1402/8/28   ادبیات داستانی   کدخبر: 2609   نظر: 0   بازدید: 1078   خبرنگار: سمیه بحرکاظمی چاپ

منیژه شهرابی: امیدوارم بانوان نویسنده پیشرو ادبیات در جهان باشند

منیژه شهرابی: امیدوارم بانوان نویسنده پیشرو ادبیات در جهان باشند

منیژه شهرابی نویسنده و فعال رسانه ای از دنیای ادبی خود و چالش های به تارنا میگوید.

به گزارش خبرگزاری شعر ایران _تارنا :منیژه شهرابی نویسنده و اهل قلم متولد ۱۹فروردین سال ۱۳۴۷ در تهران و ساکن تهران می باشد.وی نوشتن را از سال های دور جوانی آغاز کرده است و در رزومه خود کار با مطبوعات مختلف و انتشار داستان های متعددی را دارد.


علاقه مندی شما به حوزه ی ادبیات از چه زمانی آغاز شد ؟


از زمانی که با اولین کتاب داستان روبرو شدم و آن را خواندم. دوران دبستان را در مدرسه ی فرحناز بود خوب یادم هست که دوم دبستان، از کتابخانهُ مدرسه، کتاب های زیادی را امانت می گرفتم و می خواندم. پس از خواندن کتاب های داستان، راهِ خودم را برای همیشه انتخاب کردم و آن و نوشتن داستان  ادبیات بود.


آیا غیر از انتشار کتاب با مطبوعات در حوزه داستان نویسی همکاری داشته اید؟


بله با مطبوعات و نشریه های مختلف کار کرده ام. اولین داستانی که در مطبوعات چاپ کردم، داستانی به نام " بلاخره آمد " در روزنامهُ جامعه مدنی بود .  (بعد ها نام داستان را به " بوی نان تازه " تغییر دادم .)

و همچنین داستان "مادر"، در روزنامه جام جم،داستان " روز دیگر " در روزنامه کیهان ،داستان های " علی تنهاست " و " دویست هزار نفر "، در روزنامه سیاست روز .



 داستان های شما شامل چه موضاعاتی می باشد ؟

بیشتر مضامین داستان هایم،  در مورد مسائل جامعه و ادم های همین جامعه است که برخی از آنها با زبان طنز مطرح می شود، به خصوص مسائلی که در زمان معاصر رُخ داده، حالا آن می تواند رُخ داد طبیعی باشد، مثل سیل، زلزله، ...، و یا مسائل جامعه باشد، مثل عشق، خیانت، معضل بیکاری، ...


چقدر در مسیر نوشتن و قلم فرسایی دشواری داشتید و چه چیزی همواره باعث انگیزه و حرکت رو به جلو ی شما شده است؟


وقتی یک داستانی به ذهنم می رسد و به اصطلاح ذهنم را درگیر می کند، شروع به نوشتن می کنم. بعضی مواقع حتّی در همان جلسه نوشتن داستان به اتمام می رسد . امّا بعدش، نیاز به ویرایش دارد . 

در برخی مواقع هم، داستانی را با شور و شوق تا جایی می نویسم و جلو می روم، امّا به جایی می رسم که باید داستان را به حالِ خودش رها کنم و بعد از گذشت زمانی به سراغش بروم و تمامش کنم . حتّی بعضی از داستان هایم با وقفه ۱۰ سال هم روبرو شده است .



به زعم شما، بانوان نویسنده تا چه اندازه مورد توجه مخاطبان قرار دارد؟


با توجه به نویسندگان زن کشورهای دیگر، که اغلب، کتاب ها و رُمان هایشان را خوانده اند و موفقیت بین المللی هم دارند، مثل مارگارت میچل، برای رُمان برباد رفته، امیدوار می شویم که بانوان هم می توانند، نَه تنها در کنار آقایان، حتّی از آنان پیشروتر باشند.


عنوان کتابهایی که نشر دادید و یا درحال آماده سازی است را نام ببرید؟


سال ۸۳، دو داستان به صورت دو کتاب مناسب نوجوانان، اولی با موضوع جنگ و دومی زلزله، به عنوان ناشر - موُلف، به ارشاد ارائه دادم که هر دو مجوز چاپ گرفتند ؛ اما به دلیل هزینه های بالا و صفحات تصویری نتوانستم چاپ بکنم . 

در سال ۱۳۹۶، اولین رُمان خودم را با نام " ساعت دیواری میگه " در ۱۹ فصل و ۸۵۰ صفحه، به عنوان  ناشر - موُلف به ارشاد ارائه دادم و پس از اخذ مجوز، در بهمن ۱۳۹۶، در ۵۰ نسخه چاپ کردم .رُمان " ساعت دیواری میگه "، به همراه ۶ رُمان دیگر به صورت فروست یا مجموعه با نام " پرنده های مهاجر دوباره باز می گردند " می باشد .۶ رُمان دیگر از این مجموعه، در حال نگارش و برخی در شرف اتمام هستند که ان شاء الله در آینده و به اصطلاح به زودی به چاپ می رسند .

- چند مجموعه داستان، متشکل از ۱۳ داستانِ کوتاه، در حال پایان است که آنها را نیز به زودی برای چاپ به ارشاد ارائه خواهم کرد . لازم به یادآوری است که هنوز تصمیم به انتخاب اسم برای این مجموعه داستان ها نگرفتم .

حدود چند رُمان مستقل دیگر هم، در حال نوشتن دارم، که آن ها را هم در سال های آینده ارائه خواهم داد . نام یکی از این رُمان ها، " شهرک مسکونی گلخانه " است .







 داستان و رُمان از زبان دانای کل، اول شخص و یا راوی یا همان  شخص سوم کدام یک بیشترین تاثیر را بر روی مخاطب دارد؟


هر کدام از مواردی که نام بُردید، بستگی به موضوع و شرایط داستان دارد، و اگر قالب آن درست انتخاب شده باشد، می تواند برای مخاطب جذابیت خاصی داشته باشد .

برای نمونه، در دی ماه ۱۳۸۲ که حادثه زلزله بَم رُخ داد، من، دلستانی با نام " دویست هزار نفر " نوشتم که از زبان بک پالتو پوست بیان میشد آن هم با زبان اول شخص یا راوی . این داستان، در دی ۸۳ در روزنامه سیاست روز چاپ شد و بسیار هم مورد استقبال قرار گرفت.



 تاثیر مطالعه زیاد داستان و رُمان بر شکل گیری شخصیتی خواننده چگونه است؟


به نظر من، در داستان نویسی، در وهله ی اول استعداد و خلاقیت بسیار مهم است . اما در مرحله دوم، مطالعه زیاد و خواندن سبک های مختلف داستان، از همه نویسندگان کشورهای مختلف، بدون هیچ گونه تعصبی، روی داستان نویسی، تاُثیر بسبار زیادی دارد .و اما برای خواننده نظر شخصی من گاهی یک داستان یا رمان می تواند مسیر زندگی افراد را تغییر دهد.تجربه کسب کند یا حتی باعث سقوط شخصی شود.چرا که مطالعه  در هر زمینه ی باعث رشد و آگاهی افراد می شود.


خواستگاه موج نو و سیر تحولی ادبیات جهان امروزه در کجاست و نویسندگان برتر جهان چه فاکتورها و اِلمان هایی را بیشتر در نظر دارند و به آن می پردازند ؟


ما در هر مقطع از زمانی، با هنرمندانی روبه رو می شویم که پرچم دار موج نو بودن و ارائه طرح های جدیدی را دارند، در همهُ رشته های هنری، به خصوص داستان نویسی . و این مسئله بسیار نوید بخش است، زیرا که هنر هم مثل یک آب روان می ماند که دائم باید پویا باشد و به ابتکار در روش های جدیدی دست بزند و اگر بخواهد سالیان سال فقط در یک روند و یک راه قدم بردارد، مثل همان آب روان، دچار ماندگی می شود .

به نظر من، نویسندگان مطرح جهان، چه در مورد موضوعات روز جامعه، رُخ دادهای طبیعی، موضوعات سیاستی، و یا رفتن به گذشته و مطرح کردن داستان گذشتگان، خلاقیت های خاصی را به کار می بَرند، چه برای هر نویسنده می تواند منحصر به فرد باشد و حکم امضاء نویسنده را داشته باشد. برای نمونه مطرح کردن مسائل جامعه به قلمِ گابریل گارسیا مارکز، در رُمان " صد سال تنهایی "، به روش رئالیسم جادویی یا مطرح کردن مرگ مادر و تنهایی در رُمان " خاطرات سوگواری " به قلم رولان پارت، نویسندهُ قرن بیستم فرانسه و مثال های فراوانی که یارای گنجاندن در این مقوله نمی باشد .

اتمام گفت و گو/

اخبار پیشنهادی

برچسب ها: خبرگزاری شعر تارنا منیژه شهرابی شهرک مسکونی گلخانه رمان

اشتراک گذاری :

مطالب مرتبط

    نظرات


    لطفا نظرات خود را به زبان فارسی بنویسید و از نوشتن آن با الفبای لاتین خودداری کنید.