حتی از سوراخ چکامه نیز بوی خداحافظی میآید؛
شعری از مالک البطلی شاعر برجسته عراقی با ترجمه دکتر اصغر علیکرمی
به گزارش خبرگزاری شعر ایران-تارنا:مالک البطلی شاعر، نویسنده، روزنامهنگار و عکاس عراقی اهل بصره است که چند اثر او توسط دکتر اصغرعلی کرمی به فارسی ترجمه شده است.
شعری از مالک البطلی
مِنْ أينَ أجيء..؟
وكلُّ الاتجاهات
مساميرُ
من أين ..؟
وأنا أحملُ حيرةً وبكاءً طويلاً،
مثلُ نَهرٍ مذبوحٍ وحزنٍ كأخرسٍ يدور حول جنازةِ أُمّهِ.
من يفتَح لي صُنبور الصراخ؟!
مَن يشتريني مِنّي،
مَنْ يعالجني بي؟
لقَد سقطَ عُمري من نافذةِ الصَباح،
الصباحُ الذي كنتُ فيهِ
أمُدُ القلبَ منديلاً
للنجوم،
وهيّ تَنتظِرُ على حافةِ
الدموع،
وأنحبُ كثيرًا
مع موتها الخافت.
لم أكن شاعرًا قبلَ هذا النَّحيب
ولكن لامسَني الحُزن
وبَلَّلَتني دُموع الرّاحلين،
فولدتُ شاعراً
وجئتُ
إلى هذا العالمِ شاعراً
وسأرحل شاعراً،
فمن أين أجيء؟
وثُقبُ القَصيدة تفوحُ منه رائحةُ الوداع ..؟
مالك البطلي شاعر وكاتب وصحفي عراقي
از کجا بیایم؟
از هر طرف میخاست
من از کجا؟
من که حیرت و گریهای طولانی را بر دوش میکشم
مانند رودخانهای سر بریده
و اندوه همانند کودکی گنگ است که اطراف جنازه مادرش راه میرود
چه کسی برای من شیر فریاد را باز خواهد کرد ؟
چه کسی مرا از من خواهد خرید؟
چه کسی مرا با من درمان خواهد کرد؟
همه عمر من از پنجره صبح فرو ریخت
همان صبحگاهی که قلبم را در دستمالی پیچیدم
و برای ستارهها دراز کردم
ستارههایی که در آستانه اشک انتظارم را میکشیدند
و بسیار مویه کردم
با مرگی بیصدا
پیش از این مویهها
من شاعر نبودم
اما اندوه بر صورتم دست کشیده بود
و گریههای آنها که رفتهاند مرا خیس کرده بود
پس من شاعر به دنیا آمدم
و به این جهان آمدم
تا از آنجا شاعر بروم
پس از کجا بیایم؟
حتی از سوراخ چکامه نیز بوی خداحافظی میآید
مالک البطلی /ترجمه اصغر علي كرمی
اتمام خبر/
برچسب ها: خبرگزاری شعر تارنا شعر عراق مالک البطلی اصغر علیکرمی