1402/01/11   شعر امروز   کدخبر: 1612   نظر: 0   بازدید: 2395   خبرنگار: شمیلا شهرابی چاپ

نقدی بر کتاب «سلام نسل فاخر» عباس درویشی؛

فیض شریفی: شعر معاصر از عمق انسانی تهی است

فیض شریفی: شعر معاصر از عمق انسانی تهی است

عباس درویشی  را باید وامدار شاعر و پژوهشگر و تئوریسین بی جانشین معاصر،  استاد شفیعی کدکنی دانست .شفیعی کدکنی سروده هايش را می پسندد و او را " درخت تناور غزل غرب ایران " دانسته است و بهاءالدین خرمشاهی،  شعرش را لطيف،  ظریف ، محکم با قالب و محتوایی استوار می شناسد .

به گزارش خبرگزاری شعر ایران_تارنا :استاد «فیض شریفی» نویسنده و منتقد منصف،باتجربه و دانش کامل در حوزه نقد توانسته است با قلم صریح و نگاهی موشکافانه شعر و ادبیات معاصر را برای شاعران و ادیبان و ادب دوستان منعطف تر و قابل درک و تا حد زیادی ماندگار کند، تاکنون نقد آثار زیادی را از این بزرگ بی مثال خوانده ایم.در یاداشت نقدی بر کتاب« سلام نسل فاخر »«عباس درویشی» شاعر معاصر را می خوانیم .

از نگاه شفیعی،  شعر جایگاه خاصی در عالم هستی دارد ،... شعر معاصر از عمق انسانی تهی است .شفیعی بر این باور است‌ که شعر باید به زندگی انسان و هر آن چيز که به انسان مربوط است ، ارتباط داشته باشد اگر نه تفننی بیش نیست و شاملو دقیقآ با هم نگره شعر بلند " شعری که زندگی است " را سروده است .

عباس‌ درویشی هم در مجموعه‌ ی اشعار " سلام نسل مفاخر " بر این مسأله پای می فشارد و مدام از شاعران بی تعهد و آنها که تعهد و مسئولیت را در طاقچه گذاشته اند و به سرنوشت انسان ها بی توجه اند ، حمله می برد و اتفاقا با طعنه می گويد که اگر قرار بر زیبایی و هنر برای هنر و هنر محض باشد ،  بهتر از شما از عهده بر می آیم :" 


آوخ ز جمع شاعران بی تعهد باد 

خیزد خروش از سنگ و از اینان صدا هرگز 


نوزایی انديشه را چون غده ی بدخیم 

تهدید و تخريب اند و در فکر شما هرگز 


ماه درشت نقره‌ای،  نقاشی محض است 

باور مکن ترفند شوم خدعه را هرگز 


يخ بسته‌ آتش‌ در اجاق واژه ها،  اما 

هرگز نمی ماند زمستان،  کدخدا هرگز " .


شاعر در غزل زیبا و نمادین " اما همین فردا " به مصاف شاعرانی که به اصطلاح" شعر محض " می گویند می رود. درویشی می گوید ، منطق این شاعران ، مشت است :" 


گنجشککان واژه ام را پر شکستند 

بال قلم را بر سر دفتر شکستند 


گلدان به گلدان،  اطلسی های غزل را

زیر لگد مجروح و تا آخر شکستند ...


باغ شکوفه بسته‌ را با منطق مشت 

از ریشه تا شاخه‌ به یکدیگر شکستند 


تا زهر چشم از ارغوان و گل بگیرند 

پشت صنوبر را چه ناباور شکستند"


شعرهای درویشی ، ریشه در فرهنگ غنی شعر کهن و امروز زده است .او دلبستگی و شوق شديدی نسبت به ایران و فرهنگ پرشکوه گذشته دارد و از اوضاع نابسامان شعر ، بث شکوی و شکایت می کند :" 


بارها در هم شکستم ، تا شکفتم 

ریشه در اعماق سنگ ، اما شکفتم 


چون درخت از سوز کولاک زمستان 

پیله ی یخ بسته‌ ی خود را شکفتم...


در شب شعر نفس‌ گیر معاصر 

با سپیداران پر از غوغا شکفتم ." 


شعر درویشی " رمز سماع مولانا " و ظرافت غزل سعدی است .شاعر ، شعر معاصر را از " پرستو و هیاهو و عطر شب بو و تعداد آهوها و دسته ی قوها و تکاپوها و فراسوها "  کم و تهی می داند :" 


پوزه های قرمز یک گله گرگ هار و برف 

با تو می گويد چرا ، تعداد آهوها کم است 


فصل خشکستان شعر و قحطی شاعر شده است 

شعر خوب ، این جا دریغا،  تا فراسوها کم است 


از هنر ، دریاچه ای خشکیده ماند و می روند 

آب این برکه برای دسته ی قوها کم است ..." 


شفیعی هم از این اوضاع نابهنجار شکوه و شکايت و حکایت می کند و با دلی پر خون از تنگای آواز و خشکسال شعر  و بر باد رفتن آرزوها و آمال بشر می نالد .او در همه‌ جا " هق هق گریه باغ  و هیاهوی کلاغ می بیند :" 


زان همه‌ زمزمه و همهمه و نور و صدا 

و آن همه پرده سرایان و سراپرده ی باغ 


زیر این آبی بی ابر ، صدایی گر هست 

هق هق گريه ی باغ است و هیاهوی کلاغ " .


درویشی در غزل " ارغوان " هم در زمینه ی سربی راه می رود و " سیلاب اشک " می ريزد و در " فصل سرد و منجمد زیر صفر باغ " زانو می شکند و می گوید  :" 


با قامتی تکیده تر از مشتی استخوان 

در سرزمین من ، چه به انسان گذشته است 


پشت چراغ قرمز شب ، این قلم نماند 

این عاشق سپيده دم از جان گذشته است. " 


عباس‌ درویشی شاعری بدعت آفرین و صاحب سبک و اسلوب است .او به فرهنگ و ادب ایران زمین و اساطیر کهن عشق می ورزد و با یک زبان سخته و شسته رفته‌ و هنری   و از چند زاويه به سوژه حمله می برد :" 


این جا دهان گربه ها ، بوی کبوتر می دهد 

بوی سپيد واژه‌ ی مجروح و پرپر می دهد ...


خنجر ز پشت این جا قلم ها از " قلم ها " خورده‌ اند 

این معرکه بوی " شغاد " نابرادر می دهد ..." 

شاعر به اسطوره های ایرانی و ملی مثل :" رستم ، سياوش و آرش " بیش تر توجه می کند ، او به یک کهن الگوی نجات‌ بخش فکر می کند که بیاید این بساط تخریبگر و " انتشارات تبر " را بردارد:" 


تا جنگل ما ، انتشارات تبر بود 

هر لحظه افتادن،  وقوع یک خبر بود ..."


شاخصه های شعری عباس درویشی 


یکی از ویژگی‌های اشعار عباس‌ درویشی پر رنگ کردن عنصر طبیعت گرایی و تصویرهای وظیفه مند است :" 


دریا تلاقی همه‌ ی رود و چشمه هاست 

تا کی ز هم گسستن و در رستگی شویم 


هر قله ، ازدحام هزاران هزاره سنگ 

با هم مگر تجسم برجستگی شويم " ...

گاهی شاعر ، مثل منوچهری دامغانی نقاشی می کند و حال خوش خود را با تغییر و دگرگونی فصول بیان می کند  و مانند نادر نادرپور ،از تصویر تمی تغزلی می سازد  :" 


با وقوع تازه ای،  باغ است و غوغایی ترین 

فصل تغییر و ورق خوردن ، شکوفایی ترین ...


از شکوفه،  انتشار پیله ها ، در غلغله است 

طرح نقاش بهار است و تماشایی ترین ...

یک تبسم ، راز آغاز به هم پیوستگی است 

پاره خط ها را تلافی باش و با مایی ترین ." 


و گاهی عباس‌ درویشی مثل شفیعی کدکنی ، تصویر را برای رسالت  اجتماعی و آرمانی خود به کار می برد :" 


بسرای تا که هستی که سرودن اسن بودن 

به ترنمی دژ وحشت این حصار بشکن. " 

(شفیعی کدکنی ) 

مرا ز هلهله پر کن ، که خستگی با من 

غرور موج و شرم از نشستگی با من 


مرا بخوان به سرودن ، مرا بخوان ای عشق 

که عاشقانه ترین حس بستگی با من ...


بنفشه واره،  قرقگاه این زمستان را 

بخوان که خطبه‌ ی فصل خجستگی با من ...

مدار بسته‌ ی شعر و دریچه ها مسدود 

از این فضای هراسنده،  رستگی با من ..." 


از ویژگی‌های دیگر اشعار شفیعی کدکنی و عباس‌ درویشی ، تاسیان " یا نوستالژی " و هویت فردی و فرهنگی آنها است از مکانی که در آن زندگی کرده اند و می کنند .درویشی در غزل " فخر مفاخر " که به شفیعی کدکنی تقدیم کرده است ، به این مسأله اشاره می کند:" 


آکنده از ترنم لبخندی توایم 

باغ به گل نشسته‌ ی اسفندی توایم...


تکثیر اصل و نسل هزاران سروده ای 

شادا که ما اصالت فرزندی توام ...


تلفيق شعر " یوش و " خراسان " به ابتکار 

ما باغ پر شکوفه ی پیوندی توایم ..." 


با این نگاه ، نشابور و خراسان و کرمانشاه،  نه وطن جغرافیایی شفیعی و عباس‌ درویشی است که وطن فرهنگی آنهاست .

نشابور و کرمانشاه خلاصه تمامی فرهنگی ایران است .

شفیعی حیات خود را و کشور فرهنگی خود را با سياوش و رستم ، با عین القضات ، حلاج و سهروردی و فضل اله حرفی توسعه می دهد و با آنان‌ نماز می خواند و عباس‌ درویشی فرهاد و شیرین، جعفر درویشیان،  پرتو کرمانشاهی،  جلیل وفا کرمانشاهی،  يدالله بهزاد ، ناصر گلستانی فر را به خاقانی شروانی ، مولوی ، سعدی ، حافظ ، صائب ، اخوان ثالث و  شفیعی کدکنی پیوند می زند :" 


شبيه سايه ی شب و بی خبر فرود آید 

به فتح گستره های هنر فرود آید 


جراحت تن سیمرغ و نیزه از هر سو 

ز ابر سرخ بلا ، بال و پر فرود آید ...


سرآمدان هنر ، قله بان تاریخ اند 

اگر که سر برود ، به که سر فرود آید ...


ستیغ نام بزرگان ، تکان نخواهد خورد

اگر که زلزله از بام و در فرود آید ." 


از نگاه شفیعی و درویشی ، ترانه ها و صداها ، شعرها و شاعران سرود بر لب در متن گذشته اند ، آنها  با تمام وجود آن را به روایت در می آورند یا جزیی از آن می شوند ، شاعران ، جایگاه ویژه ای در عالم هستی دارند ، درویشی می گويد:" 


در مسیر نسل فردا ، تا فراسو مشعل است 

يادشان باید سرآغاز کلام و زنده‌ تر ."


عباس درویشی  را باید وامدار شاعر و پژوهشگر و تئوریسین بی جانشین معاصر،  استاد شفیعی کدکنی دانست .

شفیعی کدکنی سروده هايش را می پسندد و او را " درخت تناور غزل غرب ایران " دانسته است و بهاءالدین خرمشاهی،  شعرش را لطيف،  ظریف ، محکم با قالب و محتوایی استوار می شناسد .


شعر ای تمام هستی من ، با تو زنده‌ ام 

یک واژه از قلمرو مانایی ات منم 





عباس‌ درویشی( ۱۳۲۹ ) پسر عموی نویسنده ی شهیر علی اشرف درویشیان است .عباس درویشی کار شاعری را با گوشه‌ ی چشمی به شاعرانی چون بیدل دهلوی و صائب تبریزی آغاز کرد اما در اندک زمانی با مطالعه ی دیوان های شاعران معاصر ایران به غزل نو گرايش پیدا کردند .ناصر گلستانی فر،  شاعر آزاده ، پژوهشگر و روزنامه نگار فرهیخته و موفق شرح مبسوطی بر آثار عباس درویشی نگاشته اند و فيض شریفی در ۷۳ صفحه،  اشعار این شاعر بزرگ را نقد و بررسی کرده اند و بهترین اشعار او را در این کتاب ۴۱۵ صفحه ای آورده اند .


فيض شریفی درباره‌ی عباس درویشی می گویند :" جمع کردن این هردوان " صائب و نيما " در یو زبان و نگاه و جهان بینی کار به غایت سخت و ممتنعی است که درویشی از پس آن برآمده است. پژوهشگر،  درویشی را یک شاعر بینابینی می داند و او را در نصاب سهراب سپهری،  هوشنگ ابتهاج،  فريدون مشیری و شفیعی کدکنی می داند .


درویشی به جز در غزل ، اشعار موفقی در قوالب دیگر از جمله‌ شعر نيمايی و سپيد سروده است .شریفی بر این باور است‌ که درویشی شاعر حماسه ، تغزل و تراژدی است .شاعر در این نوع اشعار با کلام و بیانی حماسی استارت می زند و سپس با تمی تغزلی به سمت سوگ - سرود می رود و در تراژدی مستغرق می شود ، مثال می زنند :" 


بخوان که با تو بخوانم به گریه بغض آلود 

که رنج تلخ اسارت مرا توان فرسود 


کجا ز هم بگشایم؟ کجا ؟ در این رگبار 

کبوترانه خدا را دو بال زخم آلود 


تمام هستی ام از پیچ و تاب درد پر است 

چنان که ماهی سم خورده ای رها در رود 


به داغ سرو و صنوبر به هرکجا پیداست 

قبيله ای ز شقايق که غرق شیون بود ..." 


کلمات و بیان عباس درویشی در این سروده ها،  همراه با جریان طبیعی اوج نمی گیرد و از همان مطلع در تغزل آغشته می شود. درویشی چندین مثنوی عالی و چهارگانه های زیبا و نيمايی های قابل تاملی هم دارد .در شعر درویشی ملازمه ای بین فشارها و معضلات و بحران های اجتماعی ایجاد می شود .در اشعار شاعر ، شکست عشقی،  درد و رنج و مرگ اندیشی در اوان جوانی ناشی از حساسيت شدید پیش می آید .


هایدگر مرگ انديشی و مرگ آگاهی را یکی از وضعیت های اگزیستانس( وجودی ) ما انسان ها می داند .او می گوید :" آدمی باشنده ای ست برای مردن ." درویشی با همین نگره ی فلسفی و در این اوضاع بلبشو با خود زورآزمایی می کند و رنج و شکنج های دلخراش را بر خود روا می دارد و چون بودلر و رمبو فصلی طولانی را در دوزخ می گذراند:" 


مگر در بافه ی شب ، آتش افتاد 

که می بارد هوا ، خاکستر شب 


کلون بسته‌ ی دروازه بگشای 

غریبی مانده آن سوی در شب ..." 


کتاب قطور و مبسوط عباس درویشی کارنامه ی پنج دهه‌ سرودن و بازتاب پاره‌ ای از رخدادهای زمانه با مضامین مختلف است و نشان دلدادگی و دلبستگی و پیوندهای ناگسستنی با ريشه های فراگیر و مبانی فرهنگ و ميراث ماندگار شعر کهن فارسی‌ و درهم آمیختگی جوهره ی اصالت های نغز و ناب سنت های تاریخی و دست آوردهای جهان مدرنیسم است .

عباس‌ درویشی،  عصاره و چکیده ی شاعران پیشین و شاعران معاصر ماست ، از او بعدها زیاد می گویند :" 

در باغ سربی نمناک 

- پیداست پیچک خاکستری دود 

- در پیچ و تاب باد 

یاران شاعرم 

- بر گرد شعله ی آتش 

                 در انتظار..." 


به گزین اشعار عباس‌ درویشی کرمانشاهی با نقد و بررسی فيض شريفی انتشارات حس هفتم ۱۴۰۱ 


اتمام خبر /

گالری خبر

اخبار پیشنهادی

برچسب ها: خبرگزاری شعر تارنا اخبار شعر شفیعی کدکنی سایت شعر فیض شریفی سلام نسل فاخر عباس درویشی

اشتراک گذاری :

مطالب مرتبط

    نظرات


    لطفا نظرات خود را به زبان فارسی بنویسید و از نوشتن آن با الفبای لاتین خودداری کنید.