1401/12/17   ملل   کدخبر: 1596   نظر: 0   بازدید: 1177   خبرنگار: زهره رضوانی چاپ

آمد بهار خرم

رودکی و سفر به بخارا

رودکی و سفر به بخارا

درباره عصر سامانیان شنیده‌اید که سامانیان بخارا را بسیار آباد کرده بودند. حتما در ذهن‌مان شعر سمرقند و بخارا را به یاد خواهیم آورد. این شهر زیبا به صورتی بوده است که رودکی شعر بوی جوی مولیان را برای تشویق به بازگشت و آمدن امیرنصر به آنجا سروده است.

به گزارش خبرگزاری شعر ایران -تارنا: در روزگار رودکی، پدر شعر فارسی در قرن سوم، با آنکه زبان مردم سمرقند و بخارا فارسی بود اما در شهر بخارا نژادها و ادیان مختلفی در کنار هم می‌زیستند.

چنین تصور کنید که در این شهر، هم نژاد ترک، هم تازیک و هم اقلیت اعراب در کنار هم بودند و از نظر ادیان هم مسلمان، یهود، مسیحی، هندو و بودا، حتی بت‌پرست در کنار هم با خوبی و خوشی زندگی می‌کردند.


همان‌ طور که می‌دانید سلسله‌ حاکم بر آن سامانیان بودند که در زمان آنها رواج اسلام در اوج شکوفایی خود بود و حتی نهضتی با نام شعوبیه که یکی از شاخصه‌های مهم آنها ساختن مساجد بوده، در این دوره بسیار در تکاپو بودند. اما با این اوصاف گفته شده است در بخارا بت‌پرستان در امنیت کامل به کار بت‌پرستی خود بودند و به قولی کسی کاری به کارشان نداشت.


بخارا و دستگاه سامانی چنان رونق داشت که شاعری مثل رودکی آنقدر به توانگری و به قول خودمان مال و منال رسیده بود که حتی مورد غبطه سرایندگان بعد از خودش نیز بوده است. یعنی شاعری پولدار بود.


در کل عصر سامانی و روزگار حیات رودکی یکی از پر رونق‌ترین روزگاران در تاریخ ماوراءالنهر و خراسان بوده و قبیله بزرگ ""عدنانی"" در بخارا بوده است که رودکی در قصیده‌ای به نام «مادر می» از این بزرگ قبیله یاد می‌کند. به بخارا سفر کردیم و از رونقش گفتیم تا تاثیر مستقیم حال و احوال جوامع را بر شعر شاعران دریابیم. با دقت در اشعار شاعران این دوره این نکته ملموس است که شعرها همه از طرب و می و ریاحین و معشوقه هاست. به قول رودکی:


نیست فکری بغیر یار مرا

عشق شد در جهان و یار مرا



تولد، آغاز زندگی، جوانی رودکی


دو منبع مهم نام و کُنیه رودکی را ثبت کرده‌اند

عوفی در لباب الالباب و صاحب چهار مقاله 

که او را به نام "ابو عبدالله جعفر بن محمد الرودکی" معرفی کرده‌اند. از آنجا که در نام و کُنیت رودکی ضبط‌های مختلفی‌ست، پذیرفته‌ترین همین دو منبع است

نسبت رودک ا‌‌ز توابع سمرقند است. روستای پنج رودک، روستای کوچکی که به رودک شهرت داشت و ‌زاد رو‌ز مبارک رودکی در همین روستا است.


تاریخ‌ تولد رودکی


تاریخ تولد دقیقی در مورد رودکی ثبت نشده که با احتمال اواسط قرن سوم را نوشته‌اند .از آغاز زندگی رودکی هیچ اطلاعاتی نداریم فقط عوفی گفته است آثار هوش و ذکاوت از روزگار کودکی در او پدیدار بود و در هشت سالگی قران را از حفظ داشته است


خانواده رودکی


از خر وپالیک آنجای رسیدم که همی

موزه چینی می خواهم و اسب تازی


می گویند این بیت شعر یادآور این است که خانواده رودکی مال و منال چندانی نداشتند  البته از خانواده رودکی اطلاعاتی نداریم ولی شنیده‌ام و خوانده‌ام که رودکی در جوانی در قید زن و فرزند نبوده است



عاشق پیشگی شاعراین امر سبب بیشتر سروده‌های رودکی در جوانی بوده و حتی معشوقی به اسم عیّار هم داشته استت

کس فرستاد به سر اندر عیّار مرا

که مکن یاد به شعر اندر بسیار مرا


که بعدها باعث شد شاعرای دیگه هم الگو قرار بدهند واسم عیّار رو در شعرهاشون بگویند و از این معشوقه تصویر سازی کنند


خدمت دربار


از آغاز جوانی به دستگاه سامانیان در بخارا می‌رود و تا سالهای پیری هم در شهر بخارا می‌ماند


اعتقاد رودکی


کسی را که باشد به دل مهر حیدر

شود سرخ رو در دو گیتی به آور

به احتمال قوی دارای مذهب تشیع بوده است

البته در شاخه‌های تشیع به نام اسماعیلیه و فاطمیان بوده. رودکی عارف مسلک نبود و خط تفکر او خیلی ساده و با مضامین شادکامی وطرب بوده است و به قولی شاد خواری شاعر از شعرهایش مشخص است زیرا که از اندک شعرهای باقیمانده رودکی مشخص است ک غم ب دل راه نمی داده‌ است

و از آنجا جامعه تاثیر مستقیم  بر شعر شاعر دارد اشعار رودکی همه از طرب و شادی ست.

در مطلع بهاریه رودکی می‌خوانیم:


آمد بهار خرم با رنگ و بوی طیب

با صد هزار نزهت و آرایش عجیب


رودکی در اشعارش بیشتر از همه مدح امیرنصربن احمد را داشته است که همه ساده و واقعی و بدون اغراق زیاد است

من آنچه مدح تو گویم درست باشدو راست و مرثیه هم کم سروده است.


بسا که مست درین خانه بودم و شادان

چنان که جاه من افزون بُد از امیروملوک


کنون همانم وخانه همان وشهر همان

مرا نگویی کز چه شده است شادی سوک


با این نشانه‌ها در شعرش مشخص است که گلایه‌های او از پیری ناخوش و ناگوار است که در قصیده معروف دندانیه چنین می‌خوانیمم:

شد آن زمانه که شعرش همه جهان بنوشت

شد آن زمانه که او شاعر خراسان بود


رودکی در اواخر عمر به شهر و دیار خود رودک بر می‌گردد و از دربار سامانی فاصله می‌گیرد

که احتمال قوی به خاطر مذهب و گرایشش به فرقه فاطمیان بوده است و در این میان  ماجرای نابینایی او نیز مطرح می‌شود. منبعی قطعی مرگ او را به سال ۳۲۹هـ. گفته‌اند.مدفن رودکی در پشت بوستان پنج رودک است که مردم آن را زیارت می‌کنند.


اتمام خبر / 

اخبار پیشنهادی

برچسب ها: تارنا اخبار شعر خبرگزاری تارنا شعر کلاسیک رودکی خبرگزاری شعر و ترانه سمرقند و بخارا پدر شعر پارسی سامانیان رودک بوی جوی مولیان

اشتراک گذاری :

مطالب مرتبط

    نظرات


    لطفا نظرات خود را به زبان فارسی بنویسید و از نوشتن آن با الفبای لاتین خودداری کنید.