کژتابی خارج از معنا؛
"حسین هلیل" شاعر جوان عراقی است که پس از برگزیده شدن در مسابقه ادبی اتحادیه شاعران و نویسندگان عراق که معتبرترین جشنواره شعری این کشور است، مجموعهاش توسط این اتحادیه به چاپ رسیده است.
به گزارش خبرگزاری شعر ایران- تارنا "حسین هلیل" شاعر جوان عراقی است که پس از برگزیده شدن در مسابقه ادبی اتحادیه شاعران و نویسندگان عراق که معتبرترین جشنواره شعری این کشور است، مجموعهاش توسط این اتحادیه به چاپ رسیده است. شعر «انحناء خارج المعنى» یکی از آثار مطرح اوست که توسط اصغر علی کرمی ترجمه شده است.
طفل الخطايا الذي في رحمها غنى
يفتش الله في أشلائه عنا
كأننا وحدنا يا حظ في يده
يا ليتنا لم نكن بالخوف آمنا
الخوف بعثرنا من سوف يجمعنا
نخشى تفسخنا في علبة المعنى
آباؤنا لم يعودوا كفء لخيبتنا
يبدون أصغر من خيباتنا سنا
آباؤنا يلعبون الآن في كرة
على انحناءاتها أطفالنا تحنى
كل انكساراتنا كانت لها صلة
بمن نهاراته من كدنا تبنى
نحن الذين يد تجتاح سنبلهم
كل الأصابع فيها تتقن اللعنا
نحن الذين على أجسادهم وقفوا
وليس في يدهم شيء لكي يفنى
يرددون أهازيج الذي طحنت
رحى تعاسته أحلامه طحنا
إذ كل من رمموا بالطين ضحكتنا
يخبئون لنا في طينهم حزنا
كانوا كثيرين قد مروا على دمنا
واساقطوا مثل ورد ساقه تثنى
الوهن في دمنا قد كان مرتهنا
واختار أقدامهم كي يكسر الرهنا
يا خوف إنا بقاياك التي استترت
في رحم سيدة خاطت لك الكونا
فكيف تبذر عزرائيل في دمنا
ونحن نغفو على أسمائك الحسنى
...
کژتابی خارج از معنا
نوزاد گناه
در زهدان مادرش آواز سرداد
که خداوند در اعضای بدنش به دنبال ما می گردد
گویا تنهاییم
ای آنکه سرنوشت در دست اوست
کاش در امان بودیم از ترس
ترس ما را پراکنده می کند
پس چه کس ما را گرد خواهد آورد؟
آنگاه که میترسیم گنده شویم در قوطی معنا
پدران ما
دیگر هماورد ناامیدی های ما نیستند
آنگونه به نظر می رسند که از از ناامیدی ما کم سال ترند
پدران ما
اکنون با توپی بازی می کند
که در گردی آش اعضای تن ما گرد می شود
همه شکست های مان
ارمغان آنان است
که روزهایشان از رنج ما روشن شد
ما مردمانی هستیم
که اگر دستی برای غارت خوشه های مان دراز شود
همه انگشتانش معنای نفرین را می دانند
مردمانی هستیم
که بر جنازه خویش ایستادهاند
و هیچ در دست ندارند که بر باد شود
آوازهایی را زمزمه می کنند
كه آسیاب شوربختی اش
گندم رویاهایش را آرد می کند
آنانکه خنده هایمان را
با خاک بازسازی می کنند
در خاکشان اندوه پنهان کرده اند
بسیار بودند
که از خون ما گذشتند
و بر زمین ریختند
مانند گلی که ساقهاش خم شده است
سستی را
که در خونمان جریان داشت
زیر پاهایشان شکستند
ای ترس
ما بقایای پنهان تو هستیم
در زهدان بانویی گناهکار
حالا چگونه
مرگ در خون مان دانه می کارد
وقتی با نام زیبای تو به خواب رفته ایم
برچسب ها: خبرگزاری شعر تارنا ملل اصغر علی کرمی شاعر عراقی شعر عرب حسین هلیل