به قلم مجید افشاری:
نقد کتاب «سفر با قطاری که نیست» اثری جدید از شاعر جوان عراقی، «حسین هلیل»با ترجمه دکتر اصغر علی کرمی به قلم مجید افشاری شاعر و منتقد ادبی ایران
به گزارش خبرگزاری شعر ایران-تارنا: تازهترین اثر «حسین هلیل» عضو اتحادیه شاعران و نویسندگان عراق به نام «سفر با قطاری که نیست» به زبان فارسی و با ترجمه دکتر اصغر علی کرمی در نشر شب چله منتشر شد. در این خصوص شاعر و منتقد ادبی مجید افشاری نقدی کوتاهی قابل تامل به این مجموعه داشته است. شاعر عراقی در تازه ترین اثر خود با استفاده از واژگان شاعرانهاش و با جهانبینی عرفانی و سورئالیستی خود دنیایی پر از شگفتی را خلق میکند.
مجید افشاری/
«واژههای اساطیری و ذهنیت بینالنهرینی شاخصترین نشانهی کتاب است. شاعر با کلماتی سر و کار دارد که گویی به تصورات قالبی او از مفاهیم هستی شناسانه مبدل شدهاند.او در هر وضعیتی از روزمرگیهایش در جستجوی رد پای کلمات اساطیری خود است. نفرین، خدا، گندم، انسان، حلاج، غار، پیامبری، حوا، آدم، ارتداد، بار امانت، وحی و غیره کلمات گزینشی (چه مصداقی، چه مفهومی) در دایرهی واژگانی شاعر، نقش مایههای اصلی کتاب هستند. این رویکرد دامنهی وسیعی از مخاطبان را نادیده میگیرد. پس درگیر نمایشهای عامه پسند و نبض بازار مطالعه نیست که نگرانیهای بازاری روی دغدغههای زندگیاش موثر باشند.
کتاب حسین هلیل، به نوعی مانیفست روحی و احوال فردی شاعر است که با توجه به باورمندیهایش با دیگران به اشتراک میگذارد. از دیگر سو صراحت شاعر نشان از زیست شخصی اوست که بیپروا بیان دغدغه میکند آن هم با بیان چالشهایش با کلماتی که میراث اندیشگانی بین النهرینی هستند. «شعر شراب مردگان درج شود» این حال نه آشفتگیاست نه سرگردانی بیشتر نشان مستاصل شدن رفتار فلسفی، عاطفی اوست.
قرائت ضعف از استیصال اشتباه است. استیصال درماندگی و ناچاری قدرتهای درونی در انطباق با وضعیتهای سست بیرونی زندگی فردی و جمعیاست.با تمام ناکامیها شاعر میکوشد هر وضعیتی از زندگی متکی به معارف الهی، انسانی را برای خود و دیگران رونمایی کند. این احساس مسئولیت؛ ابدا از ذوق شاعر پیشی نمیگیرد که بخواهد جنبهی شعاری و کلیشهای پیدا کند.
بلکه سفری عمیق در ذات کلمات را شاهدیم که هر سطر بخشی از اندیشهی مولف را نمایندگی میکند. اگر مخاطبی اهلیت و ارادتی به زیست جهان مولف نداشته باشد از همان ابتدای کتاب احساس بیگانگیاش تقویت میشود اما مخاطبی که باورهای همدلانهای با مولف دارد تا سطر پایانی کتاب، احساس خویشاوندی عمیقی را با مولف تجربه میکند.«شعر فریضه شک درج شود» در نهایت قدرت پردازش تصویری و زبانی شاعر ستودنی است و آنچه خواننده را مجاب به تحسین قلم ایشان میکند؛ تاملات خالصانهاش در ذات کلمات است.»
شعر «فریضه شک»
دختر شب
در چشمانم به خواب رفت
پس از رسیده شدن تاریکی
هوشیاریم
شب را میترساند
و دهانم
کلمات در آن خشک نمیشود
ترس شاعر
حقیقتی وهمانگیز است
که روی شنزار شما میپاشد
اگر هیولا را ببیند
که در سرش جاریست
اندیشهها و استخوانهایش او را خواهد کشت
در قلبش
فریضه شک است
که هرگاه برپا شود پیامبران نعره میزنند
خاک را آموخت
غریبه باشد
در راهی که بر آن نماز میخوانند و روزه میگیرند
شاعر تنها را
به مژگانی زخمه زدند
که چشم او در زیرش انباشته بود
نور هجرت کرد
از کتاب قدیم
که نوشته بود به خطی از حلال
حرام را
پرنده ی جان
هیچ کشوری را دوست ندارد
و در رگهایش شورش جاریست
نی به هذیان گفت
با درون خالی خویش:
اندوهم را هیچ بزرگواری نمیپسندد
صدایی گذشت
که مرا آشفته میکرد
و پیرامونش زخم و عشق گریه کردند
گویا
رنج جنوب کودکی بود
که مادرش جان داد تا زنده نوزادش زنده بماند
چگونه
شاخههای روحم
به آرامی نیست میشوند
وقتی که عطر خوش تنها یک دروغ و پایان است
شاعر: حسین هلیل
ترجمه: اصغر علی کرمی/
برچسب ها: خبرگزاری شعر شعر اصغرعلی کرمی مجید افشاری نقد کتاب شاعر عراقی فریضه شک سفر با قطاری که نیست حسین هلیل