1401/06/21   ملل   کدخبر: 1552   نظر: 1   بازدید: 2421   خبرنگار: زهره رضوانی چاپ

شاعران خارجی راویان روزگار ما

شاعران خارجی راویان روزگار ما

بررسی زندگینامه و اشعار عاشقانه و اعتراضی برخی از شاعران خارجی 

به گزارش خبرگزاری شعر ایران - تارنا : در آثار شاعران جهان موضوعی مانند عشق مشترک است که با مفهومی قابل فهم برای همه آدم‌ها سروده شده است. این عشق از هر نوع که باشد محترم است چه تپنده‌ی قلب بین دو نفر و چه عشق به آزادی. موضوع دیگری که شاعران جهان با بیان حقیقت و یا با پیشگویی های تلخ درباره آن می‌سرایند دنیای در بند قدرتمداری است. 


«جورج اورول» که نام اصلی‌اش «اریک آرتور بلر» است در سال ۱۹۰۳ در موهاری هندوستان متولد شد. پدرش صاحب منصب انگلیسی بود و چهار سال بعد از تولد مجدد به انگلستان مراجعت کردند. «جورج اورول» در حوزه رمان نویسی، روزنامه‌نگاری و نقد ادبی فعالیت داشت و البته مجموعه اشعار این نویسنده از رمان‌های مطرح او «۱۹۸۴» و «قلعه حیوانات» گردآوری شده و حدود ۴۲ شعر از آن‌ها برای انتشار عرضه شده است. و نیز همه کتاب‌های اورول در ایران ترجمه شده‌. این نویسنده روشنفکر و مبارز در دهه ۱۹۵۰ درگذشت و این درحالی است که بر روی سنگ قبرش هیچ اشاره‌ای به  نام و آوازه جهانی‌اش یعنی جورج اورول نشده است.

در روزگاری که دروغ یک واقعیت عمومی است، به زبان آوردن حقیقت یک اقدام انقلابی است...

همه آدمها با هم برابرند

اما پولدارها محترم‌ترند!

اما دخترها پر طرف دارترند،

اما بچه ها واجب ترند،

اما خانم‌ها مقدم ترند!

اما سفیدها برترند و سیاها بدبخت ترند،

البته تبعیضی در کار نیست؛

در کل همه آدم‌ها با هم برابرند،

اما بعضی‌ها برابرترند...


جورج‌ اورول




.............................................................


«نزار توفیق قبانی» معروف به «نِزار قُبّانی» در سال ۱۹۲۳ در دمشق در سوریه متولد شد. این دیپلمات، شاعر، نویسنده و ناشر سوری، بیشتر به واسطه اشعار عاشقانه‌اش معروف است. که عنصر اساسی اشعارش را زن و عشق تشکیل می‌دهند. اشعار او به بیشتر زبان‌های زنده دنیا ترجمه شده‌است و خوانندگان معروفی مانند ام‌کلثوم، آن‌ها را خوانده‌اند. او فارغ التحصیل رشته حقوق بود و در وزارتخانه سوریه مشغول به کار بود اما چندی بعد از سیاست کناره گرفت و فقط به شعر پرداخت. اتفاقات غم انگیز زندگی او مانند خودکشی خواهرش، کشته شدن همسرش بلقیس در حادثه بمب گذاری و... تاثیر بسیاری بر اشعار او نهاد. او در سن ۷۵ سالگی در لندن در گذشت.


من چیزی از عشق‌مان

به کسی نگفته‌ام!

آنها تو را هنگامی که

در اشک‌های چشمم

تن می‌شسته‌ای دیده‌اند...



بگو دوستم‌ داری‌ تا زیباتر شوم

بگو دوستم‌ داری‌ تا

انگشتانم طلا گردند و پیشانی‌ام ماه

بگو دوستم‌ داری‌ تا بتوانم دگرگون شوم

بدل به‌ خوشه‌ی‌ گندم‌ شوم یا درخت نخل

هم اکنون بگو! درنگ نکن ...

برخی از عشق ها درنگ نمی‌پذیرند

بگو دوستم‌ داری‌ تا تقدس مرا بیشتر کنی 

تا از دفتر شعرم‌ کتاب مقدس بسازی‌

تقویم‌ را عوض می‌کنم‌ اگر بخواهی

فصل‌ها را می‌شویم و فصل‌های دیگری می‌سازم 

امپراطوری زنان برپا میکنم اگر بخواهی

بگو دوستم‌ داری‌ تا شعرهایم‌ روان شوند

نوشته هایم آسمانی 

عاشقم‌ باش‌ تا خورشید را با اسب‌‌ها و کشتی‌ها تسخیر کنم

درنگ نکن 

این‌ تنها فرصتی ست برای من‌

تا بیافرینم تا بیاموزانم


نِزار قُبّانی




.............................................................

«غادة السمان‌» نویسنده زن اهل سوریه است. که در سال ۱۹۴۲ در دمشق در سوریه متولد شده‌ است. و در همان سنین کودکی مادر خود را از دست می‌دهد. پدرش دکتر احمد السمان، رئیس دانشگاه سوریه است که تحت تاثیر پدر در نوجوانی نخستین کارهایش را به چاپ می‌رساند. وی خویشاوندی دوری هم با نزار قبانی شاعری که قبلا درباره‌اش خواندیم دارد.

او را یکی از بنیان‌گذاران شعر نو در ادبیات عرب می‌دانند. «به تو اعلان عشق می‌کنم» یکی از مجموعه‌ قصه‌های اوست ، که سال ۱۹۷۶ میلادی به چاپ رسید و او را به عنوان یک زن نویسنده به جهان معرفی کرد. می‌گویند این شاعر معروف زن عرب، اشعارش تحت تاثیر از «فروغ فرخزاد» بوده است. غاده السمان ۸۰ ساله اکنون در لندن سکونت دارد و گاهی به دیار خود یعنی دمشق هم مسافرت می‌کند.


تو را دوست داشتم

چنان که انگار تو

آخرینِ عزیزانِ من بر روی زمینی!

و تو رنجم دادی

چنان که گویی من آخرینِ

دشمنانِ تو بر روی زمینم!




عشق تو، در درونم 

مثل درختی تناور ریشه دوانده

و اینگونه‌ ای همه عمر من 

من، عشق خویش به تو را  باز گفته‌ام 

من، آشتی خویش با تو را  به تو باز گفته‌ام

من، بخشش خویش را نصیب تو كرده‌ام

علیرغم، همه‌ آنچه كه بود 

و هر آنچه، خواهد بود

 

غاده السلمان




.............................................................


«اوژن امیل پل گرندل» مشهور به «پل اِلوار»

در سال ۱۹۵۲ در سن دنیس فرانسه در خانواده‌ای متوسط به دنیا آمد.

ترجمه برخی از اشعار این شاعر بزرگ فرانسوی، در دفتر دوم «شاملو» که «ترجمه گزیده‌ای از اشعار شاعران بزرگ جهان» است نوشته شده است. او در همان سنین آغازین رشد به شعر دلبستگى فراوان یافت و براى اولین بار چند قطعه از اشعار خود را در مجلات ادبى فرانسه به چاپ رساند.

الوار جزو اولین کسانى بود که از مزایاى شعر ناهشیارانه و تفاوت آن با اشعار هشیارانه سخن گفت و شعر را ناشى از حالت خودکار مغز آمیخته با اوهام (تخیل) دانست.

الوار از شاعران ردیف اول مکتب سوررئالیسم بود و سبک شخصى خاصى در این مکتب به وجود آورد. 

«قطعه‌ی آزادی» را پل الوار در سال ۱۹۴۱ ، در بحبوحه ی اشغال فرانسه توسط آلمان سروده است. همچنین شعر زیبای «تو را دوست می‌دارم» پل الوار به واسطه سریال «مدار صفر درجه» و خوانده شدن مکررش به وسیله یکی از شخصیت‌های داستان ، مورد توجه بسیاری قرار گرفت:


تو را به جای همه كساني که نشناخته‌ام

دوست می‌دارم

تو را به جای همه روزگارانی که نمی‌زیسته‌ام

دوست می‌دارم

برای خاطر عطر گسترده بیکران

و برای خاطر عطر نان گرم

برای خاطر برفی که آب می‌شود،

برای خاطر نخستین گل

برای خاطر جانوران پاکی که آدمی نمی‌رماندشان

تو را برای خاطر دوست داشتن

 دوست می‌دارم

تو را به جای همه زنانی که دوست نمی‌دارم

دوست می‌دارم.

زخمی بر او بزن

عمیق‌تر از انزوا


پل الوار ترجمه احمد شاملو



.............................................................

«چارلز جان هافِم دیکنز» همان نویسنده نام آشنا «چارلز دیکنز» معروف است که در ۷ فوریه ۱۸۱۲ در شهر پورتسموث انگلستان به دنیا آمد. دیکنز، دومین پسر جان دیکنز، کارمند اداره کارپردازی نیروی دریایی بود. به دلیل شغل پدر سفرهای زیادی داشتند. پدرش اهل لاابالی‌گری و وامداری بود و بلاخره  به زندان افتاد و به همین دلیل دیکنز ۱۱ ساله به کار مشغول شد. او همچنان مجبور به کار بود تا بالاخره بعد از مراجعت پدر توانست به مدرسه بازگردد.

دیکنز بعد از پایان دوره مدرسه بر آن شد که روزنامه نگار شود و در حالی‌که جوانی حدودا ۲۰ ساله بود، خبرنگار امور عمومی و پارلمانی شد. در همین دوران عاشق شد، که بعدها این عشق، در عشق شخصیت معروف رمانش دیوید کاپرفیلد، به دختری به نام دورا بازتاب یافت.

بنابراین داستان‌هایش نیز بازتابی از رویدادها و شخصیت‌های زندگی واقعی او بودند. وی علاوه بر خبرنگاری و روزنامه‌نگاری، شاعری و سر دبیری بنتلیز مسیلانی را نیز در کارنامه هنری خود دارد. از آثار معروف چارلز دیکنز می‌توان به آرزوهای بزرگ، دیوید کاپرفیلد، و از همه مهم‌تر الیورتوئیست که دومین رمان اوست اشاره کرد. این نویسنده مشهور و فعال اجتماعی در ژوئن ۱۸۷۰ چشم از جهان بربست.


در بخشی از کتاب الیور تویست می‌خوانیم:


صبح روز بعد الیور از خواب بیدار شد و هیچ صدایی در خانه نبود. او تنها در اتاق خود منتظر فاگین ماند. در غروب همان روز فاگین با یک جفت کفش محکم به خانه برگشت.

«اینارو بپوش الیور عزیزم. کلی راه باید بری...»



دیدی دلم شکست

دیدی این بلور درخشان عمر من

بازیچه بود

دیدی چه بی صدا

دل پر آرزوی من

از دست کودکی که ندانست قدر آن

افتاد بر زمین

دیدی دلم شکست

این چهار چیز را در زندگی ات نشکن

اعتماد ، قول ، رابطه ، قلب را

زیرا وقتی اینها می شکنند

صدا ندارند

ولی درد بسیار دارند.


چارلز دیکنز




.............................................................

«محمد اقبال لاهوری» ملقب به علامه، سر، دکتر، در سال ۱۲۵۶ در سیالکوت، که امروزه در ایالت پنجاب پاکستان واقع شده‌است، به دنیا آمده است. پدر او مسلمانی دیندار بود. این شاعر، فیلسوف، سیاست‌مدار و متفکر مسلمان پاکستانی، از شاعران پارسی‌گوی غیرایرانی و در عین حال محبوب  و سرشناس در ایران است. از کل ۱۲ هزار بیت شعری که توسط اقبال سروده شده‌است ۷۰۰۰ بیت آن فارسی است. ناله یتیم نخستین اثر اقبال بود. «کلیات اقبال لاهوری» به زبان فارسی اردو و انگلیسی است نیز از آثار منتشر شده او در ایران است. وی نخستین کسی بود که ایده یک کشور مستقل را برای مسلمانان هند مطرح کرد که در نهایت منجر به ایجاد کشور پاکستان شد. تاریخ درگذشت او را اول اردیبهشت ۱۳۱۷ در لاهور پاکستان ثبت کرده‌اند.


ساحل افتاده گفت گرچه بسی زیستم

هیچ نه معلوم گشت آه که من کیستم

موج زخود رفته‌ای تیز خرامید و گفت

هستم اگر می‌روم گر نروم نیستم...




چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما

ای جوانان عجم جان من و جان شما


غوطه‏ها زد در خمیر زندگی اندیشه‏ام

تا به دست آورده‏ام افکار پنهان شما


مهر و مه دیدم نگاهم برتر از پروین گذشت

ریختم طرح حرم در کافرستان شما


فکر رنگینم کند نذر تهی دستان شرق

پاره لعلی که دارم از بدخشان شما


می‏رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند

دیده‏ام از روزن دیوار زندان شما


حلقه گرد من زنید ای پیکران آب و گل

آتشی در سینه دارم از نیاکان شما


اقبال لاهوری




.............................................................


اتمام خبر /


گالری خبر

اخبار پیشنهادی

برچسب ها: خبرگزاری شعر تارنا شعر سایت شعر اقبال لاهوری چارلز دیکنز پل الوار غاده السلمان نزار توفیق قبانی نزار  قبانی جورج‌ اورول زندگینامه

اشتراک گذاری :

مطالب مرتبط

    نظرات


    لطفا نظرات خود را به زبان فارسی بنویسید و از نوشتن آن با الفبای لاتین خودداری کنید.