1402/12/10   شعرنو   news code: 2782   Opinion: 0   Visit: 8049   Reporter: شمیلا شهرابی Publish

اعتراضی به یک سرقت ادبی؛

شکایتی به سرقت ادبی با عنوان همگرایی و شعر همگرا

شکایتی به سرقت ادبی با عنوان همگرایی و شعر همگرا
شکایتی به سرقت ادبی با عنوان همگرایی و شعر همگرا

هادی خوانساری نسبت به انتشار محتوایی با عنوان شعر همگرایی اعتراض کرد و آنرا یک سرقت ادبی نامید

به گزارش خبرگزاری شعر ایران-تارنا: هادی خوانساری شاعر،نویسنده و منتقد ادبی در یادداشتی اختصاصی به مانیست شعر همگرا و سرقت ادبی آن توسط برخی شاعران پرداخت.

هادی خوانساری مطرح کرد: در چند روز گذشته دوستان شخص و پیجی را به نام سید مهدی نژاد هاشمی به بنده معرفی کردند که مانیفست بیست سال گذشته بنده( تز وکتاب منتشر شده) را در یک صفحه و همان عنوان ( مانیفست شعر همگرا) همراه با طراحی پوستری منتشر کرده بود و  عنوان و ایده  را دست و پا شکسته و با به هم ریختن‌ متن بنده در یک صفحه آورده بود و تاریخ روز بیست بهمن سال چهارصدو دو را را هم پایش زده بود که مثلا مانیفست سرقتی ایشان به عنوان برگ درخشان و ناجی در ادبیات معاصر ثبت و نشر شود.به هر جهت منی که تازه  از شوک کتابی پانصد صفحه ای که جناب دکتر دیگری با برداشت نام‌و ایده همگرایی و انتشار تعریض و شکایتم در نشریه معتبری  بیرون نیامده بودم گیج و ویج خنده ام گرفت که البته ایشان با آن کتاب قابل مقایسه نیست و اصلا نام رفته شده را تا اکنون که سه دهه کار حرفه ای شعر بادوستان بسیار در شناسنامه دارم هرگز نشنیده بودم.

به هر جهت دوستان از ایشان سوال کردند که آیا کل این تز و نظریه یک صفحه ای و نام از خودتان است که ایشان پاسخ داده بود بله مال خودخودم است و بعد که متوجه لو رفتن ماجرا شده بود و پای چراغ را تاریک عنوان را از شعر همگرا به شعر صاحت گرا تغییر و به سرعت  در خبرگزاری تارنا به چاپ رساند و یک صفحه را به دو سه صفحه افزایش داد و سعی کرد در فضای مجازی خودرا تئوریسین و صاحب نظریه البته سرقتی معرفی نماید .هر چند تصویر آن صفحه اولیه موجود است و از آنجایی که با دست پاچگی عنوان عوض شده باز چند جایی عنوان شعر همگرا مانده است و مستند و قابل بررسی است.

 بنده این سرقت و کار ناثواب را مستند به اطلاع دوستان ارجمند تارنا رساندم و خواستار حذف مطلب نا معتبر شدم که فرمودند باید بنده شکایت کنم و رای دادگاه می تواند آن را بردارد که نه وقت و حوصله اش هست نه در شان و قواره حرفه ای خود می بینم اما از سویی اگر علفهای هرز را از ریشه نچینیم کم کم همه باغ را فرا می گیرند و مدعی می شوند که معیار زیبایی و ارزش علفهای هرز هستند نه گلهای سرخ ..

البته بنده با این قصه غریبه نیستم دو دهه پیش هم که آقایی آشنا دکتری که نام غزل پیشرو را عوض کرده بود و در فضای مجازی دفتر و دستکی راه انداخته بود و ادعاهایش پر از تناقض بود مواجه بودم و در نهایت در دو شماره روزنامه آرمان در یک  مناظره اعتراف کرد به نقش و جایگاهی که نداشته و ادعای پدر فلان  بودن را قبول ندارد و کار اصلی را بنده انجام داده ام بعد هم که آن کتاب و برداشت نظریه شعر همگرا و این هم به فاصله دو هفته اینچنین .گویا بنده زیادی فروتن و بی سرو صدا بوده ام یا مدرک دکتری حالا از هر کجا واقعی یا خریدنی دلیلی بر مجوز سرقت ادبی از دیگران است حالا چه رشته ای هست بماند که هر سه دکتر هستند و البته جایگاه دوتای اولی با این آخری قابل قیاس نیست. در نهایت تعریض و شکایت خودم را در این متن به خبرگزاری تارنا می سپارم و البته حق شکایت جدی از ایشان در صورت پافشاری و نشر در جای دیگری را با هر نامی برای خود محفوظ می دانم.


به واقع بحث  بر سر پریشانی و بی‌پایه بودن و هرج و مرج در ساختار فرهنگی ما و نبود الزامات در حوزه‌ی کپی‌رایت است که این مساله محل آسیب فراوانی به بسیاری از تلاش‌ها و عمرها شده است. و تلخ تر مماشات و سکوت دوستانی که عضو آن پیج بوده اند و سرقت را دیده اند و دم بر نیاورده اند نزدیک به نود نفر که بخشی شان حتما به لحاظ معنوی در ادبیات بدهی های اندکی به مولف این سطور دارند!!!.. 

یک اداره‌ی ثبت اختراعی در حوزه‌ی علم وصنعت درست شده است اما در حوزه‌ی هنر و ادبیات هنوز مورد مناقشه باید به آثار منتشره و تاریخ‌ها و استشهاد قشر متخصص ارجاع پیدا کند؛ اما تا به‌خود بجنبی در حوزه‌ی ارائه‌ی ایده مولف مرده و غایب و از ابتدا وجود نداشته به حساب می‌آیی و چراغ به‌دست باید بین هزاران بگردی و داد خود سر بدهی و دست آخر با التماس به گدایی مال خودت برخیزی. اما در جایی آورده بودم که فروتنی در کار حرفه‌ای خیانت است! 



 در ادامه چند نکته و بخش‌هایی از صفحات کتاب تظاهرات تک نفره (‌بوطیقای همگرایی و شعر‌) به تالیف خود را  منتشره در بهار۱۳۸۶ و بخشی از تعریض قبلی را می آورم

۱- در سال ۱۳۸۲ کتاب بنده با عنوان تظاهرات تک نفره (‌بوطیقای همگرایی و شعر) در نشر فراگاه آماده و در سال ۱۳۸۳ ثبت شابک و کتابخانه‌ی ملی شد که ثبت در کتاب است و رد مجوز شد و در بهار ۱۳۸۶ در ۲۲۰۰ نسخه به چاپ رسید و پخش شد در زمانی که مبحث همگرایی در ادبیات سیاسی هم چندان پرکاربرد نبود و به عرصه‌های دیگر، پایش باز نشده بود.


۲- در همان زمان رسانه‌ها و مطبوعات به معرفی این نظریه و مجموعه پرداختند که خبرگزاری ایسنا و مهر و فارس هنوز هم قابل سرچ هستند و کتابفروشی‌های بسیاری ازجمله نشر بیدگل میدان انقلاب که هنوز لیبل بر روی کتاب‌هایی موجود است پخش شد و حتا یک‌بار هم در سال ۱۳۸۸ از نمایشگاه کتاب تهران جمع‌آوری شد و در کتب پژوهشی از‌جمله کتاب دو جلدی (گونه‌های نوپدید در شعر معاصر فارسی‌) نیز آمده است. 


۳- اما نظریه‌ی بنده و جان کتاب بنده چه می‌گوید‌؟ 

اگر ساده بگویم می‌گوید که در وضع آشفته و درگیری‌ها و تقابل‌ها و تک‌بُعدی دیدن و پرداختن‌های دیکتاتوری در جامعه و خصوصا شعر امروز در حوزه‌ی شعر و قوالب و ژانرهای گوناگون بهتر است با همه‌ی افتراق‌های موجود به سمت همگرایی و صلح و دموکراسی پیش برویم و از همه‌ی امکانات به نفع زیبایی و متن شاعرانه باتوجه به حافظه‌ی تاریخی و اقبال برای عمومی‌تر شدن شعر بهره ببریم. از مشروطه به بعد و انقلاب نیما که کلا کتاب توازن دو لنگه‌ی شعر کلاسیک را بوسید و کناری گذاشت تا زمانی که شعر سپید قالب نیمایی را به‌عنوان قالب مسلط شعر روزگار به حاشیه راند و همه‌ی ژانرهایی که در‌پی‌ شعر نو و بیش‌تر سپید آمدند و دیگران را بی‌فایده و ناکارآمد دانستند و ژانری که در غزل آوانگارد فارسی با مانیفست بنده در کتاب (چه‌ریک‌های جوان) باعنوان (اعلامیه‌ی کودتای خودکار) روی کار آمد و باز بسیاری از نگاه‌ها را به خود معطوف کرد که در‌نهایت شعر همگرا پیشنهاد می‌شود. 


۴- جناب مدعی یعنی حتا یک سرچ ساده در اینترنت نکرده‌اند و یا کرده‌اند و صلاح ندیده‌اند که حتما کرده اند و می شناسند و خوانده اند و به کتاب و نظریه‌ی بنده حتا طرح جلد  برخوردنداند که اصلا توارد تحت هیچ عنوانی قابل قبول نیست.

 کما این‌که هر رساله و تزی به چند صفحه‌ای تاریخچه و پیشینه‌های موضوع نیازمند است و ایشان به راحتی مانیفست را به نام خود زده‌اند و طبیعتا خود باید تاوان این سرقت نه توارد را پرداخت نمایند


۵_ نهایت امر این است که نام و نظریه‌ی کلی همان همگرایی است که باز هم بهره و به اتفاق رساندن ترکیبی از قوالب و امکانات و ابزار موجود در شعر فارسی است؛ حال آن‌که بنده با تجربه و درگیری مستقیم و حرفه‌ای با این قوالب و به‌خصوص باز کردن کلاف غزل فارسی و نزدیکی آن قالب به شعر نیمایی و سپید (طرح شده در میزگرد مجله‌ی آزما با‌حضور شهاب مقربین، محمد آزرم، هادی خوانساری و محسن حکیم معانی) فقط به‌عنوان اشاره و ترکیب آن‌ها در ادامه از مسیری تجربی و منطقی حتا فعالیت‌های اجتماعی و بین‌المللی تجربه‌ی همگرایی را زیسته‌ام و مانیفست غزل پیشرو در اواخر دهه‌ی هفتاد و کتاب (‌چه‌ریک‌های جوان) و مستندات بسیار شاهد این مدعا است و نظریات و مصاحبه‌های نامداران بزرگ ادبیات معاصر هم‌چنین.


در ادامه بخش‌هایی از کتاب تظاهرات تک نفره و بوطیقای همگرایی و شعر را می‌آورم.

«همگرایی اصلی‌ترین و اصیل‌ترین ژانر موجود مادی و معنوی در تفکر تاریخ جوامع بشری است. اگر جریان رادیکالی و جذر ژانرهای اصلی موجود در کائنات را به سمت پایین درنظر بگیریم در آخرین نقطه‌ی تمام این رادیکال‌ها به یک نقطه خواهیم رسید. یک نقطه‌ی واحد در تمام کائنات که از پس همگرایی تمام نتایج به‌وجود می‌آید و واگرایی‌ها نیز تحت یک پروسه تبدیل به همگرایی می‌شود و به‌واقع از ابتدا وجود داشته است.

علم را مساوی کشف هارمونی‌ها، موسیقی را ریاضی ذهن و درنهایت اشتراک‌ها و نقاط‌عطف که مساوی همگرایی قرار می‌گیرند از کشف هارمونی یک لبخند و اتم تا تمام کائنات.


۲- در همان زمان رسانه‌ها و مطبوعات به معرفی این نظریه و مجموعه پرداختند که خبرگزاری ایسنا و مهر و فارس هنوز هم قابل سرچ هستند و کتابفروشی‌های بسیاری ازجمله نشر بیدگل میدان انقلاب که هنوز لیبل بر روی کتاب‌هایی موجود است پخش شد و حتا یک‌بار هم در سال ۱۳۸۸ از نمایشگاه کتاب تهران جمع‌آوری شد و در کتب پژوهشی از‌جمله کتاب دو جلدی (گونه‌های نوپدید در شعر معاصر فارسی‌) نیز آمده است. 

۳- اما نظریه‌ی بنده و جان کتاب بنده چه می‌گوید‌؟ 

اگر ساده بگویم می‌گوید که در وضع آشفته و درگیری‌ها و تقابل‌ها و تک‌بُعدی دیدن و پرداختن‌های دیکتاتوری در جامعه و خصوصا شعر امروز در حوزه‌ی شعر و قوالب و ژانرهای گوناگون بهتر است با همه‌ی افتراق‌های موجود به سمت همگرایی و صلح و دموکراسی پیش برویم و از همه‌ی امکانات به نفع زیبایی و متن شاعرانه باتوجه به حافظه‌ی تاریخی و اقبال برای عمومی‌تر شدن شعر بهره ببریم. از مشروطه به بعد و انقلاب نیما که کلا کتاب توازن دو لنگه‌ی شعر کلاسیک را بوسید و کناری گذاشت تا زمانی که شعر سپید قالب نیمایی را به‌عنوان قالب مسلط شعر روزگار به حاشیه راند و همه‌ی ژانرهایی که در‌پی‌ شعر نو و بیش‌تر سپید آمدند و دیگران را بی‌فایده و ناکارآمد دانستند و ژانری که در غزل آوانگارد فارسی با مانیفست بنده در کتاب (چه‌ریک‌های جوان) باعنوان (اعلامیه‌ی کودتای خودکار) روی کار آمد و باز بسیاری از نگاه‌ها را به خود معطوف کرد که در‌نهایت شعر همگرا پیشنهاد می‌شود. 

۴- جناب مدعی یعنی حتا یک سرچ ساده در اینترنت نکرده‌اند و یا کرده‌اند و صلاح ندیده‌اند که حتما کرده اند و می شناسند و خوانده اند و به کتاب و نظریه‌ی بنده حتا طرح جلد  برخوردنداند که اصلا توارد تحت هیچ عنوانی قابل قبول نیست.

 کما این‌که هر رساله و تزی به چند صفحه‌ای تاریخچه و پیشینه‌های موضوع نیازمند است و ایشان به راحتی مانیفست را به نام خود زده‌اند و طبیعتا خود باید تاوان این سرقت نه توارد را پرداخت نمایند


۵_ نهایت امر این است که نام و نظریه‌ی کلی همان همگرایی است که باز هم بهره و به اتفاق رساندن ترکیبی از قوالب و امکانات و ابزار موجود در شعر فارسی است؛ حال آن‌که بنده با تجربه و درگیری مستقیم و حرفه‌ای با این قوالب و به‌خصوص باز کردن کلاف غزل فارسی و نزدیکی آن قالب به شعر نیمایی و سپید (طرح شده در میزگرد مجله‌ی آزما با‌حضور شهاب مقربین، محمد آزرم، هادی خوانساری و محسن حکیم معانی) فقط به‌عنوان اشاره و ترکیب آن‌ها در ادامه از مسیری تجربی و منطقی حتا فعالیت‌های اجتماعی و بین‌المللی تجربه‌ی همگرایی را زیسته‌ام و مانیفست غزل پیشرو در اواخر دهه‌ی هفتاد و کتاب (‌چه‌ریک‌های جوان) و مستندات بسیار شاهد این مدعا است و نظریات و مصاحبه‌های نامداران بزرگ ادبیات معاصر هم‌چنین.


در ادامه بخش‌هایی از کتاب تظاهرات تک نفره و بوطیقای همگرایی و شعر را می‌آورم.

«همگرایی اصلی‌ترین و اصیل‌ترین ژانر موجود مادی و معنوی در تفکر تاریخ جوامع بشری است. اگر جریان رادیکالی و جذر ژانرهای اصلی موجود در کائنات را به سمت پایین درنظر بگیریم در آخرین نقطه‌ی تمام این رادیکال‌ها به یک نقطه خواهیم رسید. یک نقطه‌ی واحد در تمام کائنات که از پس همگرایی تمام نتایج به‌وجود می‌آید و واگرایی‌ها نیز تحت یک پروسه تبدیل به همگرایی می‌شود و به‌واقع از ابتدا وجود داشته است.

علم را مساوی کشف هارمونی‌ها، موسیقی را ریاضی ذهن و درنهایت اشتراک‌ها و نقاط‌عطف که مساوی همگرایی قرار می‌گیرند از کشف هارمونی یک لبخند و اتم تا تمام کائنات.



کارلوس کاستاندا می‌گوید: برای رسیدن به یک صلح همگانی باید به یک زیر ساخت مشترک ذهنی و تفکری نزدیک شویم و همه به سمت اشتراک حرکت کنند تا جایی که تفکر دیگری را تفکر خود بدانیم البته به گمان بنده می‌شود این نگاه را با حفظ شناسنامه‌های موجود پیش برد، با این توجه که یکی از مهم‌ترین اصول جهت زیبایی‌شناسی هنری متجلی ساختن حد اعلای همگرایی ساختار اثر در انواع گوناگون است.ژانر همگرا نقطه‌ی عطف و ادغام تفکرات و کشف شیوه‌ی تطبیقی ژانرها و سبک‌های مختلف آمیخته با ذات اصلی هنر است که بیش‌تر در وضعیت پست‌مدرن جلوه یافته و رخ می‌نماید.جامعه‌شناختی شیوه‌ی همگرا‌خواهان آزادی بسیار در بروز جهان‌بینی‌های مختلف است و می‌کوشد تمام تفسیر‌ها و تاویل‌ها را به یک نقطه‌ی واحد برساند.در‌واقع نقطه‌ی آشتی و عطفی در روابط متنی ژانرها و نمادی از تساهل و آزادی است که آثار از ژانرهای گوناگون از کانال‌ها و پروسه‌های گوناگون عبور کرده و تحت تاثیر یک همگرایی ارگانیک به یک همگرایی اصولی با ساختاری منسجم می‌رسند.


بوطیقای همگرا درخت زیبایی است که ریشه در تاریخ و شاخ و برگی در فراسوی زمان دارد، ژانری که می‌تواند مردمی از عصر کلاسیک را در کنار مردمی از عصر فضا به یک همزیستی مسالمت‌آمیز برساند.بوطیقای همگرا تمام زیر‌مجموعه‌ها در ژانرهای مربوط پله پله بررسی و به‌طور منطقی طی نموده‌، پیش رفته و به حافظه و کیفیت مادی و معنوی هنر و عناصر جهان رسوخ کرده است. در‌ واقع این ژانر راه میان‌بری است که با‌توجه به شناخت و رسیدن به کشف و شهود متافیزیکی مانند کولاژی زنده در پیوندی ارگانیک بین عناصر شاکله‌ای اثر عمل می‌کند.

شیوه و ساز و کار سرودن در شعر همگرا تقریبا جدایی محسوسی با شعر خودکار ندارد. اتوماتیسم ذهنی که تحت اثر مجال جولان دادن به جریانات خودسر در تصاویر بدون دخالت عقلانی توسط سورئالیست‌ها و آندره‌برتون نام گرفته بود البته تنها به ساز و کار سرودن اشاره می‌شود نه ساختار ژنریک متن.

نیما با درایت و جسارت از قالب‌های پیشین صرف‌نظر و فراروی می‌کند و شعر هستی‌اش را با همه‌ی توان به کرسی می‌نشاند همان شعر نیمایی‌اش را و اوزان و ساختار موسیقایی شعر نیمایی رشد می‌کند و بستری را برای ورود شعر فارسی به دوران مدرنیته آماده می‌کند و اما این وزن‌های نیمایی نیز چون ساختار گذشته دچار بیماری دیکتاتوری و حذف و نفی دیگران می‌شوند حذف سلائق دیگر.جریان‌های بعد از نیما نیز هر‌کدام به شیوه‌ای این فرآیند حذف را تکرار می‌کنند.

بوطیقای همگرا با احترام به همه‌ی ژانرهای ادبی در شعر فارسی و با نگاهی انتقادی به آن‌ها اساس کار خود را بر چند‌صدایی (‌پلی فونیک) و چند شکلی (‌پلی مورفیک) گذاشته و دست به ترکیب کومپوزوسیون گونه‌های متفاوت و گاه متضاد شعری می‌زند.


اتمام خبر/

Suggested news

Labels: خبرگزاری شعر تارنا هادی خوانساری سایت شعر مانیفست شعر همگرایی شعر همگرا

share :

Related posts

    Comments


    Please write your comments in Farsi and avoid using Latin alphabet.