سرودن-براي-اين-نمايش-مانند-يک-منظومه-بلند-جان-فرسا-بود
نزدیک یک ماه کار مشترک با سهراب پورناظری هنرمند و سختگیر و دریچههایی که او با سحر ساز و ذهن زیبایش به روی کار میگشود، ساحتهای مختلفی از ایرانی را که میشناسیم کلمه کرد و در شعر نشاند. نوشتن از تکههای تنی که روزی ایران بوده است، از بلخ و سمرقند و کابل و خوارزم... نوشتن از سربازانی که جانشان را فدا کردند تا امروز این زمین برای ما نامش «وطن» بماند و بخوانیمش «ایران من»... نوشتن از ظلمهایی که بر این خاک رفته و میرود و نوشتن از غرور و سرفرازیاش، از سروی که سرافراز ایستاده و نفس میکشد، نفش میکشیم. و نوشتن از مردی، چه مردی! چه مردی! که خسرو آواز ایران میخوانندش و جان من و جان ایرانی به او بسته است و آنچنانکه دوست شاعرم ایرج زبردست سالها قبل وصفش کرده، انگار لبانش را خدا بوسیده و چه وصفی از این زیباتر و الهیتر برای مردی که محمدرضا شجریان است، و گریز زدن به «مرغ سحر»ی که نالهی جانسوز ایرانیان است و ایران زیبا، ایران سربلند و ایران ماندنی تا هست از این شعر و اجرایش توسط استاد آواز ایران خاطره دارد... زیاده گویی نکنم؛ نوشتن از ایران، شیرینترین و سختترین کاری بود که در عرصه شعر تا امروز انجام دادهام... و نگاه دقیق همایون شجریان به جمعبندی این اثر که صلایش «امید» است، کمک بزرگی کرد، اینکه وطن مادر ماست و فرزند زخمخورده از همه هم نومید شود، دلش قرص است که «مادر»ش هست، «خدا» هست. ---- «ایران من» آواز خوانی در شبم، سرچشمه ی خورشید تو یار و دیار و عشق تو، سرچشمه ی امید تو ای صبح فروردین من، ای تکیه گاه آخرین ای کهنه سرباز زمین، جان جهان ایران زمین ای در رگانم خون وطن ای پرچمت ما را کفن دور از تو بادا اهرمن ایران من ایران من ای داغدیده بازگو، بلخ و سمرقندت چه شد صدها جفا ای مادرم دیدی و مهرت کم نشد از خون سربازان تو، گلگون شده رویت وطن ای سرو سبز بی خزان، ای مهر تو در جان و تن ای مادرم ایران زمین آغاز تو، پایان تویی بر دشت من، باران تویی در چشم من، تابان تویی ایران من ایران من آن مهر جاویدان تویی ای در رگانم خون وطن ای پرچمت ما را کفن دور از تو بادا اهرمن ایران من ایران من در ظلمت جانکاه شب، مرغ سحر خوان منی در حصر هم آزاده ای، تنها تو ایران منی اینجا صدای روشنت در آسمان پیچیده است گویی لبانت را خدا روز ازل بوسیده است* ای مرغ حق در سینه ات با شور خود بیداد کن آوازخوان شب شکن بار دگر فریاد کن \ظلم ظالم جور صیاد آشیانم داده بر باد ای خدا ای فلک ای طبیعت شام تاریک ما را سحر کن\ ای مادرم ایران زمین آغاز تو، پایان تویی بر دشت من، باران تویی در چشم من، تابان تویی ایران من ایران من آن مهر جاویدان تویی ای در رگانم خون وطن ای پرچمت ما را کفن دور از تو بادا اهرمن ایران من ایران من ---- *این مصرع با الهام از سروده ای زیبا از ایرج زبردست، سروده شده است. کد خبر: 609
برچسب ها: شاعر هفته