1401/12/02   مقالات   کدخبر: 1590   نظر: 1   بازدید: 5078   خبرنگار: دانیال فتحی لاطران چاپ

بررسی لهجه ی اصیل تهرانی

به طهرانی اصیل سخن گفتن

دانیال فتحی لاطران

فرهنگ زبان طهرانی که این روزها دستخوش تغییرات گوناگون شده و درحال نابودی و از بین رفتن است،واژه ها و اصطلاحاتی که ریشه درستی دارند و اغلب از پدربزرگها و مادربزرگها می شنیدیم.

به گزارش خبرگزاری شعر ایران - تارنا : در این روزگار آشفته که همه عناصر زندگی آدمی در حال دگرگونی و پوست اندازی است و همه چیز دنیا از همه نظر به سرعت پیش می رود و داده ها در کسری از ثانیه در دست بشر قرار می گیرد، هویت، تاریخ و زبان نیز از این قاعده مستثنی نیست و اطلاعات تاریخی و زبانی هم به آسانی در دسترس است و فرهنگ جوامع مختلف در اختیار همگان قرار می گیرد.

جدا از اطلاع رسانی و فرافکنی انواع رسانه های دیداری و شنیداری میهنی و فرنگی که خوراک گوش و چشم ماست و به صورت ناخودآگاه حافظه و فرهنگ واژگانی مارا از کودکی شکل می دهد، خانواده نخستین نهادی است که زبان گشودن را در آن فرا می گیریم. مادر و پدر در درجه اول اهمیت قرار دارد و بعد پدر بزرگ،مادربزرگ و دیگران که همگی واژه ای را خواسته یا ناخواسته به ما می آموزند. 

در این بین در ایران عزیزمان بیشتر اوقات به دلایل مختلفی از جمله : شیوه های آموزش نادرست، عدم مطالعه کافی، و عدم آگاهی کامل رسانه در اطلاع رسانی آکادمیک و درست، ما از دوران کودکی درست صحبت کردن زبان شیرین فارسی و دیگر زبان های رایج و درهم آمیخته با فرهنگ کهن میهن در کشور از جمله زبان هنرمندانه ترکی آذربایجانی را به دلیل عدم فهم اصولی درک معنی و تلفظ به خوبی فرانمی گیریم. همین طور می شود که یکسری واژگان عجیب و غریب تولید می شود، واژگان بیگانه زیاد استفاده می شود و زبان و هویت از بین می رود. ما هنوز فرق بین زبان و لهجه و گویش را درست نفهمیدیم و کسی که لهجه دارد را یا گویش یا زبان دیگری صحبت می کند را در زمره بی سوادان به شمار می آوریم.

ما همین زبان رسمی خود را به اشتباه استفاده می کنیم. تهرانی ها یا ترونیا گویش یا لهجه مخصوص به خود را دارند. بعضی از ما نمی دانیم کسی که تهرانی اصیل صحبت می کند لاتی سخن نمی گوید! او درست تکلم می کند. حالا شاید افرادی عشق لوطی گری دارند بخواهند به روش کلاه مخملی ها صحبت کنند آن ها هم درست صحبت می کنند و من درآوردی نیست ما آگاهی کافی نداریم یا این که فراموش کردیم.

اولین بار زمانی که پدربزرگم(پدربزرگ مادری) برای گردش مرا به میدان توپخانه و بازدید از بازار و کاخ گلستان برد در مسیر میگفت :

مواظب باش تو جوق نیوفتی چال و چوله داره...  یا تو بازار گاری ها یا باربرها می آمدن میگفت مواظب باش سِکندری نخوری زمین له و لورده نشی....

من از اطرافیان شنیدم قدیمی ها به جوی آب به دلیل این که زبانشان نمی چرخد می گویند جوق آب! یا اینکه دیر مدرسه رفته اند اکابر رفته اند درست تلفظ نمی کنند. اما همه این ها برداشتی اشتباه از شیوه تکلم و لهجه پدربزرگ بود پدر بزرگ بچه تهرون بود و درست تلفظ می کرد و ما نفهمیدیم. کارمند بازنشسته راه آهن و همکار مرتضی احمدی مگر می شود همانی واژه ای که استاد احمدی صدای خوش طهران قدیم، جوق می گوید او هم اشتباه تلفظ کند؟!





وقتی نخستین بار یک فیلم سینمایی سیاه و سفید ایران  قدیم زیبا دیدم که ستاره سینما جاوید نام ناصرملک مطیعی اینبار بدون گریم و پوشش اغراق آمیز جاهلی و لوطی گری با کلاه مخملی به همراه بهمن مفید و دیگر هنرمندان اصیل به همراه دوبلورهای نامی در فیلم شاهکار (سه قاپ) اثر اجتماعی،انتقادی درباره قمار و قمار باز از استاد زکریا هاشمی (محصول1350) همان واژگان و اصطلاحات را در گفتگوهای جذاب فیلم استفاده می کنند، متوجه شدم ما اشتباهات کلامی بسیاری را از کودکی تا بزرگسالی همراه خود آورده ایم و نشر می دهیم. این فیلم آکنده از واژگان تهرانی اصیل است. از ادبیات داستانی در این زمینه می توان رمان جذاب (اسمال در نیویورک) اثر حسین مدنی را نام برد. از دیگر کسانی که در فرهنگ تصویری تاریخ سینمای ایران این لهجه و زبان را در قالب فیلمنامه حفظ کردند می توان به استاد مسعود کیمیایی و استاد علی حاتمی اشاره کرد.

برویم باهم تعدادی از این واژه ها که در فرهنگ واژگان تهران توسط استاد مرتضی احمدی در قالب کتابی ارزشمندجمع آوری شده مرور کنیم،لذت ببریم و اشتباهات خود را اصلاح کنیم : ابتدا با الف آغاز می کنیم.


آبدوغ خیاری: کاری بدون توجه و دقت انجام دادن و بزن و برویی کردن

آب شنگولی: مشروب الکی، عرق کشمش           

اٌتول: اتومبیل       

آپارتی یا هاپارتی: پررو،دریده،بددهن،سرتق       

اسمی: نامدار،مشهور

آیِزنه:شوهر خواهر       

آلاف و اولوف: پول،مِلک   

ایاغ: رفیق صمیمی،دوست خوب

ایز گم کردن: اثر را از بین بردن، رد پا را خراب کردن 

باج سبیل: پول زور       

باسمه ای: بدلی، ساختگی و قلابی  

بامبول: کلک، حقه، نیرینگ     

بزآورده: بدشانسی آورده   

پاتیل: مست، خراب، لول       

 پاپاسی: پول کم ارزش

ترزدن: خرابکاری کردن و به گند کشیدن   

تٌقٌلی: فسقلی، تپل، گرد

تق چیزی درومدن: چو افتادن، رسوایی به بار آوردن 

تیپا: لگد

جُل و پلاس: رو انداز، گلیم یا پتو، اسم عام برای زیرانداز

جونم مرگ شده: نوعی نفرین مادرانه 

 جیگرطلا: معشوقه، محبوبه

جینگولی مسّان: کودک سفید تپل و خنده رو   

جِرقابه: آب سیاه و کثیف و آلوده

چاییدی: فکر بیهوده کردن و وعده بیهوده به خود دادن   

 چو: شایعه     

چوق: واحد پول

چپ اندرقیچی: قیقاج، چپ و راست راه رفتن و تاب خوردن   

چَتوَل: یک چهارم بطری

چپت چقذه: چقدرپول داری 

چپه: پول، مایه دست،پولی که قمار باز برای قمار رو کند.

چپه شدن: بی حال شدن   

حتمی: واجب، ضروری   

حرومی: راهزن، دزد سرگردنه

چٌسان فسان: آرایش، بزک دوزک     

خرمگس معرکه: فضولباشی، مزاحم 

خیسید: زیرحرفش زد.

خرج اتینا: ولخرجی   

  داداردودور: هوچی گری   

 ددری: اهل گردش مدام، کسی که طاقت ماندن در خانه ندارد.

ریخت رو داریه: همه چیز رو شد.   

ریگ تو کفش: مزاحمت 

 ریغماسی: لاغروضعیف و مردنی

زرت کسی قمصور شدن: زوارش دررفتن،از رمق رفتن     

زپرتی: فکسنی، سست، پوشالی

سرسام: آشفتگی،پریشانی   

سلیطه: زن بی حیا و دریده     

سٌلفیدن: اِخ کردن، دادن 

شلاقی: ضربتی،بدون وقفه،سریع       

شیتیل: سهمیه ای که قمارباز برنده به عنوان دستخوش پرداخت می کند.

شِناس: آشنا   

شندرپندری:پاره پوش     

شرو ور : حرف های پرت و پلا   

 ضعیفه: زن

طیاره: هواپیما 

ظالم بلا: بازیگوش 

 عٌرضه: لیاقت   

عشق باز: پرنده باز، کفترباز

عشقش کشیده: هوس کرده   

غلط انداز: فریبنده     

فِت فتی: دو به هم زن، سخن چین

سیتی سُماقی: نازک نارنجی   

سینه سوخته: دردمند،دردکشیده     

صغرا کبرا: مقدمه چینی، زمینه سازی

غازچرون: بی کار، ولگرد     

غمیش: عشوه گری،ادا، کرشمه       

فِرتی: ناگهانی       

فی فی: سبک،جلف

قاقالی لی: خوراکی به زبان بچه های خردسال       

  قوقو: تک وتنها     

کرتیم: نوکرتیم

کیفور: سرحال،شاد و خوش     

گری گوری: بی سروپا   

گزک: بهانه، دستاویز

لش و لوش: ولگرد، خلافکارها         

لوطی: داش مشدی،جوانمرد     

لٌغٌز: متلک،لیچار، بدگویی کردن

لوک: دراز بدقواره   

مالیده: ازبین رفته   

مچل کردن: دست انداختن  مٌفت بر:رند، متقلب

مشتی: جوانمرد،لوطی،دست و دلباز   

ناکس: بی سروپا   

نجوش: نچسب   

نفله: بی وجود  

هاپولی کردن: بلند کردن،بالاکشیدن


پایان خبر/

گالری خبر

اخبار پیشنهادی

برچسب ها: خبرگزاری شعر تارنا دانیال فتحی لاطران لهجه ی تهرانی طهران قدیم مرتضی احمدی ناصر ملک مطیعی مسعود کیمیایی کلمات قدیمی تهرانی

اشتراک گذاری :

مطالب مرتبط

    نظرات


    لطفا نظرات خود را به زبان فارسی بنویسید و از نوشتن آن با الفبای لاتین خودداری کنید.