1403/3/17   شعرنو   کدخبر: 2894   نظر: 0   بازدید: 3150   خبرنگار: دانیال فتحی لاطران چاپ

گفتگو با شهراد نوین شاعر و عکاس

شهراد نوین : نامیرا عاشقانه ای است با رگه های اجتماعی

نامیرا عاشقانه ای است با رگه های اجتماعی

گفتگوی ویژه تارنا با شهراد نوین که با آخرین مجموعه شعر خود با عنوان «نامیرا» که توسط فیض شریفی نقد و بررسی شده و در سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب با این مجموعه شعر حضور پیدا کرد.

به گزارش خبرگزاری شعر ایران_تارنا: شهراد نوین در معرفی خود و اینکه چطور به زمینه شعر ورود پیدا کرده، می گوید: من از دوران کودکی و سطوح مقدماتی، تصیلات ابتدایی، چهارم دبستان در مسابقات مقاله نویسی استان گیلان رتبه نخست را کسب کردم و متوجه شدم که بیشتر نویسنده خوبی هستم و بهتر بگویم نثر خوبی داشتم و انشاهای فراوان و متعددی در دوران مدرسه می نوشتم که همگی مورد توجه معلمان  قرار می گرفت و آرزوی پدرم که خود فردی ادیب و فرهنگی است این بود که نویسنده شوم و حتی در دوران دانشگاه و بعدتر دوستان از من برای نوشتن متون و نامه های اداری به دلیل شیوه نگارشم کمک می گرفتند و حالا هم به شعر رسیدم و شعر سرودم و شاعر شدم و فکر کنم آرزوی پدرم را به نوعی برآورده کرده باشم.

شهراد نوین متولد 1351 و دارای مدرک مهندسی آگرواکولوژی است و جدا از شعر در حیطه عکاسی هم دستی دارد.


جناب نوین چگونه با شعر آشنا شدید و فارغ از نوشتن چگونه به شعر سرودن روی آوردید؟

من در دوره دبیرستان بیشتر با اشعار حضرت حافظ انس و الفت پیدا کردم و در دوره دانشجویی در دانشگاه گرگان، با دو اثر آشنا شدم. در دوره دانشجویی من در سال 1371 یا 1372 خورشیدی این دو اثر را که دو کاست صوتی بود با عنوان «نامه ها و نشانی ها» و اشعار سیدعلی صالحی که با صدای زیبای خسرو شکیبایی دکلمه شده بود را با واکمن گوش می کردم. با این کاست ها بود که با شعر نو آشنا شدم. در خوابگاه دانشجویی هم که دوستان کتاب های شاعرانی چون اخوان، شاملو و فروغ را می آوردند، با کتاب های این شاعران آشنا شدم و من تا آنروز با اشعار این بزرگان آشنایی کامل نداشتم. 

در دوره دانشجویی همچنین عضو تحریریه مجله دانشگاه بودم و سرمقاله ها را می نوشتم اما بیشتر نثر بود و هنوز آن جرقه در من نخورده بود که متوجه شوم این توانایی را دارم در حوزه شعر حرفی برای گفتن داشته باشم. بیشتر دلمشغولی نوشتن متن و سرمقالات نشریات را داشتم.


زمانی که به عنوان کارشناس فرهنگی در دانشگاه شهید بهشتی مشغول به کار شدم یک دانشجویی به من مراجعه کرد و گفت که از شاگردان سیدعلی صالحی هستم و من به دانشجو گفتم من یکی  از آرزوهام اینه که ایشون رو از نزدیک ببینم و باهاشون عکس یادگاری داشته باشم و همین باعث گذاشتن یک قرار و ورود به کارگاه شعر ایشان در شانزده بهمن ماه 1393 خورشیدی بود که نخستین دیدار با من با استاد سیدعلی صالحی اتفاق افتاد. و من افتخار این را داشتم که مدت چهارسال فنون شعر را در کنار ایشان آموختم.


اولین اشعار شما چگونه دیده شد و نخستین دفتر شما که گردآوری کردید و به چاپ رساندید چه نام دارد؟

من قبل از اینکه وارد این حیطه شوم و به درجه ای برسم که بتوانم دفتر شعر چاپ کنم که این را صمیمانه عرض می کنم چون که به نظرم دیر به این حوزه وارد شده بود و خود را شاعر نمی دانستم به همین که یک شعر از من چاپ بشود راضی بودم و برای من کافی بود. در ابتدا چندین شعر از من در روزنامه های اعتماد و همدلی چاپ شد. 

و به مرور دیدم که فضا مساعد است و بازخورد خوبی هم دارم و از شرایط کرونا هم برای سرودن اشعار خودم استفاده کردم و ناگفته نماند که جناب فیض شریفی هم در این مسیر به من کمک کردند و اشعاری که برای ایشان می فرستادم نظر می دادند و نقد می کردند و در نهایت به من گفتند که شهراد این اشعار را گردآوری و در قالب دفتر شعر به چاپ برسان که به شکل کامل آن را بررسی و بر آن نقدی بنویسم و من به این شکل تشویق شدم که اولین دفتر شعر خودم با عنوان «دقایق بی عقربه» را در پاییز 1400 توسط نشر تیرگان به چاپ برسانم که با توجه به شرایط اقبال عمومی به ادبیات در این دوسال بازخورد خوبی داشت برای یک شاعر که اولین دفتر خود را منتشر می کند و به چاپ دوم رسیده است.


جناب نوین کمی راجع به دفتر شعر نامیرا توضیح بفرمایید.

«نامیرا» آخرین دفتر شعر من تا به امروز است که در سال 1401 توسط نشر حس هفتم چاپ شده است. اشعار هر دو دفتر  در قالب شعر نو هستند که محتوای دقایق بی عقربه، دغدغه های اجتماعی من و نامیرا هم به این شکل که موضوع اصلی آن عشق است و در واقع نامیرا عاشقانه ای با رگه های اجتماعی است.  دفتر شعر سوم من هم که در دستور چاپ قرار دارد «کبیسه خزان»  نام دارد.


دغدغه اصلی شما برای حال و آینده چیست؟  

دغدغه که فراوان است. اما دغدغه اصلی من این است که جوانان ، نوجوانان و فرزندان ما کتابخوان باشند و اهل مطالعه باشند یا راحت تر بگویم کمی مطالعه داشته باشند و اصلا مهم نیست که موضوع مطالعه آن ها ادبیات یا شعر، رمان یا مذهبی و اجتماعی باشد و مهم این است که بخوانند و بخوانند هرکتابی که مطابق سلیقه آنان باشد. من خواندن را ابتدا به خودم و بقیه جوانان توصیه می کنم و آرزو دارم یک روز بتوانم در جایگاهی باشم که کارگاه شعر برگزار کنم.


اتمام گفتگو/

گالری خبر

اخبار پیشنهادی

برچسب ها: خبرگزاری شعر تارنا شعرنو سایت شعر شهراد نوین نامیرا

اشتراک گذاری :

مطالب مرتبط

    نظرات


    لطفا نظرات خود را به زبان فارسی بنویسید و از نوشتن آن با الفبای لاتین خودداری کنید.