1398/7/16   شعر امروز   کدخبر: 259   نظر: 0   بازدید: 100   خبرنگار: چاپ

پيراهني-پر-از-سپيد،-اشعار-روزمره-با-نقد-روزمرگي

در نقد مجموعه شعر فاطمه گیلانی مطرح شد؛-پیراهنی پر از سپید، اشعار روزمره با نقد روزمرگی

در نقد مجموعه شعر فاطمه گیلانی مطرح شد؛-پیراهنی پر از سپید، اشعار روزمره با نقد روزمرگی

-اختصاصی تارنا

نشست نقد و بررسی مجموعه «پیراهنی پر از سپید» اثر فاطمه گیلانی در کانون ادبی خاوران برگزار شد.

نشست نقد و بررسی مجموعه «پیراهنی پر از سپید» اثر فاطمه گیلانی در کانون ادبی خاوران برگزار شد.

  این نشست با حضور شاعران و منتقدانی چون اصغر علی کرمی، سعیده اصلاحی، عباس صادقي ، محسن محمدی، صابر سعدی پور، سارا بهرامی، اعضای کانون خاوران و با اجرا و دبیری حمیدرضا شکارسری برگزار شد.   مجموعه « پیراهنی پر از سپید» در 96 صفحه به همت انشارات آوای کلار منتشر شده و دارای سه بخش است: بخش اول بي نام ، بخش دوم با نام درخت ها و بخش سوم با نام سنگ ها آمده است .   اصغر علی کرمی اولين منتقد این کتاب درخصوص این مجموعه گفت: بخش اول عنصري مرکزی دارد که با مضمون خانواده است. درگیری شاعر با کلماتی چون پدر، مادر، گیلان، تهران و.... به وفور به چشم می‌خورد.   کرمی ادامه داد: از نظر من شاعر زندگی خود را سروده، وابستگی خود را به ادبیات پشت سر می‌گذارد و زندگی خود را نشان میدهد.   وی در پایان افزود: گیلانی به دنبال کلیشه ها و تعریف شده ها نیست. در شعر او عناصر کهن الگویی بسیار تکرار شده و لازم است بگویم در اين مجموعه درگیری زباني و بازی زبانی نیز خیلی به چشم نمی‌خورد.   حمیدرضا شکارسری نیز در کسوت منتقد  به «پیراهنی پر از سپید» اشاره کرد و گفت: متن های این کتاب به شدت درون زا هستند. این کتاب به راحتی شخصیت راوی را نشان می‌دهد. شعرهاي اين كتاب همچون قطعات پازل يكديگر را تكميل كرده و به آن تابلوي نهايي مي رسند كه شخصيت راوي ست . با اين حال نه از راه شناخت شاعر بلكه از بررسي تناسبات درون متنی به این نتیجه می‌رسیم که شاعر در بخش اول مشغول ریشه یابی خويشتن خويش است ، در بخش دوم به درخت مي رسد که ريشه هاي خود را شناخته است و در بخش سوم به سنگ ها مي رسد که محکم و استوار در جاي خود ايستاده اند .   شکارسری افزود: عنصر بعدی قابل تامل در اين مجموعه درون زایی متن ها است. اين درون زايي به پدايش فرم انجاميده است و در همين رهگذر ردپایی از انواع تکرار ها در این اشعار وجود دارد. از تكرار هجاها كه در پي ايجاد موسيقي ست گرفته تا تكرار كلمات و سطرهايي كه به شعرها فرم مي بخشند . این منتقد اضافه کرد: کاملا مشخص است که این اشعار  فرم دارند و کاملا مهندسی شده هستند. ارجاعات اجتماعی و سیاسی در این اشعار کم است. گویی تمام محیط شعر در خانه و پیرامون خود شاعر می‌گذرد. شعر به نوعی روزمره اما در نقد روزمرگی است.   وی در پایان نیز گفت: اشعار عاشقانه در این مجموعه کم، اصالت جویی در این اشعار به وفور به چشم می‌خورد و در اين راستا با مجموعه ای یک دست طرف هستيم . آخرين منتقد اين جلسه خانم سعيده اصلاحي در نقد و بررسي اين مجموعه چنين گفت : در این کتاب خبری از عشق ورزی های معمول و دلبری های زنانه و قهر و آشتی و گله نیست برعکس ، حضور محکم و مردانه ی زنی حس می شود که در خودش قدم می زند و از هر درخت و سنگ و صخره ای  سراغ خودش را می گیرد و  در مسیر معقول و صمیمانه ی کلمات ، مخاطب را برای درک مفاهیم با خودش همگام می کند. پیراهنی از ابرها داشتم ، باد اگر بودم پیراهنی از برف ها،  کوه اگر بودم باد نیستم ، کوه نیستم ،  سنگی صیقل خورده ام در مسیر رود و هنوز که هنوز است ، سنگی در مسیر رود صیقل می خورد... شاعر با توجه به ظرفیت های زبانی و درآمیختن آن با توانمندی شاعرانه ی خود ، تلاش کرده است تا نگاه و زبانی منحصر به فرد داشته باشد و به گونه ای ببیند که دیگران ندیده اند وجهان بینی اش را در نهایت سادگی به مخاطب منتقل کند. سادگی هایی که لباس شعر پوشیده اند و به  آفت  پیچیدگی های غیرمعمول و روایت های چند لایه ی مدرن نمایانه مبتلا نشده اند. دغدغه های اجتماعی شاعر کمرنگ است  و شاید هم  تعمدا زبان به اعتراض نگشوده چون هنوز درپی یافتن خویش است و پاسخ دقیق و روشنی برای  چیستی ها و چرایی ها پیدا نکرده است . به همین دلیل هنوز در مدار خانه و خانواده میچرخد و پدرانه هایش  را در سایه ی دلبستگی هایی عمیق  می سراید. بی تو – ص47 پدر و پیراهن هایش پدر و کفش هایش دارم قدم به قدم به تو شبیه تر می شوم و هرچه پیراهن پاره می کنم از دختری که پاره ی تنت بود دور و دورتر... بی تو بی تو بی تو فاطمه ، فاطمه نیست...   درکنار ایجاز و رعایت فشردگی معنا که از محاسن آشکار این مجموعه محسوب می شود ، باید گفت  تمامی شعرها به لحاظ معنایی ، زبان و دیدگاه تقریبا در سطوح نزدیک به هم قرار دارند و فراز و فرود  چشمگیری مابین آنها نیست .   \\   سعیده اصلاحی نیز یادداشتی درخصوص «پیراهنی پر از سپید» فاطمه گیلانی در اختیار تارنا قرار داده که در ادامه می‌خوانید:   \ پیراهنی پر از سپید \ در تمام سطرهای 45 شعرخود به دنبال یافتن پاسخ  پرسشی دیرینه و آشناست : \ از کجا آمده ام ؟ آمدنم بهرچه بود؟\   -       آبادی- ص41   -        تهران   -       ارزانی همان گسل   -       که زیر پایش نشسته بود   -       به آبادی برمی گردم   -       جایی که پدرانم را هیچوقت خانه خراب نکرد   \ که\ بودن و \ کجایی \ بودن  با عبارت سازی ها و خلق معانی و مفاهیم اثر بخش و شاعرانه به تولد اشعار این کتاب انجامیده اند. سبک روایی شعرها مختص خودِ شاعرند که از زبان زنی \ مردصفت \ در عین لطافت سخن می گویند. در این کتاب خبری از عشق ورزی های معمول و دلبری های زنانه و قهر و آشتی و گله نیست برعکس ، حضور محکم و مردانه ی زنی حس می شود که در خودش قدم می زند و از هر درخت و سنگ و صخره ای  سراغ خودش را می گیرد و  در مسیر معقول و صمیمانه ی کلمات ، مخاطب را برای درک مفاهیم با خودش همگام می کند.   ص 88   پیراهنی از ابرها داشتم ، باد اگر بودم   پیراهنی از برف ها،  کوه اگر بودم   باد نیستم ، کوه نیستم ،    سنگی صیقل خورده ام در مسیر رود   و هنوز که هنوز است ، سنگی در مسیر رود صیقل می خورد...   شاعر با توجه به ظرفیت های زبانی و درآمیختن آن با توانمندی شاعرانه ی خود ، تلاش کرده است تا نگاه و زبانی منحصر به فرد داشته باشد و به گونه ای ببیند که دیگران ندیده اند وجهان بینی اش را در نهایت سادگی به مخاطب منتقل کند. سادگی هایی که لباس شعر پوشیده اند و به  آفت  پیچیدگی های غیرمعمول و روایت های چند لایه ی مدرن نمایانه مبتلا نشده اند. دغدغه های اجتماعی شاعر کمرنگ است  و شاید هم  تعمدا زبان به اعتراض نگشوده چون هنوز درپی یافتن خویش است و پاسخ دقیق و روشنی برای  چیستی ها و چرایی ها پیدا نکرده است . به همین دلیل هنوز در مدار خانه و خانواده میچرخد و پدرانه هایش  را در سایه ی دلبستگی هایی عمیق  می سراید.   بی تو – ص47   پدر و پیراهن هایش   پدر و کفش هایش   دارم قدم به قدم به تو شبیه تر می شوم   و هرچه پیراهن پاره می کنم   از دختری که پاره ی تنت بود دور و دورتر...   بی تو   بی تو   بی تو   فاطمه ، فاطمه نیست...    درکنار ایجاز و رعایت فشردگی معنا که از محاسن آشکار این مجموعه محسوب می شود ، باید گفت  تمامی شعرها به لحاظ معنایی ، زبان و دیدگاه تقریبا در سطوح نزدیک به هم قرار دارند و فراز و فرود  چشمگیری مابین آنها نیست . این سادگی ها اگرهوشمندانه و جریان ساز به کار بروند و در مجموعه های بعدی ردپای پررنگ تری در ذهن مخاطبین به جا بگذارند قطعا  خواهند توانست  زبان شاعر را به نوعی  فردیت بخشیده و هنرش را عیان تر سازند. سعیده اصلاحی/ اسفند96   لازم به ذکر است که نشست های هفتگی کانون ادبی خاوران روزهای یکشنبه از ساعت 16 در فرهنگسرای خاوران برگزار می‌شود و حضور در این نشست ها آزاد و رایگان است.   کد خبر: 827  

اخبار پیشنهادی

برچسب ها: شاعر هفته

اشتراک گذاری :

مطالب مرتبط

    نظرات


    لطفا نظرات خود را به زبان فارسی بنویسید و از نوشتن آن با الفبای لاتین خودداری کنید.