احمد-عزيزي-تداعيکننده-يک-شيوه-خاص-از-مواجهه-با-شعر-است
در بخش دیگری از این مراسم حسین اسرافیلی از شاعران پیشکسوت انقلاب اسلامی نیز در سخنانی عنوان کرد: شعرهای احمد عزیزی عکسبرگردان روح و جان او بود. او آنچه که میگفت از درونش جوشیده بود و همین باعث شده بود گاهی در شعرهایش سهلانگاری هم دیده شود. از طرف دیگر برخلاف شاعران بیسواد این دوره که حتی در شعرشان غلط املایی دارند بسیار باسواد بود، عمق داشت و نمیشد او را مانند برخی شاعران امروزه اقیانوسی دانست که تنها یک سانتیمتر عمق دارند. اسرافیلی ادامه داد: عزیزی بهشدت اهل مطالعه بود. مبانی فلسفه اسلامی غرب را خوانده بود و دربارهشان حرف میزد. متفکری بود که تفکرش در جان او عمق دوانده بود؛ تفکری که باعث میشد جنگ و کشتار را دوست نداشته باشد بلکه عاشقانه حرف بزند. در بخش دیگری از این مراسم علیرضا قزوه مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری نیز مرحوم عزیزی را از پرفروغترین چهرههای معاصر از حیث فرم معرفی کرد و گفت: در ۴۰ – ۵۰ سال گذشته بعد از اتفاقات زبانی در شعر فروغ و سپهری هیچ زلزلهای در شعر به اندازه کار عزیزی و علی معلم تکاندهنده نبود. آنها هردو در حوزه زبانی و در قالب مثنوی فرم های تازه ای آوردند. قزوه در همین رابطه گفت: ما در سبک هندی و در قرن یازدهم شاعری داریم ایرانی به نام میرنجات اصفهانی که به هندوستان سفر میکند. او کتابی دارد به نام «گل کُشتی» که در آن همه فنون کشتی را به شعر آورده است. وزن شعرهای علی معلم و فضای کاری او همانند شعرهای میرنجات است. با این نکته میخواستم بگویم احمد عزیزی کاری کرد که در گذشته ادبی ما نمونهای نداشت در حالی که معلم کاری کرده که نمونه آن بوده است. با این حال اگر فرم را کنار بگذاریم در صورتی که احمد زنده بود خود حرمت استادی معلم را داشت. وی ادامه داد: احمد در ۹ سال بیماری تجربه زیستن نزدیک با مرگ را داشت و همین مسئله تماشایش را عوض کرده بود. با همان قدرت میتوانست شعر بگوید اما دیگر زبانی برای بیانش نداشت و تصور کنید چقدر دردناک است که شعری در مخیلهمان باشد اما نتوانیم فریادش بزنیم. این را احمد با نگاهش که این اواخر توأم با یأس بود با ما می گفت. او ۱۰ سال نتوانست شعر بگوید و به نظر من این ۱۰ سال یعنی یک نسل و من نگرانم برای نسلی که فرصت نکرده او را بشناسد. کاش بشود که کتابهایش دوباره منتشر شود تا نسیل پیش رو ببینند که او چگونه شیفته انقلاب بود و چگونه نام حضرت معصومه(س) و حضرت زهرا(س) منقلبش می کرد. کیومرث عباسی قصری نیز از دیگر شاعران این مراسم بود که در سخنانی کوتاه به روایت خاطرهای از آشنایی خود با عزیز پرداخت. زینب عزیزی خواهر احمد عزیزی نیز در این مراسم در سخنانی گفت: صبح روز آخر وقتی دکتر به من گفت که دقایق آخر عمر احمد است در کنارش نشستم و گفتم احمد عزیز تو را خوب میشناسم به همه امور دنیایی توجهی نداشتی. تنها وابستگی تو به دنیا ابوالفضل پسرت بود و تا زندهام حمایتش میکنم اما میخواهم بگویم که همیشه به اسم و احساست افتخار میکنم. با این که ۵-۶ سال است پسرم را از دست دادهام اما امروز دیگر حس میکنم او پسر از دست من رفته است. من ایمان دارم که تو باقیات الصالحاتی داری که هزار سال بعد نیز هر کس بشنودش رعشه بر اندامش میافتد. ایمان دارم که الان چادر حضرت زهرا(س) روی سر توست. سر که بلند کردم دیدم قطره اشکی از چشم احمد افتاد و با آرامی لبخند زد. در پایان مراسم ابوالفضل عزیزی پسر مرحوم عزیزی نیز در سخنانی با تشکر از برگزارکنندگان مراسم و بازخوانی چند خاطره از پدرش، متن نامه تشکری را خطاب به مسئولان نظام که در ایام درگذشت پدر از خانواده وی دلجویی کرده بودند قرائت کرد. کد خبر: 388 منبع:
برچسب ها: شاعر هفته