1401/09/01   شعر امروز   کدخبر: 1576   نظر: 0   بازدید: 2228   خبرنگار: شمیلا شهرابی چاپ

شفیعی کدکنی: خودکامگی مایه ی تباهی است

شفیعی کدکنی: خودکامگی مایه ی تباهی است

شفیعی کدکنی شاعر و نویسنده معاصر در پی آخرین پست اینستاگرامی خود در خصوص ظلم و ظالم  چنین اظهاراتی به نقل از شاهنامه فردوسی شاعر نام آشنای قرن چهارم  بیان داشت.

به گزارش خبرگزاری شعر ایران - تارنا: شفیعی کدکنی شاعر و نویسنده و استاد دانشگاه در صفحه شخصی خود از قدرت مطلقه و ظلم و تباهی از نگاه فردوسی مطلبی منتشر کرد.

کدکنی نوشت : از نظر فردوسی قدرت مطلقه به ظلم و تباهی می انجامد.چاره رفع بلا خودکامگی تقسیم قدرت است.این را در سراسر شاهنامه می توان دید.از دوره اساطیری پیشدادیان،که پادشاه خود پهلوان و رهبر قوم بود چون بگذریم.
در ادوار بعدی قدرت مطلق به دست پادشاه نیست.در دوره کیانی تا پایان عصر کیخسرو پهلوانان شریک قدرت پاده شاه اندو از گشتاسب تا یزگرد، موبدان
پادشاهان آسایش این جهان ایرانیان را تامین می کردند و موبدان راه رستگاری آن جهانی را به مردم نشان نمی دادند و هردو نیرو پدر خدمت بهروزی و نیک سرانجامی، ایرانیان بود.
در شاهنامه پادشاه مظهر استقلال کشور و حافظ ایران در برابر هجوم خارجی است.اعلام جنگ و صلح با اوست.
پهلوانان در جنگ با دشمن فرمانبردار او هستند.اما نوکر چشم و گوش بسته او نیستند.پهلوانان در عین وفاداری به شاه وجدان بیدار ملت و مظهر آزادگی و گردن فرازی هستند و اگر پادشاه از اصول صحیح شهریاری و دادگری پای فراتر گذارد در برابر او مردانه می ایستد.
نمونه های ایستادگی پهلوانان مخصوصا رستم را در برابر شاهانی چون کاوس،گشتاسب و سخنان تند پهلوانان را خطاب به آن شاهان می بینم.
وقتی کیکاوس با سبکسری و به فریب ابلیس چهار عقاب را به تخت بست و به نیروی آنها به آسمان رفت و در بیشه ای در آمل به زمین افتاد.گودرز او را چنین سرزنش کرد؛

بدو گفت: گودرز بیمازشتان
تورا جای زیبا از شارستان
به دشمن دهی هر زمان جای خویش
نگویی به کس بیهده رای خویش
صنم بودی، اکنون برهمن شدی!
کنون به آسمان پرداختی!
کاوس جوابی ندارد شرمسار می شود واز کاخ بیرون می رود.
یک بار دیگر هنگامی که رستم خبر کشته شدن دست پرورده اش سیاوش شاهزاده بی گناه را می شنود،به آهنگ کین خواهی از تورانیان از نیمروز حرکت می کند.ابتدا به درگاه کاوس می رود و با خشم و خروش او را خوار می سازد.

چو آمد بر تخت کاوس کی
سرش بود پر خاک و پر خاک پی
بدو گفت:خوی بد،ای شهریار
پراکندی و تخمت آمد به بار
تورا مهر سودابه و بدخوی
زسر بر گرفت افسر خسروی
کنون آشکارا ببینی همی
که بر موج دریا نشینی همی

اتمام خبر /

اخبار پیشنهادی

برچسب ها: خبرگزاری شعر تارنا شاهنامه فردوسی شفیعی کدکنی

اشتراک گذاری :

مطالب مرتبط

    نظرات


    لطفا نظرات خود را به زبان فارسی بنویسید و از نوشتن آن با الفبای لاتین خودداری کنید.