1402/11/18   هنر   news code: 2739   Opinion: 0   Visit: 2260   Reporter: سمیه بحرکاظمی Publish

داریوش شهبازی:فردوسی عمود فرهنگی ماست

داریوش شهبازی:فردوسی عمود فرهنگی ماست

یکصد و ششمین نشست تهران نامه با بررسی موضوعات (بازخوانی روایت های موازی در باب هویت ایرانی) و (سهم دانشنامه ها در تبیین مولفه های هویت ملی) با حضور جمعی از اساتید و علاقه مندان برگزار شد.

به  گزارش تارنا: در این نشست که به مدیریت دکتر محمد مهدی فتوره چی برگزار گردید، در ابتدا ایشان سخنانی را درپیوند با هویت ایراد کردند. محمد مهدی فتوره چی (پژوهشگر اجتماعی و رییس هیئت مدیره انجمن ترویج فرهنگ و مسئولیت اجتماعی) به تفاوت نگرش جامعه گذشته و کنونی کشور به شناخت هویت شخصی و عمومی پرداخت، و بیان کرد نسل جدید متوجه شده سه حوزه وجود دارد که ما را برای برساخت هویت هدایت می کند به این ترتیب که : 1- یا باید مولد باشیم به این شکل که تولید محتوای فاخر درباره تفکر خود داشته باشیم 2- مروج باشیم 3- و یا اینکه معرف باشیم،که برای هرکدام از این موارد نمونه هایی را آوردند، از جمله فعالیت مهم و گسترده استاد داریوش شهبازی را که تولید دانشنامه راجع به تاریخ و هویت تهران (تهران نامه) است را در این راستا مثال زدند. 


فتوره چی ادامه داد:


هویت برساخت نمی شود تا زمانی که با دیگران ارتباط برقرار کنیم و تعامل داشته باشیم، دکارت ریاضی دان و دانشمند فرانسوی سطح هویت را در بحث تفکر انتقادی مطرح می کند، او به عقلانیت و تفکر کنشگر اعتقاد دارد که یعنی اگر من فکر بکنم و قدرت تفکر داشته باشم من هستم و می توانم هویت خود را نشان دهم. مشکلی که برای نسل جوان ما اتفاق افتاده است این است که در فضای مجازی بیشتر فقط لایک می کند، یعنی فقط مانند دستگاه اتوماتیک لایک زن شده تا در مقابل لایک بگیرد بدون اینکه اظهار نظری درباره محتوا داشته باشد و واکنشی نشان دهد. در بحث سواد رسانه ای باید کنشگری را بالا برد، در واقع کلید واژه اصلی سواد رسانه ای تفکر انتقادی است. همچنین در رسانه اگر نتوانیم تولید محتوا کنیم عملا بی سواد هستیم، حتی تولید محتوا می تواند همان واکنش ما در قالب کامنت (نظرات، پیشنهاد، انتقادات) در برابر محتوای دیگری باشد جدا از اینکه آن را لایک کنیم (بپسندیم یا نپسندیم). علاوه بر نوشتار این محتوا شامل همه موارد می شود به طور مثال انجام کارهای هنری مانند اجرای موسیقی، خوشنویسی و بسیاری موار دیگر که تفکر و بینش فرد را که هویت او را تشکیل می دهد نشان دهد. نکته دیگری که فتوره چی در باب هویت ایرانی اشاره کرد این بود که هر ایرانی ساکن خارج از کشور با دارا بودن یکی از هنرهای ایرانی به تنهایی می تواند معرف و مروج فرهنگ غنی ایرانی باشد یعنی مثلا یک ایرانی در خارج از کشور که سنتور، سه تار یا هر ساز دیگری می نوازد معرف فرهنگ موسیقی کشور ماست، و این حرکت تنها محدود به هنرهای فراوان ما نمی شود بلکه برگزاری آیین ها و جشن های کهن ما مانند شب یلدا و عید نوروز و غیره توسط خانواده های ایرانی در سایر نقاط دنیا را نیز در برمی گیرد.





در بخش دوم نشست استاد داریوش شهبازی پژوهشگر تاریخ و مولف تهران نامه به سهم دانشنامه ها در تبیین مولفه های هویت ملی پرداخت:


بر سر مولفه هویت ملی اتفاق نظر بین اندیشمندان وجود ندارد و تفاوت هایی بین تعریف آنها است. برای ساختار هویت ملی سه لایه تعریف می شود که از ابتدایی ترین لایه به ترتیب 1-خانواده 2-قوم 3-ملت تشکیل می گردد. 

برای هویت ملی دو منشأ نیز در نظر می گیرند. این دو منشأ شامل دو مورد 1-فرهنگی 2-سیاسی می شود. خود این دو منشأ هرکدام به دو مولفه تقسیم می شود که فرهنگی شامل 1-زبان  2- اساطیر و منشأ سیاسی حاوی موارد 1- دین  2-تاریخ می باشد. علاوه بر این اندیشمندان علم اجتماع به زیر شاخه های این چهار نکته موارد دیگری از جمله اعتقادات،ارزش ها، نمادها،جشن ها و آداب و رسوم را اضافه می کنند. برخی اندیشمندان معتقدند، هویت ملی ثابت و تغییرناپذیراست در حالیکه گروهی دیگر اعتقاد دارند انعطاف پذیر و درحال تغییر است که بنده موافق دسته دوم هستم و نظر شخصی من این است، هویت ثابت نیست و انعطاف پذیر است زیرا مشاعر انسان دائم درحال تغییراست. روشنفکران و افراد الیت جامعه یا همان نخبگان می توانند بر فرهنگ تأثیر بگذارند و تغییر ایجاد کنند. پس هویت ملی و فرهنگ نمی تواند ثابت باشد. ما وقتی در جامعه خود انتقاد می کنیم یعنی این که پس ماهیت هویت تغییر پذیر است و ما باید به نقش خود عمل کنیم و هرکسی میتواند برای تأثیرگذاری بر فرهنگ باید در جامعه نقش خود را ایفا کند. دولت برای حل مشکلات هویتی و فرهنگ باید مشکل و مسئله را تعریف کند و برای حل آن از مراکز دانشگاهی، اندیشمندان و اساتید استفاده کند و آن هارا به کار بگیرد. ما متأسفانه همیشه در طول تاریخ خود با گسست های بزرگی رو به رو بوده و هستیم.

یکی از گسست های ما در دوره کنونی این است که دولت ما راهکار و اعتقاد دیگری دارد و در تصوراتش مسیر دیگری است درحالیکه شاید مصلحت ما چیز دیگری باشد.دولت بر اساس شناخت درست از جامعه راهبرد فرهنگی و فکری ندارد و تفکر شخصی خود را دنبال می کند. بین آرمانهای جامعه و دولت فاصله زیادی وجود دارد. برای نمونه این گسست در جریان مشروطه نیز جود داشت و به همراه آن سه جریان به وجود آمد. گروه مشروطه خواه شامل اندیشمندان و نخبگان جامعه مثل دهخدا، داور ،فروغی و علی اصغر حکمت موافق ایجاد آرمانشهر مطابق قانون اساسی مشروطه با وضع قوانین مورد نیاز جامعه مطابق کشورهای صحنه بین المللی طبق مدل کشورهای اروپایی توأمان منطبق با داده های آرمانشهری باستانگرایانه و گروهی دیگر مشروعه خواهان بودند با این باور که جامعه نوزای مشروطه نیاز به وضع قوانین جدید ندارد و قوانین الهی دین اسلام در ابتدای پیدایی اسلام وضع و بر ما حکم شده است. امروز همان احکام باید ساری و جاری گردد. گروه سوم هم تفکر کمونیست بود که بعد انقلاب اکتبر 1917 در روسیه به وجود آمد بعد ها به حزب توده تبدیل گردید که همگی با هم در تضاد و مواجهه بودند و هیچکدام حاضر نبودند در کنارهم باشند. راه حل را حذف یکدیگر می پنداشتند. اکنون نیز جریان غالب می خواهد جریان های دیگر را حذف کند. درصورتیکه در جامعه اگر تفکر و اندیشه ای به وجود آمد، نمی توان آن را به سادگی از بین برد، در حالیکه اگر این جریانات باهم باشند می توانند در جامعه بموازات هم شانه به شانه در  بالندگی جامعه کمک کنند.


اندیشمندان برای تشخیص هویت دو پرسش مطرح می کنند:


1-من کیستم؟ 2-من به کجا تعلق دارم؟


مجموعه مشخصات و صفاتی که بنده را از یک شخص دیگر متمایز می کند تا شناخته شوم و هویت داشته باشم.دیوید میلر می گوید: هویت ملی در تداوم طول تاریخ به وجود می آید و پیدایش آن ناگهانی نیست،متعلق به یک جغرافیاست پس یعنی جغرافیا هم در آن موثر است، خصوصیات مشترکی است که دربین افراد یک جامعه است. فرهنگ ما پشتوانه فرهنگی قدرتمند دارد که به درستی از آن استفاده نمی شود و ظرفیت های آن پنهان می ماند درحالیکه در بسیاری کشورهای دیگر اینگونه نیست. شهبازی  ادامه داد برای درک بهتر این موضوع گریزی می زنم وقتی از حسنین هیکل روزنامه نگار اندیشمند مشهور مصری در قالب پرسشی تاریخی از مصری ها انتقاد کردند که شما چگونه نتوانستید از زبان خود در مقابل هجوم اعراب حفاظت کنید؟ هیکل پاسخ می دهد: ما فردوسی را را نداشتیم. در واقع حضرت فردوسی عمود فرهنگی ماست و ما خوشبختانه نه فقط فردوسی که نظیر او شخصیت های بسیار دیگری را داریم. حضرت فردوسی هرچهار مولفه دین، زبان، تاریخ و اساطیر را در شاهنامه دفاع و صیانت کرده و من می خواهم به شما بگویم اگر ما سابقه کهن خود را به درستی بشناسیم و اسناد خود را بازیابی کنیم متوجه می شویم برای رفع مشکلات کشور خود و جوانان انباشت فرهنگی علمی و قوی داریم. هویت ما در دنیا شاخص است و به مسائل انسانی و طبیعی توجه بسیار دارد، اگر به درستی از آن استفاده شود.


در اینجا قصد دارم اشاراتی بکنم در رابطه با سهم تهران نامه در رابطه با گسست فرهنگی، تهران نامه یک دانشنامه است. دانشنامه ها می توانند در برطرف کردن گسستها کمک کنند و گره گشا باشند. تهران نامه درباره شناخت گذشته ما و تبیین هویت ملی که مبتنی بر شناخت خود است در همه موارد و مولفه های هویت کشورمان راهگشا باشند. نظیر زیرگروه های:


1-اماکن 2-باستانشناسی 3-پوشش 4-تشکیلات اداری 5-مردم شناسی 6-حمل و نقل 7-صنعت 8-مکتب تا دانشگاه 9-وقایع و موارد دیگر که همگی با ریز جزییات ویژگی های اصیل و خوب ما را به نسل جدید منتقل می کند. یک نکته مهم در مورد فرهنگ ما این است که مختصات فرهنگ ایرانی مشارکت همه ایرانیان اعم از اسلام و دیگر ادیان ایرانی از جمله ایرانیان زرتشتی، مسیحی و یهودی که در انباشت این فرهنگ اثر گذاشتند و باعث یکپارچگی و زیبایی این هویت شده است.




در بخش سوم و پایانی نشست دکتر سید جواد میری جامعه شناس به بازخوانی روایت های موازی در باب هویت ایرانی پرداخت:


بحث در باب هویت ایرانی بسیار مبسوط است و اگر بخواهیم به همه آن بپردازیم نیازمند حضور در پنج جلسه برای گفتگو هست. هویت ملی به اینگونه صورت بندی شده که ایرانیان تقریبا در یکصد سال اخیر از جنبش مشروطه به این طرف در مواجهه با عالمیت جدید پرسش هایی را از خود مطرح کردند که ما کی هستیم؟ ما ازکجا آمدیم و ما چه تفاوت هایی با آن ها داریم؟ منظور از آن ها کشورهای همجوار در جغرافیای ایران نبوده بلکه آن ها منظور اروپایی ها،غربی ها یا همان فرنگی ها بودند.و دائم از خود این پرسش ها را مطرح می کردند چرا ما از آن ها عقب هستیم یا اینکه در چه زمینه هایی از آن ها جلوتر هستیم.

ما حتی برای وسواس برجسته کردن روایت هایی از خودمان بین روس ها و انگلیس ها در تغییر و تحولات جهانی در جنگ جهانی دوم، خود را از نظر نژادی و ریشه ای (آریایی بودن) به آلمان ها نزدیک نشان دادیم. این تصادم با فرهنگ اروپایی و آمریکایی سه روایت رو در بین اندیشمندان و نظریه پردازان ایرانی خلق کرده است. هر کدام از راویان این روایت ها اعتقاد داشتند این موارد تنها یک روایت نیست عین حقیقت و جوهر و ذات ماست.


روایت نخست روایت باستانگرایانه ماست از دوره ورود آریایی ها تا دوره ساسانیان، که نظریه پردازان این روایت یک ایرادی به وجود آوردند و این است که ورود اسلام به ایران را مایه و سرچشمه همه مشکلات حال می دانستند. روایت دوم می گوید گذشته ایرانیان پیش از ورود اسلام اهمیت ندارد و بعد از آن مهم است، به طور مثال دانشمندان اصلی ما در این دوره به وجود آمدند. روایت سوم هم هویت مدرن و متجدد خواه است که اعتقاد دارد دنیای کهن به ما کمکی نمی کند و هرچه مربوط به حال حاضراست برای ما مهم است از جمله علم جدید و تکنولوژی مدرن که باید از همه آن ها پیشرفت پیروی و استفاده کنیم. به نظر من این سه روایت هرکدام شاخه های جداگانه خود را دارند و به تنهایی منسجم نیستند. به طور مثال می توانید از اسلامگرایان در دوران معاصر  پنج روایت یا کلان روایت استخراج کنید. مثلا 1-اسلامگرایی با خوانش فقاهتی 2-اسلامگرایی با خوانش سوسیالیستی 3-اسلامگرایی با خوانش لیبرالی 4- اسلامگرایی با خوانش دموکراتی 5- اسلامگرایی با خوانش سلفی، و بعد هرکدام از این ها هم یک موسس دارد. این روایت ها و زیر شاخه های آن دارای عقبه اجتماعی است و هرکس نسبت به خوانش و روایت مورد علاقه خود دل در گرو ایران دارد. یعنی شما وقتی وارد جامعه می شوید مردمی را می بینید که هرکدام ذیل یک روایت و خوانش قرار می گیرند. جالب است در انقلاب ها و وقایع همه روایت ها باهم حضور دارند ولی بعد از شکل گیری هر نظام هر کدام تلاش می کنند خوانش خود را غالب کنند و بقیه را کنار بزنند، که نمونه های آن را می توانیم در انقراض سلسله قاجار و تشکیل حکومت پهلوی و انقراض سلسله پهلوی و انقلاب اسلامی مشاهده کنیم. ما هم اکنون سنتزی (ترکیبی درست) از این سه روایت باهم نداریم که همین مورد در باب هویت ملی و ساحت سیاسی برای کشور ما مشکل ایجاد کرده است.






اتمام خبر/


Suggested news

Labels: تارنا تهران نامه داریوش شهبازی اخبار فرهنگی نسرین تیموریان موسسه فرهنگی تهران نامه سید جواد میری محمد مهدی فتوره چی خبرگزاری فرهنگی نشست صد و ششم

share :

Related posts

    Comments


    Please write your comments in Farsi and avoid using Latin alphabet.