سخن عشق نه آن است که آید به زبان
وقتی حضرت حافظ از طرف گوته شاعر بزرگ آلمانی لقب بزرگترین اندیشمند تاریخ را میگیرد آن هم به خاطر اینکه به آدمی درس عشق و محبت میدهد، پس پیدا کردن این کلید واژه در دیوان خواجه چندان سخت به نظر نمیرسد اما توصیف این واژه از زبان بزرگان بسیار شیرین است.
به گزارش خبرگزاری شعر ایران_تارنا: بسیاری از ما درجه معنویت بالایی برای حضرت حافظ قائل هستیم و از طرفی شعرهایش را همه و همه زاییده عشقی سترگ و الهام بخش میپنداریم. وقتی هم در سایه ابیات خیالانگیز حضرت حافظ مینشینیم فقط کافیست اندکی از نمادها و رمزهای نهفته در آن را درک کنیم همان خود شعله روشنی میشود که ما را دلگرم میکند. وقتی میگوید:
از آن به دیر مغانم عزیز میدارند / که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
جز آتش عشق چه چیز دیگری دل را منور میکند و ارزش وجود آدمی را عزیزتر میکند. اگر بخواهیم وارد جزئیات این آتش بشویم برخی گفتهاند این همان نور وجودی درون دل سالک در راه خداست کشش بینهایتی که عاشق را دلگرم و به سوی معشوق سوق میدهد. برخی بزرگان گفتهاند عشق؛ محبت شدید به حضرت حق است که قلب را در نهایت میسوزاند و محبوب؛ حضرت حق و معشوق نیز خود اوست از آن جهت که فقط حق شایسته دوستی است. مطلوب هم حضرت حق است و یار هم حضرت محبوب.
بقول حافظ:
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد/ عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوهای کرد رخت، دید ملک،عشق نداشت/عین آتش شد ازین غیرت و بر آدم زد
ریشهی عشق را از «عشقه» دانستهاند، عشقه نام گیاهی است که در زبان فارسی به آن «پیچک» میگویند. این گیاه به دور گیاهان میپیچد و آنها را زرد و خشک میکند، و چنین تعبیر کردهاند که عشق نیز با وجود عاشق چنین کاری میکند. عشق؛ در ادبیات فارسی در شعر شاعران از جنبهی عشق حقیقی و عشق مجازی مورد بررسی قرار میگیرد که ریشه این تقسیم بندی به فرهنگ غرب میرسد.
اولین ریشهی مهم عشق در فرهنگ غرب به رسالهی مهمانی (ضیافت=سمپزیوم) افلاطون میرسد که یکی از گفتگوهای فلسفی او است که نسخهای خطی به زبان یونانی باستان آن ترجمه شده است و به تاریخ ۳۸۵–۳۷۰ پیش از میلاد برمیگردد. این گفتگو در یک ضیافت بین انسانهای برجستهای مانند سقراط و دیگر شخصیتهای مهم صورت میگیرد که موضوع این گفتگو اروس یا عشق است.
باید گفت این اثر مهمترین اثر افلاطون در زمینهی عشق به حساب میآید. که در این ضیافت هر فرد به نوعی سخنرانی میکند و نظر خود را درباره عشق میگوید اما سخنرانی سقراط متفاوتتر از دیگران است. تعریفی که او از عشق میدهد دقیق و فلسفی است. در یک تئوری خود میگوید عشق میل است چون همیشه به همراه چیزی میآید که شخص آن را ندارد مثل عشق به زیبایی، عشق به دانش و…
همچنین در کتاب اخلاق نیکوماخوسی ارسطو نیز عشق، به مجازی حقیقی یا شهوی حسبانی و معنوی روحانی تقسیم شده است. از مباحث این اثر شناختهشدهی ارسطو که حول موضوع اخلاق میچرخد، نقش دوستی است.
عشق مجازی یا انسانی که عشق ورزی به هم نوع است و از آغاز در ادبیات فارسی بسیار مورد توجه و مطرح بوده است. مهمترین پیام دیوان لسانالغیب حافظ شیرازی عشق است و بنا به گفتهی خرمشاهی عشق در غزلیات حافظ بر سه قسم است: الف: ادبی/اجتماعی. ب: انسانی/زمینی. ج:عرفانی.
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را/ به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند/ همدم گل نمیشود یاد سمن نمیکند
عشق مجازی یا عشق به هم نوع از نظر عرفا وسیله و مقدمهای است برای رسیدن به عشق حقیقی به شرطی که احساسات معنوی را برانگیزد و عاشق به کمال برسد در غیر اینصورت از نظر عرفان مذموم است.
عشق حقیقی، عشق به ذات خداوند است که خیر و کمال مطلق است.از آنجا که عشق در عرفان جزو اصول پایه است و بیپایهی محبت خلقت هستی امکان پذیر نیست با این حال از توصیف آن عاجز هستند. در این باره حافظ چنین گفته است:
سخن عشق نه آن است که آید به زبان» ساقیا مِی ده و کوتاه کن این گفت و شنود
اتمام خبر/
برچسب ها: تارنا حضرت حافظ ریشهی عشق عشقه افلاطون ارسطو خبرگزری شعر