این معنا که ارتباط ذاتی میان این دو وجود ندارد. در واقع، واژهی کتاب، «کتابیتی» از خود ندارد. چیزی مانند «کتابیت» در مورد واژهی «کتاب» نداریم. این مطلب همچنین با این حقیقت آشکار میشود که دالّ این مفهوم، «کتاب» در فارسی است اما در انگلیسی «book» و در زبانهای دیگر هم به همین ترتیب متفاوت است. ارتباط میان دالّ و مدلول را بیشتر قرارداد تعیین میکند تا انگیختگی به وسیلهی یک ارتباط طبیعی میان این دو.(۱)
شعر دال ، این گونه ی ادبی ، زیستی متن محورانه دارد و بر پایه ی نگره ی درون زبان گرایی فرا ارجاع گر به مقوله ی کلمه –کاراکتر شدگی می رسد که در آن تمام ارکان و اجزای زبان با نگره ای کاملا آنیمیستی هویتی پرسونایی می یابند و گونه ای نوین از تخیل شاعرانه را عرضه می کنند . شعر دال همانند مکتب زبان پسامدرنیسم بازی با کلمات نیست ، بلکه بازیگر شدن کلمات (یعنی تمام ارکان زبانی –دستوری) برای بیان همه چیز و جنس سومی دیگر از شعر زبان محور و بیان محور است که نمونه های بلند آن در کتاب "جنس سوم" چاپ شده است.(۱)
فلسفه شعر دال : این ژانر بربنیان نگرگاه آنیمیستی عریانیسم به وجود کلمه شکل گرفته و دارای ویژگی های زیر است:
۱- در آن کلمات جان دارند یعنی وجودهایی کاملا زنده و زندگی بخش هستند.
۲- آرایه های تشخیص و جاندار پنداری در مورد خود کلمات و وجود خود کلمات در متن به کار می رود
۳- وقتی خود ارکان زبان و وجود کلمات به عنوان یک موجود زنده در متن دارای آرایه ی تشخیص می شوند نوعی تشخیص بی سابقه و نوین شکل می گیرد که آن را می توان آرایه ی " تشخیص بسیط " نامید.
۴- در آرایه ی تشخیص بسیط ، کلمات مبدل به کاراکترهایی زنده و کنشگر شده و حتی می توانند در فضای کاراکتر کنشگر، تعالی یابند و به کاراکترهای تحلیل گر تبدیل گردند .
۵- تفاوت بنیادین شعر دال با شعر زبان ، ناشی از زادگاه اندیشگانی این دو نحله ی ادبی است. شعر زبان بر بیان اومانیسم نسبی گرای پسامدرنیستی ، به ماتریال بودن کلمات و فقدان معنا در آنها باور دارد که بر بستر بازی های زبانی از طریق روابط متفاوت در هر بازی اجتماعی نوعی معنای نسبی بر آن حمل خواهد شد و... اما آن گاه که مکتب زبان شناسی فراساختارگرا در عریانیسم از بنیان با این تفکر مخالف است و بنا بر نحله ی معناشناسی عمیق گرای خود، کلمات را دارای دو ساحت هم افزای معانی محدود ثابت و نامحدود متغیر می داند اصلا نمی تواند ماتریال محض پنداری کلمات را برتابد که منجر به تئوری بازی زبانی شده است و با عنایت به زنده دانستن کلمات ، به جاندار بودن ، تشخیص بسيط و نهایتا کاراکتر شدن کلمات می رسد یعنی به جای بازی با ارکان جمله و زبان (بازی زبانی) جهانی آنیمیستی در متن برای نمود بازیگر شدن ارکان زبان و جملات و متن را پیشنهاد می دهد ، بازیگر شدن و کاراکتر سازی در ارکان جملات و متن به هیچ گون پیرو شعر زبان نیست و یک ژانر کاملا مستقل است اگر چه می تواند رابطه ای بینامتنی با بسیاری از نحله های ادبی همانند شعر زبان و شعر انیمیشن داشته باشد(۲)
ناصرخسرو نیز در دوره ی خود با نگاهی نو و فراتر از عصر خود به مقوله ی دال و مدلول پرداخته است اما رضا براهنی بیانیه ای نوشت خطاب به پروانه ها و پس از آن نوعی شعر که بومی کردن مکتب شعر زبان در عصر پسامدرنیسم بود ؛
برای نخستین بار شعر دال محورانه را به جهان شعری به گونه ای هدفمند پیشنهاد داد و آثار او دارای بسامد تعمدی در شعر دال محور و زبان_ابژه بود و با آنکه به مخالفت با هر گونه ارجاع فرامتنی برای نفی سوژه محوری پرداخت اما در عمل با ابژه قراردادن خود زبان به شیوه ای دیگر ، سوژه محورانگی را حیاتی نو بخشید. در شعر دال محورانه حتی معشوق نیز بیشتر دارای حیاتی درون زبانی است (۳)
نظریه شعر «زبانیت» منتسب به رضا براهنی است که او را در جریان شعر پیش رو به شهرت رسانید. شعر زبان دارای نوآوری و هنجارگریزی است. براهنی با تاثیر گرفتن از مکتب غرب و زبان شناسی «دریدا» مدلول را نفی می کند و شعرهایش در یک بازی زبانی، بدون ارجاع بیرونی در یک جهان متن- زبان زیست می کند. بازی زبانی ، جابه جایی کلمات و یک سری متون فاقد معنا، وقایعی بود که دراین جهان متن- زبان رخ داد اما شعر دال که یکی از ژانرهای ادبی مکتب اصالت کلمه است بنا بر تئوری «انسان-کلمه» تا کلمه زنده است؛ انسان زنده است و تا انسان زنده است هیچ ساحت هنری از کلمه منسوخ نخواهد شد. هرچه در انسان مکشوف شده پیشاپیش در کلمه وجود و حضور داشته و هر چه در کلمه مکشوف است؛ پیشاپیش در انسان وجود و حضور داشته و این دو سازنده و خالق توامان یک دیگرند. لذا در شعر دال کلمه-کاراکتر می باشد و در متن نقش آفرینی می کند. شعر دال کلمه-کاراکتر می باشد. کلمه جان دارد؛ بازیگر است و ایفای نقش می کند (۴)
برای نوشتن مطلب فوق از منابع زیر استفاده شده است:
۱-مقاله نورگوا، نینا، فرهنگ سبکشناسی، برگردان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمندفر
۲- کتاب جنبش ادبی ۱۴۰۰ به قلم آرش آذرپیک و علی رشیدی
۳- کتاب جنس سوم (عاشقانه های یک فرا زن) به قلم نیلوفر مسیح
۴- مقاله بررسی تطبیقی «شعر زبان» و «شعر دال» به قلم منیژه سفیدبری
اتمام یادداشت /
برچسب ها: خبرگزاری شعر تارنا سایت شعر مینا آقازاده مینا آقازاده شعر دال شعر دال