نشست صدونهم تهران نامه در بافت تاریخی تهران
نخستین نشست تهران نامه در سال 1403، در هفتم فروردین در بافت تاریخی تهران، محله عودلاجان با حضور فراوان گردشگران نوروزی در سالن اجتماعات خانه موزه بازار (خانه تاریخی سلطان بیگم شجاعی) با بررسی موضوع تاریخچه بنا برگزار گردید.
به گزارش خبرگزاری شعر ایران-تارنا: برگزاری صد و نهمین نشست موسسه فرهنگی تهران نامه در سال جدید در محله تاریخی عودلاجان با میزبانی خانه تاریخی موزه بازار (سلطان بیگم شجاعی) همراه بود. در این نشست گردشگران نوروزی بسیاری از سایر شهرهای ایران حضور داشتند. حتی افرادی که در لحظه برای بازدید از خانه موزه بازار وارد مجموعه می شدند، امکان حضور و بهره مندی از مطالب موثر این جلسه را پیدا می کردند. نشست با حضور کوتاه نسرین تیموریان مدیر توسعه فرهنگی و توضیح ایشان راجع به فعالیت های موسسه فرهنگی تهران نامه و معرفی دایرة المعارف تاریخی تهران ( تهران نامه) اثر فاخر استاد داریوش شهبازی آغاز شد. سپس به درخواست استاد داریوش شهبازی، آقای محسن شارقی مدیر خانه موزه بازار اندکی راجع به بنا صحبت کردند.
داریوش شهبازی در ادامه رشته اصلی سخن را به دست گرفت و بیان کرد:
ضمن عرض تبریک سال نو به شما عزیزان حاضر در جلسه که هرکدام به یک رشته هنری مانند نقاشی،معماری و غیره علاقه مند هستید و تلاشی در جهت عشق و رشته مورد علاقه خود و ابعاد دیگری از استعداد های خود را دارید، توصیه می کنم در زمینه تاریخ کشور خود دقت داشته باشید. ما اگر تاریخ کشور خودمان را خوب بشناسیم، از آسیب های پیش رو و خطرات احتمالی در آینده می توانیم جلوگیری کنیم. الان هم انتقادات فراوان است اما کارساز نیست. من در جایگاه یک پدر به جوانان جمع می گویم، هرچه اطلاعات تاریخی، اجتماعی و علمی شما بیشتر باشد کمتر سر شما کلاه می رود و دانش شما مانع از این می شود که سرمایه های ملی و تاریخی شما دزدیده شود.
من در ارتباط با مطلب مربوط به خانه تاریخی که درش هستیم، یعنی خانه منسوب به خانم (سلطان بیگم شجاعی) ، تا به امروز سند معتبر تاریخی راجع به این شخصیت و ارتباط با این خانه پیدا نکردم. متأسفانه در فضای وب سلطان بیگم را منسوب به محافظان احمدشاه یا منسوبین ناصرالدین شاه عنوان کردند و حتی گفته اند ایشان خواهر خانم احمد شاه بوده اند. اما با ارائه کدام سند؟ یاد بگیریم در برابر داده های تاریخی که افراد مختلف جامعه در هرجا بیان می کنند، از آن ها منبع و سند تاریخی برای گفته هایشان بخواهیم و به رواج شایعه و اطلاعات نادرست دامن نزنیم. حداقل باید یک سند از یک مکتوب تاریخی داشته باشیم. تاریخ ماجرا هم به این صورت بوده که خانم سلطان بیگم شجاعی در دوره رضاشاه این بنا را به یکی از پسران خود منتقل می کند، سپس این خانه در سال 1326 خورشیدی به یک تاجر فرش منتقل می شود، وی که به معماری فاخر این خانه آگاه بوده سعی در حفظ این بنا داشته و تغییراتی را در این راستا در بنا به وجود می آورد. این فرد تاجر از عناصر معماری ارزشمند بنا از جمله، آینه کاری شاه نشین و حوض خانه آن مراقبت کرده و آن را حفظ می کند. گویا پسر ایشان هم نقل کرده که پدر یعنی فرد تاجر در تالار آینه را قفل کرده بود و اجازه نمی داده رفت و آمد زیادی در این فضا صورت بگیرد تا مبادا آسیبی وارد شود. در نهایت این بنا توسط شهرداری خریداری می شود و دو سه مرتبه کاربری آن تغییر می کند و در نهایت مدیریت بنا بدست اهل آن که سودای مراقبت از میراث فرهنگی را دارند، می افتد.
چقدر خوب است که ما مسئولیت این فضاهای تاریخی را به افرادی بسپاریم که دغدغه و تخصص کافی دارند و عشق آنها حفظ و نگهداری و بازسازی این بناهاست که تاریخ و هویت مارا تشکیل می دهند. صرفا این که شخصی را در جای مهمی همچون این بنای تاریخی، به عنوان مسئول قرار دهیم که ذهنیت و دغدغه آن فرد در جای دیگری باشد این بناها و تاریخ ما از دست می رود.
اما از بحث خارج نشویم ما تنها سندی که می توانیم برای این بنا درنظر بگیریم نقشه هایی است که در دوره قاجار از تهران تهیه شده و نخستین نقشه ای که به آن برخورد می کنیم نقشه افسر روسی ناسکوف هست. این نقشه خیلی منطبق نیست و در زمان جنگ های ایران و روسیه به صورت پنهانی و عجله ای بوده است. باید اضافه کنم معماران ما در آن دوران با علم نقشه برداری و نقشه کشی مدرن آشنایی نداشتند. و نخستین نقشه های طهران را خارجی ها تهیه کردند. در زمان فتحعلیشاه، ناپلئون بناپارت قراردادی با عنوان فین کنشتاین با ایران می بندد که در راستای این قرارداد، تعدادی از افسران فرانسوی را به ایران می فرستد که در میان آن ها مهندس ساختمان هم حضور داشته است. اما مدت قرار داد کوتاه بوده و به دلیل آشتی روسیه و فرانسه و ایجاد قرار داد تیلسیت بین آن ها، این افسران به فاصله کوتاهی ایران ترک می کنند و فرصتی بدست نمی آید تا آن ها بتوانند دانش خود را در زمینه مهندسی ساختمان و نقشه کشی مدرن به معماران ایرانی انتقال دهند.ما در نقشه ناسکوف شاهد گذرها، کوچه ها و معبرهای ارگانیک هستیم. یعنی ما با مطالعه در آن دوران به واژه خیابان برنمی خوریم یعنی شهر دارای خیابان های موازی و شطرنجی با طراحی پلان و نقشه از قبل تشکیل نگردیده و علت ارگانیک بودن کوچه ها و گذرها بر اساس طبیعی بودن استفاده از زمین و قدمت آن ها شکل گرفته که می توانم بگویم دقیقا شکل همین گذر و کوچه های این منطقه به دوره صفویه باز می گردد. در ادامه استاد داریوش شهبازی بیان کرد:
گذر و کوچه ارگانیک چه معنایی می هد؟ بگذارید این سوال با طرح پرسشی دیگر از حاضران پاسخ دهیم. برای مثال چرا حیاط همین بنای خانه سلطان بیگم پایین تر از سطح کوچه هست؟ (که یکی از افراد حاضر پاسخ داد برای سوار شدن آب بر خانه و دسترسی بهتر برای پر کردن آب انبار خانه و استفاده اهالی منزل از آب،) داریوش شهبازی گفت بله کاملا درست است قطعا استفاده از آب و شما هرکجا بنایی با این شکل حیاط، اگر تخریب نشده باشد، در این بافت تاریخی مشاهده کردید بدانید که این یک طراحی ارگانیک برای استفاده از آب است که معماران ایرانی از شیب زمین استفاده کرده اند. اما شما در محله های نارمک و امثالهم که قدمت آن به دهه های چهل و سی خورشیدی می رسد همچین موردی را مشاهده نمی کنید زیرا از ابتدا این محلات زمین بایری بوده که توسط مهندسین ایرانی و اروپایی به شکلی نوین و با معیار روز شهرسازی به شکل شطرنجی و موازی طراحی شده است.
بعد نقشه ناسکوف، نخستین نقشه ای که دقیق هست و محلات تهران را نشان می دهد، نقشه دیگری است که توسط یک فرد روسی دیگر به نام برزین تهیه شده است. این نقشه برای 1258هجری قمری است از نظر قدمت به اواخر سلطنت محمدشاه قاجار باز می گردد. ما در این نقشه باز همین گذرها و معابر ارگانیک را می بینیم. در دوره ناصرالدین شاه در سال 1275 هجری قمری، دانش آموزان دارالفنون به همراه استاد خود مسیو کرشیش نقشه ای دیگری تهیه می کنند که این نخستین نقشه ای است که معلم اتریشی دارالفنون با شاگردان ایرانی انجام می دهد که باز هم در این نقشه همان معابر و گذرها دیده می شود. مشخص ترین چیزی که در این نقشه ها وجود دارد، هسته اصلی سکونت در تهران است که سرپولک نامیده می شود، سرپولک نقطه تلاقی سه محله تهران با نام های محله عودلاجان، محله چالمیدان و محله بازار است. ما برای اینکه بفهمیم از نظر تاریخی نقطه مرکزی تهران کجاست، باید مسیر چهار دروازه را ادامه دهیم تا ببینیم به کجا ختم می شود. اگر راه دروازه های شاه عبدالعظیم، دروزاه دولاب، دروازه شمیران و دروازه قزوین را که در حصار صفوی قرار دارد دنبال کنیم، به نقطه ای می رسیم به نام همین سرپولک، بنابراین مرکز تهران دقیقا همین سرپولک بوده است.
در ادامه با پرسش افراد حاضر مبنی بر اینکه خانه سلطان بیگم از نظر جانمایی در نقشه کرشیش در چه شرایطی قرار داشته؟ داریوش شهبازی پاسخ داد:
با توجه به آنچه در نقشه مشخص است و در این حدود داریم، خانه ای است به نام اسماعیل خان که در نقشه آمده است. اسماعیل خان کارمند اداره پست بوده که یک گوشه ای از این فضا زندگی میکرده. این بنا هم اکنون حدود هشتصد متر مربع است که در گذشته و با توجه به این نقشه فضای بزرگ تری در حدود چهار پنج هزار متر بوده است که در این وسعت، بعد از اینکه ما بنای اسماعیل خان را داریم در گوشه ای از آن، در نقشه نجم الدوله بعد از نقشه کرشیش که مربوط به اواخر دوره حکومت ناصرالدین شاه در سال 1309 قمری است، ما در این نقشه مشاهده می کنیم بخش اعظم این وسعت پنج هزار متری متعلق است به عمارت رکن الدوله، ما در تاریخ قاجار چندین رکن الدوله داریم. این رکن الدوله، اردشیر میرزا رکن الدوله هست و مورد توجه ناصرالدین شاه و ایشان در یک مقطع حاکم تهران هم بوده و جزو افراد معتبر و ثروتمند بوده است. بعد ها این وسعت و این عمارت تقسیم می شود و گذرهایی به آن وارد می شود. این زمین در دوره مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه به چند زمین دیگر تقسیم می گردد. و با توجه به نقشه این بخش شمالی این پنج هزار متر که ما الان در آن هستیم متعلق می شود به خانم سلطان بیگم شجاعی که از نظر تاریخی نمی دانیم دقیقا چه سالی این اتفاق افتاده است. البته راه حل این معما اسنادی است که در اداره ثبت قرار دارد که این اداره این اسناد را به راحتی در دسترس پژوهشگران قرار نمی دهد. ارائه این اسناد باعث می شود ابعاد جدید از زوایای تاریک تاریخ به روی ما باز گردد و گمگشته ما خانم سلطان بیگم شجاعی پیدا شود.
در انتهای نشست استاد داریوش شهبازی و حاضران از بخش های تاریخی مجموعه خانه موزه بازار که شامل تالار آیینه و حوضخانه آن است بازدید به عمل آوردند.
پایان خبر/
برچسب ها: تارنا تهران نامه داریوش شهبازی اخبار فرهنگی نسرین تیموریان موسسه فرهنگی تهران نامه نشست صدو نهم خانه موزه بازار خانه تاریخی سلطان بیگم شجاعی محسن شارقی نوروز 1403