هادي خوانساري:
-اختصاصی تارنا
سانسور یا ممیزی ساختهی فرهنگستان زبان، موضوعی است که در وجود زبان و نگاه بشری وجود داشته و دارد
سانسور یا ممیزی ساختهی فرهنگستان زبان، موضوعی است که در وجود زبان و نگاه بشری وجود داشته و دارد و از به زبان نیاوردن خواستها، احساسات و نظرات شخصی در روابط خصوصی و جامعه تا بحث عمدهتر به شکل سیاسی و ایدئولوژیکی امری عادی و در طی تاریخ بوده است که گاه سلیقه و تشخیص فرد را در پشت خود دارد و گاه تحمیل و زور و قانون حکومتها و سیستمهای دولتی را در... خود احساس میکند.
اما آیا سانسور مسالهی مورد نیازی است یا نه مسالهای است که همیشه مورد بحث بوده است و بعضی که انسان را آزاد آزاد میدانند سانسور را مردود میدانند و آنها که قواعد تایید شدهی اجتماعی، اخلاقی و ایدئولوژیک را ارجح میدانند سانسور را نیاز مبرمی دانسته و دهها و صدها نظر گوناگون. سانسور در جاهایی منفعت سیستمهای حکومتی و خبری را درپی دارد و گاهی منافع اخلاقی یا اجتماع را که موارد مثال آنچنان زیاد است که نیازی به آوردن مثال نمیبینم.
اما جدیترین سانسورها را در دورهی کلاسیک و رنسانس در حوزهی مذهبی و کلیسا شاهد بودهایم و سپس در حوزهی سیاست و حکومتها و در جاهایی و مسایل علمی گالیله و محاکمهی معروفش را پیش رو داریم. همچنین به دستگاه سانسور عظیم دوران روسیهی تزاری و آلمان نازی و دوران جنگسرد نیز میتوانیم اشاره کنیم.
به هر جهت گمان و اشارهی ما در این متن بیشتر و خواه ناخواه کشوری که ما زندگی میکنیم و شاخهی ما معطوف هنر است که هم در قبل از انقلاب و هم دوران بعد از انقلاب با شدت بر هنرمندان فشار آورده است. اما مثالی که الان به ذهنام میآید که هنرمندان قبل از انقلاب میگفتند که دستگاه سانسور وزارت فرهنگ و ارشاد، لیستی از کلمات یا موضوعی را پیش روی ما میگذاشت و میگفت در این حوزه و... وارد نشوید و سایر موضوعات آزاد بود. اما بعد از انقلاب هرگز چنین نبوده و چه بسیار آثار سینمایی، ادبی، هنری که حتی پس از کسب موجوز و تولید دچار تیغ سانسور و توقیف و تنبیه شده اند.
میتوانیم بگوییم سانسور ما به بیشتر کشورها سور زده است و شاید نهایتا سه چهار کشور از ایران جلوتر و پیشرفتهتر در امر سانسور باشند.
وضعیتِ معلقی و بلاتکلیفی که هنرمندان دارند، نویسندگان، شاعران، فیلمسازان و نقاشان و غیره... حال بماند که کلا بخشهایی یا ژانرهایی زیرمجموعه کلا ممنوع میباشند مثلا هنر اروتیک. هرچند من خودم در این حوزه کار نمیکنم اما طراحی، نقاشی و آناتومی هم در ایران دچار مشکل است، طراحی از مدل زنده و... که بماند.
موردی بوده است که کتاب شعری جایزهی جشنوارهی فجر را گرفته است و در نوبت دوم چاپ غیرمجاز اعلام شده است. به درستی این چه معنا دارد؟ اما معنایش را بگویم که عدم خط و مشیِ مشخص و سیاستگذاری و اجرای سلیقهای و اتفاقی که کدام اثر به کدام ممیز یا سانسورچی برخورد کند و در بسیاری از موارد عدم تخصص فنی به حوزهای که ممیز در آن مشغول به کار است و گاه حساسیت یا عدم حساسیت و عنایت به ناشری که گرایش دوستی دارد یا ندارد.
به جرات میتوانم بگویم که تندترین شعرها و حرفها را ناشران دولتی و بدون سانسور به چاپ رساندهنداند که البته این ماجرا میتواند سیاستی در پشت خود داشته باشد و آن این است که به نوعی هنرمندان حرفهایتر را جذب کرده و از تریبون و تبلیغات خود در هنرمندسازی و الگوسازی فعالیت کنند. هرچند در همه جای جهان سانسور وجود دارد و در هیچ کجا حتی آمریکا هم اینگونه نیست که هر گروهی هر اثری بخواهد تولید کند یا اگر تولید کند و قواعد خاص حکومتی اخلاقی را زیرپا بگذارد مورد مواخذه قرار نمیگیرد که بیشک مورد پیگیری قرار خواهد گرفت هرچند شیوهاش اندکی با ایران متفاوت باشد و ازطریق دادگاه پیگیری شود، ازمنظر دیگری میبینیم که ناشران، توقیف یا معلق میشوند و همزمان چند ناشر دیگر با پشتوانهی مالی و تبلیغاتی سر و کلهشان پیدا میشود و فرصت را برای معرفی و جریانسازی مهیا میبینند که به گمان حضور این ناشران بسیار مشکوک است و سعی در جریانسازی و فرافکنی و تمرکززدایی را پیگیری میکنند.
هادی خوانساری
برچسب ها: یادداشت هفته هادی خوانساری