موروثی بودن شعر
همیشه این گفته معقول به نظر میرسد که بین نظریه شعری و اجرای شعری شکاف وجود دارد، همانطور که در شعر شاملو و نیما دیدیم که خورشید نظریهها چندان که باید در عمل سوزناک و درخشان و گرم نبودند و پیروانی که بعدها به آنها پیوستند آثاری به یاد ماندنی بر جای نگذاشتند. در ادامه به این مطلب بپردازیم که چه اتفاقی افتاد که شعر دهه هفتاد بر سر زبانها افتاد.
به گزارش خبرگزاری شعر ایران-تارنا: اگر معتقد به موروثی بودن خیلی چیزها هستیم درباره این مطلب کمی بیشتر فکر کنیم
به این ترتیب که اگر تمام ملاکهای خوب انسانی، مادرزادی به ارث برسد آیا ناراضی هستیم! اگر بد چطور! اگر این موروثی بودن را به فکرها و عقاید و خلق وخوها نسبت بدهیم چطور! آیا باز این سوال خوب و بد بودن مطرح میشود؟ حال اگر این موروثی بودن را به سطح علم در جامعه بکشانیم، آیا میپذیریم که وقتی سطح علمی یک جامعه بالا باشد آن را به دهههای بعد از خود واگذار میکند! آیا این مطلب را میتوانیم گذاری از شعرهای اصیلی که از نیما آغاز میشود و از شاعرانی مثل شاملو، فروغ عبور میکند و به شاعران دههی هفتاد میرسد؟ بدانیم! و با اطمینان بگوییم در ادامه این مسیر، دستاوردها رو به پیشرفت میروند و یا نه همان دستاوردها ادامه پیدا میکنند و اینچنین شعر همراه با زمان پیش میرود!
قبل از اینکه یک تفاوت از شاعران دهه هفتاد بگوییم، سخن را از چند دهه قبلتر آنها شروع کنیم، زمانی که اگر جوان بودیم و نیرومند و میخواستیم ابراز وجود کنیم و خودی نشان بدهیم سیلی تنها پاسخمان بود. زمانی که بزرگان شعر صفحه اول روزنامه را به خود اختصاص میدادند و شاید با ورق زدن به صفحههای آخر که میرسیدیم، تازه نام چند شاعر نوقلم هم ذکر شده بود؛ و دنیای به اصطلاح دیکتاتوری و پدر سالارانهای حاکم بود.
حالا به دهه هفتاد که میرسیم آنها برای داشتن جایگاه خود کوتاه نیامدند و تولد شعر خود را ثبت کردند. برای نوگرایی شعر کوشیدند، به این صورت که در شکل شعر، که در دو وجه بیرونی شکل شعر و وجه درونی شکل شعر تعریف شده است جنبش نوینی را آغاز کردند تا شعر هم از نظر زبان و هم از نظر محتوا با زدودن کهنگی، جلای تازهای بیابد. هر چند همیشه این گفته معقول به نظر میرسد که بین نظریه شعری و اجرای شعری شکاف وجود دارد، همانطور که در شعر شاملو و نیما دیدیم که خورشید نظریهها چندان که باید در عمل سوزناک و درخشان و گرم نبودند و پیروانی که بعدها به آنها پیوستند آثاری بهیادماندنی بر جای نگذاشتند.
در ادامه به این مطلب بپردازیم که چه اتفاقی افتاد که شعر دهه هفتاد بر سر زبانها افتاد، این اتفاق در نرم زبان شعر بود و به اصطلاح بزرگان شعر، فراروی از زبان و بیان متعارف شعر فارسی را در آثار این دهه مشاهده میکنیم ، که شعر دهه هفتاد را به نتایج چشمگیری سوق داد. همه شاعران شاخص این دوره که آنها را نام خواهیم برد باهم یا بیهم عزم خود را جزم کردند تا زیر آسمانی دیگرگونه چادر فکری خود را بگسترانند. البته عناصر بسیاری را از شاخصههای شعری دهه هفتاد گفتهاند که مهمترین آن، عنصر زبان شعر است و از آنجا که سادهترین تعریف شعر این است که، شعر حادثهای است که در زبان روی میدهد و به آسانی بین زبان شعری که میخوانیم یا میشنویم و زبان روزمره میتوانیم تمایزی احساس کنیم، بنابراین تغییر یا تعریف زبان شعر را تا حدودی درمییابیم.
باید گفت که پیشآهنگ این موضوع با نظریات رضا براهنی شاعر، نویسنده و منتقد و فعال سیاسی ایرانی جرقه خورده است و شعر براهنی شاخصی برای «جریان شعر زبان» محسوب شد. رضا براهنی در این نظریه « کارکرد ابزاری زبان را در شعر رد میکند و زبان را امری بنیادین میداند که در هر شعر، تمامی قوانین را باید به هم بزند، حتی قوانین سنتی خود را و دستور و نحو سنتی خود را، تا «زبانیت» خود را به عنوان تجاوز ناپذیرترین اصل شاعری، حفظ و به سوی آینده پرتاب کند...» مثلا وقتی میگوید:
«اسبی شبیه سبز که از یک ستاره به آن سرسرا سکوت سرازیرساز
و من، خداخدا که دنیا پایان نیابد
و چرخش زمان و زمین جاودانه باز بماند»
در فضای ذهنی شاعر، یک اسم شبیه یک صفت نقش بسته است و شاعر از عناصر عینی پیرامون خود بهره میبرد و آن را در اختیار خواننده میگذارد.
مهم آشنایی با شعر آزاد دهه هفتاد و به تعبیری شعر نو فارسی است که این جریان شعری فرصت طلایی بود که برای شاعران این دوره پیش آمد. اینکه به تخریب یا بازسازی شعر انجامید کاری است که به کارشناسی باید سپرد و در مطلب خبری گنجانده نمیشود.
«یدالله رویایی»
مشهور به رویا، شاعر و ادیب ایرانی در سن ۹۰ سالگی در پاریس درگذشت یکی از آثار او «هفتاد سنگ قبر» است
«برگی از شاخهی لخت
بر بسیاران افتاد
و نامش را گم کرد.»
«رضا براهنی»
شاعر و نویسنده و منتقد ادبی و فعال سیاسی ایرانی و خالق کتاب «کیمیا و خاک» او بیشتر وقت خود را صرف آموزش آنچه که باید و شاید در ادبیات داستانی ایران به ایرانیها کرده است.
«صدای کف زدنت کبکهای کیهانی را برای من که زمینی هستم بیدار میکند...
چه دستهایی داری
شبیه بوسه!»
«شمس لنگرودی»
شاعر، بازیگر، خواننده و مورخ ادبی معاصر ایران است که بیشتر شعرهایش درگیری انسان مدرن با جامعهی سنتی را نشان میدهد اثر
«قطار سفید» آخرین سروده منتشر شده این شاعر است.
«میدانم که سرانجام آن قطار سپید میرسد
تو قدم بیرون میگذاری
و قطار
مثل تکه یخی آب میشود
قطاری که یگانه مسافر آن تویی
و از مبدا من به مقصد من روانی»
«علی باباچاهی»
شاعر، نویسنده، محقق و منتقد ادبی ایرانی است از یکی از آثار او «عقل عذابم میدهد» است.
«مردی که خودش را تمام روز
در یک اتاق زندانی میکند
اصلاً دیوانه نیست
یا انار متراکمیست که در پوست خودش جا خوش کرده
یا پیاز متورمیست که لایهلایه پرده برنمیدارد از تنهاییاش...»
«علی رضا پنجهای»
شاعر، روزنامهنگار، نظریهپرداز و منتقد ادبی ایرانی است. وی سردبیر ویژهٔ فرهنگ، هنر و ادبیات گیلهوا بودهاست. «شب هیچ وقت نمیخوابد» یکی از آثار اوست.
«کجای اینهمه باران در تو مقدر شد
بگذار این آسمان سیلکوب ببارد
غمها آنقدر بزرگ شدهاند
که در شمار نمیآیند»
«سید علی صالحی»
شاعر و نویسنده معاصر بختیاری است که رسالتهای اجتماعی و فرهنگی زیادی دارد و چندان دلِ خوشی از ظاهرسازیهای دروغین و پوشالی ندارد. «ساده بودم، تو نبودی، باران بود» یکی از آثار این شاعر محبوب است.
«رفتن هم حرف عجیبی است
شبیه اشتباه آمدن
گفت بر میگردم
و رفت
و همه پلهای پشت سرش را ویران کرد
همه میدانستند دیگر باز نمیگردد
اما بازگشت
بیهیچ پلی در راه
او مسیر مخفی یادها را میدانست»
«احمد رضا احمدی»
شاعر، نمایشنامهنویس و نقاش ایرانی است که در زمینه موسیقی، ویراستاری، ادبیات کودک و نوجوان فعالاند او در صداپیشه و بازیگری نیز نقش مهمی ایفا میکند. او مفتخر به دریافت جایزه آندرسن شد. «از پنجره مسافرخانه» یکی از آثار اوست.
جایزه هانس کریستین آندرسن به نام نویسنده دانمارکی است. این جایزه هر دو سال از طرف دفتر بین المللی کتاب نسل جوان به مولفی از ادبیات کودک و نوجوان تعلق میگیرد.
«از دستان من نیاموختی
که من برای خوشبختی تو
چه قدر ناتوانم
من خواستم با ابیات پراکندهی شعر
تو را خوشبخت کنم»
«رسول یونان»
شاعر، نویسنده و مترجم معاصر ایرانی است. شعرهای او طرفداران بسیاری را به خود اختصاص داده است. «رودی که از تابلوهای نقاشی میگذشت» گزیدهای از دو دفتر شعر اوست.
«هی کایابای
عقاب خانگی همسایه!
زندگی در اعماق عادت ها
هیچ فرقی با مرگ ندارد
تو مرده ای
فقط معنای مرگ را نمیدانی!»
«فرشته ساری»
نویسنده و مترجم و از شاعران زبانزد دهه هفتاد است که لایق دریافت جایزه شعر پروین اعتصامی شد. مجموعه شعر او با نام « پژواک سکوت» منتشر شده است و در مجموع ۱۷ کتاب شعر و داستان تالیف و ترجمه کرده است.
(شعر «تنگنا» از «پژواک سکوت»)
«وقتی که مشعل ها را می شکستند
آتش
جان مرا پناهی جست
تا روزی از دریچه قلبم بیفروزد
وقتی هجوم توفان
چراغی را آسوده نمی گذاشت
حضور تو روشنایی گشت
وقتی بر چنگک ها
اندوه ما را می آویختند عریان
و شگفتی در نگاهمان نمی گنجید
فراخنای عشق تو را یافتم
در چنان زمانهه ای
که زمین شرم داردش
و من زخم دارمش
مهربانی تو
درهای قفس را گشود.»
«نازنین نظام شهیدی»
شاعرهای که با انتشار مجموعه شعر «بر سهشنبهها برف میبارد» به شاعر سهشنبهها معروف شد. او در دی ماه ۱۳۸۳ با کارنامه درخشانی از فعالیتهای خود چشم از جهان فرو بست.
(منتخبی از ماه را دوباره روشن کن صفحه ۱۰)
«سرانجام
آنچه زمین را بیدار میکند
دست تابناک آبان بود
و آنچه زمان را چرخاند،
شاخهی پاییز
تا
ته مانده درد بستهی تابستان را
دور بریزد.»
منیره پرورش، آذر کیانی، رقیه کاویانی، لیلی گلهداران و... بسیاری دیگر از شاعران بانو و آقا آهسته آهسته از پیروان شاعران دهه هفتاد شدند و به آنها پیوستند.
پایان خبر /
برچسب ها: شعر نو تارنا شمس لنگرودی خبرگزاری تارنا فروغ شعر آزاد رضا براهنی شاملو علی باباچاهی یدالله رویایی خبرگزاری شعر و ترانه شعر دهه هفتاد شاعران دهه هفتاد شعر دهه 70 جریان شعر زبان شاخصه شعر دهه هفتاد عنصر زبان شعر شعر دههی هفتاد علی رضا پنجهای سید علی صالحی احمد رضا احمدی رسول یونان فرشته ساری نازنین نظام شهیدی