شاعري-که-هميشه-در-حاشيه-و-نفرين-شده-بود
تریستان کوربیر-شاعری که همیشه در حاشیه و نفرین شده بود-
متن
در بین شاعران سمبولیست فرانسه، ادوارد جوآشیم کوربیر، معروف به تریستان کوربیر، از متاخرین است؛ شاعری که در ایران جز اهل کاوش شاید کسی اسمی از او نشنیده باشد. آسیه حیدری شاهی سرایی - مترجم - در یادداشتی نوشته است: تریستان کوربیر ( Tristan Corbière) که پل ورلن، شاعر بزرگ سمبولیست فرانسه در سال ۱۸۸۴ در مقالهای از او به عنوان یکی از شاعران نفرینشده یاد کرد، در سال ۱۸۴۵ میلادی زاده شد و در سال ۱۸۷۵ در سن ۳۰ سالگی از دنیا رفت. پیش از آنکه پل ورلن از او در زمره شاعران نفرینشده یاد کند، زندگی شخصی و هنریاش در حاشیه بود. دو معضل بزرگ کوربیر را آزار میداد؛ یکی رماتیسم شدید و پیشروندهاش و دیگر آنکه مردی خوشسیما نبود. دوستان و اطرافیان لقب درازِ بدقواره را به او داده بودند. عاشق دریا و مادرش بود. او دوست داشت مثل پدرش دریانورد شود، اما وضعیت جسمانیاش برای این شغل مناسب نبود. پدرش، ادوارد کوربیر، روزنانهنگار و رماننویس بود و پسر همه آثار پدر را دوست داشت و میخواند. او همچنین آثار شارل بودلر و آلفرد دو موسه را هم دوست داشت. درباره زندگی احساسی او هم باید گفت که وی عشقی یکجانبه به یک هنرپیشه داشت و آن زن، آرمیدا ژوزفینا، الهه شعرش شده بود. حالا در ۲۹ سالگی، مجرد است و بیکار. نه عشقی و نه فرزندی. او حتی تنها مجموعه شعرش به نام \عشقهای زرد\ را با هزینه شخصیاش به چاپ رساند؛ مجموعهای که در زمان حیات وی ناشناخته ماند؛ مجموعهای مشتمل بر هفت فصل و ۱۰۱ شعر با اندازههای گوناگون. اشعار عاشقانهاش را به الهه شعرش ژوزفینا تقدیم کرده بود. کوربیر خود میدانست که چه جایگاهی در شعر سمبولیستی دارد اما شوربختانه زمانه با او یار نبود و در زمان حیاتش گمنام باقی ماند و آرزو داشت مردم زمانه او را بشناسند. او کاریکاتوریست هم بود. شعری هجو برای کلاه معلمش نوشته بود که جوایزی را از آن خود کرد. کوربیر و همدورهایهایش از شاعران عضو در جریان دکادانتیسم بودند. این جریان در بیست سال آخر قرن نوزدهم میلادی پررنگ شد. جریانی که در تولیدات هنریاش بدبینی مرضوار، کسالت مفرط، ملال رو به تزاید، رازآلودگی و جریان سیال مرگ را شاهدیم. در شعر او خیابانها، کوچهها با بدبختیهای در جریانش، زندگی پرتشویش و بیهدف، دلواپسیها و دغدغههای غیرمتافیزیکی، مضمونسازی میکنند. مجموعه \عشقهای زرد\ در موضوع و قالب کاملا منحصر بهفرد و ویژه خود است. در اشعار این مجموعه، الهام از فضای شهری و مدرنیته در کنار فضای روستایی که زادگاه شاعر بود مشهود است. مثل آنچه در مجموعه \گلهای بدی\ اثر شارل بودلر دیده میشود. کوربیر گاه در نقش شاعری بدبخت ظاهر میشد و گاه در قالب یک دندی. (شخصیتی مانند شارل بودلر، خوشلباس، شیکپوش با افکار و اخلاقی ویژه). عشق شاعر به دریانوردی خمیرمایه بسیاری از اشعارش شده است. از نظر فرم شعری هم کاربرد فراوان علائم دستوری، مانند علامت سوال؟ علامت تعجب، تیره و سه نقطه در شعر وی حایز اهمیت است. شاعر مجموعه \عشقهای زرد\ عامدانه شعری شکسته و خردشده میسراید. شعر وی آنتیموزیکال یا ضدموسیقی است _ و نه بدون موسیقی! _ ، و این خود شعرش را منحصربهفرد میکند. \عشقهای زرد\ دستمایه نقاشی نقاش سوررئال سالوادور دالی نیز شد. تابلو \عشقهای زرد\ در سال ۱۹۷۴ و محصول آوازی و موسیقایی گروه بلَک متال در سال ۲۰۰۷، نشان از این دارد که این شاعرِ نه چندان خوشاقبال، شانس دیده و شنیده شدن تا سالها پس از مرگش را داشته و دارد. بخشی از شعر بیخوابی، سروده تریستان کوربیر جانور غیرممکن بیخوابی! در سرت تنها عشق داری؟ که بیاید غرقهات کند به دیدن؟ آدم، در چشم بدت گاز میزند به ملحفههایش میپیچد در ملال در چشمِ الماسِ سیاهت بگو از چه در بیخوابی، امید یا افسوس که شب پایی است؛ بارانی، مثل یکشنبهای میآید میلیسدت مثل سگی در گوش هیجان آرام سخن گفتن و دیگر هیچ نگفتن در گلوی خشکیدهمان چرا جام خالیات را هماره میریزی؟ و رهایمان میکنی گردنکشیده و منتظر مثل تشنه و دریا صافی عاشقی تو آیا؟ یا تختخواب تلخ؟ شبنم تازهای؟ یا سرب مذاب؟ نادان! ای بیخوابی! زیبا نیستی آیا؟ این شعر ادامه دارد...... کد خبر:680
برچسب ها:
شاعر هفته
مطالب مرتبط