1402/08/08   ملل   کدخبر: 2568   نظر: 0   بازدید: 2331   خبرنگار: شمیلا شهرابی چاپ

جدی گرفتن رخدادهای جهان او را متمایز کرده است؛

نقد مریم عباسی بر شعر مالک ابطلی

نقد مریم عباسی بر شعر مالک ابطلی

مریم عباسی  اندیشه ورزی درباره موضوعات و جدی گرفتن رخدادهای جهان در اشعار مالک ابطلی را بزرگترین امتیاز او قلمداد میکند.

به گزارش خبرگزاری شعر ایران-تارنا:مریم عباسی یادداشتی کوتاهی درباره منظر شعری «مالک البطلی» شاعر عراقی منتشرکرد.مالک البطلی شاعر و نویسنده و روزنامه نگار و عکاس عراقی اهل بصره است.


مریم عباسی/ اگر بخواهم خالصانه درباره نقد شعر نظر بدهم می گویم موافق نقد شعر نیستم هر طور هم که یک منتقد بکوشد بی طرفانه بنویسد باز هم به دام باورهای خود و اطلاعات و احتمالا تعصبات مثبت و منفی نسبت به مولف می افتد . اما با ارائه موافقم من کتابی را می خوانم و دریافتم را از آن به دیگران پیشنهاد می دهم. مردم آزاد هستند تاثیر بگیرند یا نگیرند به هر حال اصل اول همین آزادی مخاطب است .

تا جایی که مالک البطلی را می شناسم . دغدغه شعر دارد البته اگر شعر را همان زندگی ایشان بدانیم . انسان فعال و اندیشه ورزی که دنیای زیبای شعر را برای معرفی خودش به جهان ومعرفی جهان خودش به دیگران انتخاب کرده است .

مالک در دل رخدادهای طبیعی زندگی می اندیشد از چیزی فاصله نمی گیرد و هیچگاه دور نشستن را دلیل بیگانگی نمی داند بلکه رفتار بی طرفانه با رخدادها را تجربه می کند .

او یک شهروند عادی بدون ادعای خاصی در مکالمه با مخاطب است . این که ما حجاب و دیواری نداشته باشیم ولو دیواری شیشه ای بسیار ارزنده است . و البته که بکوشیم صمیمیت ما با کلمات و مخاطب به سمت ابتذال نرود . چطور این اتفاق در شعر مالک می افتد ؟ با اندیشه ورزی درباره موضوعات و جدی گرفتن رخدادهای جهان .

شعر ،جهان وارستگی های صوفیانه یا ول انگاری های عیاشانه نیست .جهان شعر برای هر مولفی ،فرصت جدی گرفتن رخدادهاست و بیان کاستی ها و مزیت های آنها برای زندگی ، چگونه می توانیم شاعر باشیم و دغدغه زندگی نداشته باشیم پس درد و اندوه و حسرت و شادی مربوط به کجا هستند ؟ و ما در نقش مولف که ذوق درک آنها را عمیق تر از دیگران داریم چکاره ایم ؟؟ حالا اگر شاعری در سطری بگوید دنیا و هر چه در اوست را رها کن ، برای مقطعی از مکاشفاتش گفته است ، نیاید برداشت فتوا یا نظریه از سخنش داشته باشیم . مگر همین شاعر از دوست داشتن و برنامه ها و تجربه های مثبت زندگی اش نمی نویسد ؟

مالک می داند که خواه ناخواه باید با زندگی کنار آمد اما نباید کنار کشید یا زندگی را کنار زد .





 قدیمی‌ترین اشک ریزان


باز می‌گردم

 از همین جا که رنج زندگی برمی‌گردد


سرورم

خسته شدم از عمر

از دلدادگان خسته شدم



 کمی بیاسای

بشتاب به سوی گریه

و من قدیمی‌ترین اشک ریزانم

من پیشوای اشک ریزانم


 و همه پنجره‌ها مرا فرا می‌خوانند به ناله

هر شعری از کنارم می‌گذرد

 مرا از خویش می‌رباید


 و در کنار این پنجره هیچ نیست مگر اشک

 اندوه

 اینگونه در من ریشه دوانده است

گویا من سوسکی هستم در حجره ندافی پیر


و حتی نامم نیز تشنه است

 همان نامی که هرگاه بر زبان می‌آوردم

 مرا سیراب می‌کرد

 حالا دم از خشکی می‌زند

************************

 از کجا بیایم؟

 از هر طرف میخ‌است

من از کجا؟

من که حیرت و گریه‌ای طولانی را بر دوش می‌کشم

 مانند رودخانه‌ای سر بریده

و اندوه همانند کودکی گنگ است که اطراف جنازه مادرش راه می‌رود

 چه کسی برای من شیر فریاد را باز خواهد کرد ؟

چه کسی مرا از من خواهد خرید؟

 چه کسی مرا با من درمان خواهد کرد؟


 همه عمر من از پنجره صبح فرو ریخت

 همان صبحگاهی که قلبم را در دستمالی پیچیدم

و برای ستاره‌ها دراز کردم

ستاره‌هایی که در آستانه اشک انتظارم را می‌کشیدند


 و بسیار مویه کردم

با مرگی بی‌صدا


پیش از این مویه‌ها

من شاعر نبودم

اما اندوه بر صورتم دست کشیده بود

و ‌گریه‌های آنها که رفته‌اند مرا خیس کرده بود



 پس من شاعر به دنیا آمدم

 و به این جهان آمدم

تا از آنجا شاعر بروم



پس از کجا بیایم؟

حتی از سوراخ چکامه نیز بوی خداحافظی می‌آید




اتمام خبر/


اخبار پیشنهادی

برچسب ها: خبرگزاری شعر تارنا مالک ابطلی مریم عباسی شاعر عراقی شعر عرب اشعار مالک ابطلی

اشتراک گذاری :

مطالب مرتبط

    نظرات


    لطفا نظرات خود را به زبان فارسی بنویسید و از نوشتن آن با الفبای لاتین خودداری کنید.