با توجه به ایام محرم و صفر و ماههای عزاداری سیدالشهدا که در آن قرار داریم، پایگاه خبری تارنا در اقدامی به مصاحبه و گفتگو با شاعران آیینی سرای کشور میپردازد. در واپسین روز اربعین حسینی به سراغ حسنا محمدزاده مولف مجموعه های سر به مهر، جوهر جان، زیر هر واژه آتشفشان است، قفس تنگی و... رفتیم تا از شعر آیینی بیشتر بدانیم. از کی سرودن شعر آیینی را شروع کردید؟ سرودن شعر آیینی را از سال هفتاد و شش و از دورانی که در مقطع راهنمایی تحصیل می کردم شروع کردهام؛ اما شعرهای آن روزها در سررسید یادداشتهای شخصیام بایگانی شدند و از خلوت خانوادگیمان فراتر نرفتند. می توانم بگویم که برای اولین بار سرودن شعر مذهبی را در سال هشتاد و دو شروع کردم.
چرا شعر آیینی را انتخاب کردید؟ بعد از خواندن کتابی تحت عنوان «کشتی پهلو گرفته» نوشته ی «سید مهدی شجاعی» که هدیه ای از طرف پدرم بود و البته تحت تاثیر حال و هوای ایام فاطمیه ی آن روزها، شعری را با همین محتوا نوشتم؛ وقتی آن شعر مورد تشویق اطرافیانم قرار گرفت، شعرهای بعدی سروده و مطالعاتم بیشتر شد. مسلماً از همان ابتدا تصمیم به مطالعه و انگیزهی سرودن شعر مذهبی ارادی بوده است؛ اما فقط این کافی نیست. از سر ارادتی که به این آستان دارم و علاقهام نسبت به فعالیت در این حوزه، اگر به خواست خودم باشد همیشه شعر مذهبی را انتخاب می کنم. معتقدم که تا عنایت اهل بیت نباشد نمیتوان حتی یک بیت سرود؛ چه برسد به یک شعر. بارها شده که در مناسبتی خاص مثلا ایام محرم قصد سرودن داشتهام اما دریغ ازحتی یک مصرع. روزهایی بوده که در حال و هوای سرودن نبودهام اما شعرهای خوبی خلق شدهاند.
تعریفتان از شعر آیینی چیست ؟ میتوان گفت شعر آیینی به مفهوم عام کلمه، شعری است که در آن رسم و رسوم و آداب و سنن و آیین قومی و ملی بازتاب داده میشود که یکی از زیر شاخه های آن مضامین و مسائل دینی و مذهبی ست. اما میبینیم که از اصطلاح شعر آیینی معمولا برای شعر مذهبی و شعر شیعی که دامنهاش ائمهی اطهار
(علیهم السلام) است و مرکز ثقل آن دو موضوع انتظار و عاشورا است استفاده میشود؛ یعنی ما دامنهی شعر آیینی را محدود کردهایم و آن را به عنوان شعرمذهبی که تنها بازتاب دهندهی ارزشهای دینیمان است، میشناسیم؛ در حالی که میتوان گفت شعر انقلاب هم یکی از زیر شاخههای شعر آیینی ست. همینطور اشعاری که در حوزهی دفاع مقدس و جنگ سروده شدهاند هم آیینیاند؛ چه بسا که در بسیاری از شاهکارهای شعر دفاع مقدس، با نمادها و سمبلهایی روبرو میشویم که اسوههای قیام امام حسین (ع) هستند؛ تا آنجا که در برخی از اشعار با برجسته کردن این اسوهها، رزمندهها را به حضور در جبهه ها و پیروی از سیرهی عملی عاشوراییان تشویق میکردهاند.
به نظر شما شعر آیینی ما چهقدر قابلیت شناساندن مفاهیم مذهبی را به همهی ادیان و ملتها دارد ؟ شعربا تمام ظرفیتها وظرایف و قدرت نفوذی که در قلب و جان مخاطب دارد میتواند تاثیرگذارتر از هر هنر دیگری باشد. شعر مذهبی ما وقتی چنین قابلیتی را پیدا میکند که از مرحلهی مدح و مرثیهی صرف خارج شده و به محتوا و درون مایه بیشتر بپردازد، تا بتواند تصویری روشن و زلال از آموزههای دینی واخلاقی اهل بیت باشد و در نهایت به پیامی ارزشمند در این زمینه برسد؛ که البته این مهم، مستلزم مطالعه و تحقیق در متون و کتابهای موثق دینی است و شاعر نمیتواند با اکتفا به دانستهها و شنیدههایش که مشخص نیست تا چه اندازه دستخوش تحریف بوده اند به سرودن بپردازد و در نهایت به شعری برسد که آیینهای از اسلام ناب باشد. هستند شاعرانی که با تحقیق و تفحص و وسواس در این زمینه شعر میسرایند و اشعارشان قابل تأمل است؛ اما با توجه به اکثریت سروده ها ،می تواند گفت شعرها هنوز به آن مرحلهای نرسیدهاند که قابلیت شناساندن مفاهیم اصیل دینی را داشته باشد. در واقع اکثریت ما در صورت قضیه ماندهایم و به سیرت آن بی توجهیم؛ یعنی از سیره ی عملی پیشوایانمان غافل شدهایم. وقتی ما تلاش کنیم که مدح بگوییم و به مرثیه بپردازیم، آن هم به شکلی که بتوانیم دیگران را به گریه بیندازیم و به عبارت دیگر در مرحله محبت، متوقف شویم و به معرفت دینی نرسیم خواه ناخواه شعر با تحریفات و خرافات و بیانگر مسائلی غیرمستند و غیرواقعی آمیخته می شود؛ چرا که تلاش میکنیم شعری بگوییم که در مجالس خوانده شود؛ مداحان دم بگیرند و شورآفرینی بکنند؛ طبیعتاَ شعور دینی در حاشیه قرار میگیرد و خیلی از کاستیها و آفتها و تهدیدها از همین ناحیه متوجه شعر میشود.
به نظرتان شاعر تا چه اندازه اجازه ی اغراق در شعرش را دارد ؟ میدانید که اغراق یکی از آرایههای ادبی است که باعث خیالانگیز شدن بیشتر شعر میشود و شاید مهمترین عاملی که تاثیر جادویی به سخن میدهد همین بزرگنمایی است که مهمترین آرایه در شعرهای حماسی است. در حوزهی عاشورا توجه به بعد حماسی آن است؛ پس چه اشکال دارد که شاعر اغراقهایی هم در شعرش داشته باشد؟ اما این اغراق تا جایی قابل توجیه است که به اصل محتوا لطمهای وارد نکند و به آن چیزی نیفزاید یا از آن چیزی نکاهد. ما نمیتوانیم به بهانه ی تاثیر کلام، قیام سیدالشهدا را تا حد اسطوره بالا ببریم چرا که اسطوره آمیزهای از تاریخ و واقعیت و افسانه است اما شهادت امام حسین و یارانش واقعیت محض است. مثلا اگر اغراق کنیم و بگوییم حضرت ابوالفضل به جای مشک دریا را به دندان گرفته بود به اصل ماجرا لطمهای نمی خورد اما در وصف رشادتها و حماسهآفرینیهای حضرت ابوالفضل آیا میتوانیم اغراق را تا آنجا پیش ببریم که بگوییم تمام سپاه عمر سعد را یک تنه شکست داد و با دست پر به خیمهها برگشت؟
در مورد حادثه ای مثل عاشورا که شاعران درباره ی آن زیاد سروده اند فکر می کنید چرا هنوز شعر ها به تکرار نرسیده اند؟ عاشورا، جایگاه عظیمی در تاریخ اسلام دارد. از هر جنبهای به حادثهی عاشورا بنگریم عمیقترین و ارزشمندترین مفاهیم را در خود گنجانده است؛ از جنبهی عرفان، عشق، شهادت، نهایت بندگی و احیاء دین تا حماسه. اما بدون توجه به بعد عرفانی شخصیت امام حسین نمیتوان حماسه خونین کربلا را فهمید. عرفا از هر دین و مسلک و مذهبی، امام حسین را به عنوان قطب عرفان مورد توجه قرار دادهاند؛ بعد الهی و عرفانی امام حسین در تک تک جملاتی که در سفر از مدینه و مکه به کربلا فرموده و گفتگوهایی که با دشمن یا یاران خود داشتهاند، مشخص است اما بالاتر از اینها آن چیزی است که در عمل نشان دادهاند؛ آن هم عشق و محبت به خدا و دلدادگی و سرسپردگی و در یک کلام بندگی است. حُبی که امام حسین در دل دارد و آنچه در مناجات عرفه بیان میکند، در حادثه کربلا به نمایش می گذارد و توکل به خدا و تسلیم در مقابل اراده و مشیت پروردگار را به زیباترین شکل ممکن و در اوج خود در صحنه عاشورا نشان میدهد. راضی بودن به قضای الهی در عمل امام حسین و در سخنانش میدرخشد. اینها مسائل کوچکی نیستند که با چند سروده به تکرار برسند؛ بلکه معتقدم از گذشته تا به حال و از حال تا قیامت هر چه از آن سرودهایم و بسراییم قطرهای از آن دریای بیکران را هم به تصویر نکشیدهایم.
نظرتان در مورد ریتمیک کردن شعر عاشورایی و گذاشتن ملودی های شاد و به گوش مخاطب آشنا روی شعرهای عاشورایی مخصوصا در حوزه ی شعر هیات چیست ؟ شعر هیات در واقع شاخهای از شعرمذهبی است. عنوانش جدید است اما از نظر مضمون و محتوا همان نوحهها و مراثی است؛ از زمانی که عزاداریهای حسینی قوام گرفته، بر سر زبان ها بوده است و مردم برای برپا کردن علم عزاداری در میادین و مساجد و دستهجات از آن استفاده می کردهاند. در شعر هیئت زبان شاعر باید به زبان مردم نزدیکتر شود؛ با زبان مردم کوچه و بازار انس و الفت بیشتری داشته باشد تا در دستهجات سینهزنی و مجالس دم گرفته شود و گستردگی پیدا کند. شاعرانی هم که شعر هیئت میگویند، سعی میکنند با مولفههایی که مورد پسند مردم است، شعر بگویند که این مساله به خودی خود بد نیست اما در جامعه به دلیل پایین آمدن سطح و شان برخی مدحها و ورود همه افراد با هر سطح مطالعه و سواد مذهبی به صنف مداحی، این روزها شاهد بروز برخی مداحیها با ریتم و آهنگ موسیقیهای پاپ مجاز و غیرمجاز هستیم. در کنار این سبکهای سخیف میبینیم که مداحان به بهانه گریه گرفتن از مردم داستانهایی را روایت میکنند که در هیچ مقتلی نمیتوان آن را پیدا کرد. گاهی هم فلسفه شهادت امام حسین نادیده گرفته شده و بیشتر به چشم و ابروی اباعبدالله وحضرت عباس پرداخته می شود با رویه فعلی که در پیش است و نفوذ بالا و سریع تکنولوژی و شبکه های اجتماعی و سطح دسترسی مردم، متاسفانه داریم به سمت بی هویتی عزاداری پیش میرویم. داشتن ریتم و آهنگ در یک نوای مداحی امری طبیعی است اما به روز کردن آن به هر قیمتی سبب توهین به شأن عزاداری و سوژه ای برای تمسخر مخالفین شعائر مذهبی و دینی شده است. خبرنگار: هانیه شالباف کد خبر: 709