خالق اثر «تو در من شعر بودی، نه بر کاغذها»
به مناسبت انتشار مجموعه شعر "تو در من شعر بودی، نه بر کاغذها"، نیلوفر آبها در گفت و گو با تارنا از جهان ادبی خود میگوید
به گزارش خبرگزاری شعر ایران-تارنا: نیلوفر آبها، شاعر و نویسنده نوقلم با مجموعه شعر جدید خود به نام "تو در من شعر بودی، نه بر کاغذها" مورد توجه اهالی ادبیات قرار گرفته است. این مجموعه به همت انتشارات مروارید چاپ شده است. وی در این اثر شاعرانه با موضوعات اجتماعی و عاشقانه قلم فرسایی کرده است.آبها در گفت و گوی اختصاصی با تارنا درباره اثر جدید خود توضیحاتی را ارایه داد.
لطفاً معرفی کوتاهی از خود و فعالیت شعریتان از آغاز تا امروز داشته باشید؟
نیلوفر آبها هستم، متولد سال ۱۳۷۳.نوشتن را از سالهای آغازین دورهی نوجوانی شروع کردم و از سال ۸۸ که به عضویت کارگاه شعر استاد گروس عبدالملکیان درآمدم قلم زدن در ساحت شعر را به صورت حرفهای آغاز کردم.طی سالهای بعد شعرهایم در نشریات مختلفی به چاپ رسیده اما شعرهای اولین مجموعهام را که به تازگی منتشر شده است، از حدود چهار سال پیش جمعآوری، ویرایش و نهایی کردهام.
کمی بیشتر دربارهی کتاب « تو در من شعر بودی، نه بر کاغذها » که اولین مجموعه شعر منتشر شدهی شماست برای مخاطبان توضیح دهید؟
خوشبختانه این توفیق نصیب من شد که اولین مجموعه شعرم توسط یکی از ارزشمندترین ناشران ادبی کشور، یعنی انتشارات مروارید، به چاپ برسد.شعرهای این کتاب به لحاظ موضوعی، غالبا اجتماعی و عاشقانه است تک به تک این شعرها در پروسهای جدی، عمیق و طولانی در کارگاه شعر ویراسته و به سرانجام رسیدند،ضمنا طرح جلد این کتاب توسط طراح بزرگوار جناب فرزاد ادیبی اجرا شده است.
بزرگترین دغدغهی فردی و اجتماعی شما نسبت به شعر چیست ؟
شعر همیشه برای من هدف بوده است نه وسیله. و بخش عمدهی فعالیتهایی را که انجام میدهم، به عنوان سوختی برای این موتور محرک یعنی نوشتن در نظر میگیرم.بنابراین همواره در میان فراز و نشیبهای زندگی تلاش میکنم زمان گستردهای را به خواندن، دیدن و شنیدن آثار هنری اختصاص بدهم تا بتوانم مصالح بیشتری برای شعر فراهم کنم.و اما دغدغهی اجتماعیام نسبت به شعر! طبیعتاً مثل هر شاعر دیگری امیدوارم که چرخهی میان شاعران و نویسندگان، ناشران و مطبوعات؛ و مخاطبان و منتقدان روز به روز پویاتر و فعالتر بشود. در ارتباط با همین موضوع میدانیم که نقش مطالعات شاعران، فعالیت منتقدان و همچنین رسانهها، مجلات و انتشاراتیها نقش پررنگی است اما در این میان علاقهمندم تا به یکی از موثرترین نقشها در فضای فرهنگی و ادبی اشاره کنم. که آن هم نقش کارگاههای شعر حرفهای و حقیقیست. به واسطهی تجربهای طولانی که هم به عنوان عضوی از کارگاه شعر گروس عبدالملکیان و هم به عنوان کسی که مسئولیتی در امور اجرایی این کارگاه داشته است و از نزدیک با شاعران فعال و پویای این نشستها در ارتباط بوده است میتوانم به نقش سازندهی یک کارگاه حرفهای شعر در راستای کشف استعدادها، پرورش و حمایت آنها، و هم نقش برجستهی دانش، آگاهی و تسلط یک شاعر بر تکنیکها که اهمیتی بسزا دارد اشاره کنم و خوشبختانه همهی این زمینهها در کارگاهی که من هم سالهاست عضوی از آنم، فراهم بوده است.
آیا سخنی برای شاعران همنسل یا جوانتر از خود که به تازگی قدم در عرصه ادبیات و شعر گذاشتهاند دارید؟
تنها با یک قلم و مقداری استعداد -کم یا زیاد- نمیشود شاعر شد. و متاسفانه این برداشت اشتباهیست که بخش بزرگی از جامعه دارد. فکر میکنم شاعری شغلیست تماموقت که هر قدر هم استعداد داشته باشیم، میطلبد تا با پشتکار و افزودن گامبهگام آگاهی و سواد شاعرانه آن فضای بالقوه را فعلیت ببخشیم.
آیا فکر میکنید فضای یکسانی برای حضور شعر زنان و مردان در جامعه موجود است؟ به عنوان یک شاعر زن، لطفاً از تجربه و زاویه دید خودتان درباره چالشهای پیش روی شاعران زن برایمان بگویید.
قطعا مانند بسیاری از فعالیتهای دیگر و همچون طی کردن مسیرهای مختلفی که در جامعه یا حتی جهان امروز، برای زنان با دشواریهای بیشتری همراه است در شعر هم چالشهای بزرگتری وجود دارد. این به این معنا نیست که شعر زنان در جامعه امروز مورد پذیرش نیست. خوشبختانه دههها از آن وضعیت میگذرد و مبارزهی طولانی و اثرگذار بسیاری از شاعران زن، چون فروغ و دیگران در راستای هموار شدن این مسیر موثر بوده است. خوشبختانه امروز از آن فضا فاصله گرفتهایم و حتا شعر زنان در جامعه حضور موثری دارد. اما مسئله این است که همچنان بانوان مملکت ما به علت نقش پررنگی که در محیط خانواده به عهده دارند فضا و فرصت و انرژی محدودتری برای حضور در عرصهی حرفهای هنر خواهند داشت البته این گفته به این معنا نیست که این مسائل چنان بازدارنده است که هنر یک زن در این سرزمین را به نابودی بکشاند یا اینکه تنها راه زنان این است که بیایند و از زیر بار مسئولیت خانوادگی خود شانه خالی کنند. اما فکر میکنم ادامهی حرفهای مسیر شعر و هنر برای یک زن با توجه به نکاتی که اشاره کردم قدرت، مبارزه، پشتکار و جسارت فردی و اجتماعی بیشتری میطلبد.
چه شاعری بر روی شاعری شما اثر گذاشته است؟
قطعا شاعران بسیاری را زیستهام همچون نیما که بسیار برایم قابل احترام است، شاملو، گروس، صفاری، رضا صفریان، سهراب و خیلیهای دیگر. اما شاعری که بسیار دوستش دارم و روی شعرها و مسیر شاعریام تا اینجای کار بیشترین تاثیر را داشته، غیر از گروس عبدالملکیان که از شعر و دانشش بهرهها بردهام، فروغ فرخزاد بوده است، اعتقاد دارم فروغ مسیر را برای شاعران زن هموارتر کرده است و به قول خودش بالاخره یکی باید این راه را میرفت. فروغ برای من تنها یک شاعر نیست، او خود شعر است و
هر جا در راه خسته میشوم در درونم زمزمه میشود. فروغ در عین سادگی بسیار پیچیده است و این جذابیت شعرش و خودش را بیشتر کرده، من همیشه خودم را مدیون فروغ دانستهام و در دل آفرینهای بسیاری به او گفتهام.
سخن آخر شما با کسانی که شما را دنبال می کنند چیست ؟
_حرف آخر، معمولا سختترین بخش هر مکالمهایست و کلا از کلمات آخر خوشم نمیآید (با خنده میگوید) اما فکر میکنم با تمام سختیها و موانعی که در جامعه وجود دارد که بر هیچ کداممان هم پنهان نیست، شعر امروز ایران در حال برداشتن قدمهایی رو به جلو است و شاعران و استعدادهای چشمگیری را میشناسم که بسیار خوب کار میکنند و مطمئن هستم اگر به همین شکل پیش برود، شاهد روزهای روشنتری در ادبیات خواهیم بود و مردم ارتباط پررنگتری با شعر میگیرند. ما شاهد تلاشهای متفاوت و متنوعی در شعر هستیم و فکر میکنم این مسیر با تلاش و پختگی بیشترِ جریانهایش فضای موثری را در شعر رقم میزند. امید که پیوند با کتاب و مطالعه و هنر در شکلهای متنوعش، علیرغم آنچه قدرتها میخواهند روزهای روشنتر و عمیقتری را برای آگاهی و فرهنگ به بار بیاورد.
اتمام گفت و گو/
برچسب ها: خبرگزاری شعر تارنا نیلوفر آبها تو در من شعر بودی نه بر کاغذها مجموعه شعر